به همین دلیل بازگویی زوایای پنهان اشغال خرمشهر و نحوه آزادسازی این بخش از سرزمین عزیزمان ایران، در قالب کتاب بسیار جذاب و خواندنی است؛بهخصوص اینکه نگاه به این ماجرا از زبان افرادی باشد که بهعنوان دشمن در جبهه روبهرو قرار داشتهاند که حتما جذابیتهای خودش را خواهد داشت. در میان چند هزار سرباز و درجهدار عراقی که در فتح خرمشهر توسط رزمندگان ایرانی اسیر شدند، برخی بودند که حرفهای شنیدنی زیادی داشتند؛ از سرلشکر و فرمانده ارتش عراق گرفته تا پزشکی که غافلگیر شد و اسیر. حرفهای این افراد روی دیگر سکه اشغال و بازپسگیری خرمشهر را نمایان میکند. تاکنون چندین جلد کتاب که حاوی خاطرات این اسراست منتشر شده است. سالروز فتح خرمشهر، بهانهای شد تا از منظری دیگر به معرفی برخی از آثار مربوط به این واقعه تاریخی و حماسی کشورمان، که در طول سالهای پس از دفاعمقدس در حوزه ادبیات توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده، بپردازیم:
مأموریت در خرمشهر
مترجم: مهرداد آزاد
جنگ چگونه آغاز شد؟ چه چیز این جسارت را به صدام داد که به ایران حمله کند؟ توان نظامی عراق هنگام حمله به ایران و حرکت به سمت خرمشهر چه میزان بود؟ جواب این سؤالات را میتوان با خواندن کتاب «مأموریت در خرمشهر» بهدست آورد. این کتاب خاطرات سرهنگ فلاح اللامی از فرماندهان ارتش عراق است که در خاطرات خود به افشای اسرار ارتش عراق از لحاظ توانایی و آمادگی قبل از آغاز جنگ و حمله به ایران و اشغال خرمشهر و جنایات، تجاوزات و غارت وحشیانه بعثیها در این مناطق میپردازد. او به پیروزی نیروهای ایرانی در عملیات آزادسازی خرمشهر اشاره میکند. اسنادی نیز از ارتش عراق ضمیمه کتاب شده است.
آتش و خون در خرمشهر
مترجم: محمدحسن ابراهیمی
راوی کتاب «آتش و خون در خرمشهر» سرهنگ دوم ستاد، خالد سلمان محمود کاظمی، یکی از افسران بلندپایه عراقی است. او که هنگام تحصیل در دانشکده نظامی، از ادامه تحصیل در این دانشکده منصرف میشود اما نمیتواند هدفش را اجرا کند درباره دردها و رنجهای مرحله اشغال خرمشهر و جنایتهایی که در این شهر انجام شد سخن میگوید. خالد سلمان در آتش و خون در خرمشهر اعتراف میکند که اشغال خرمشهر، یک اشتباه استراتژیک برای عراق بود. کتاب با ترس و وحشت نویسنده از حضور پلیسهای مخفی بین دانشجویان دانشکده نظامی و برشمردن هوسرانیهای صدام آغاز میشود و با حمله به خرمشهر و انجام جنایات نیروهای عراقی در مناطقی مانند«هیزان» ادامه مییابد و با آزادسازی خرمشهر به پایان میرسد. تصاویری نیز ضمیمه کتاب شده است.
اعترافات
مترجم: عبدالرسول رضاگاه
سرهنگ السامرایی اسیر عراقی، در این کتاب به جنایات خود و دیگر نظامیان عراقی طی جنگ 8ساله اعتراف میکند و از ثروتی هنگفت که در نتیجه غارت اموال مردم پس از تصرف خرمشهر بهدست میآورد و نابودی کامل آن در یک آتشسوزی سخن میگوید. ماجرای زندگی شخصی او، مرگ و بیماری عزیزانش و دلاوری رزمندگان اسلام از زبان وی در کتاب آمده است. او در بخشی از خاطراتش میگوید: «اعترافات خاطرات یک نظامی عراقی است که مدت مدیدی از عمرش را در جنگ سپری کرده است؛ اعترافات تکاندهندهای که بعضی از جنایات و فجایع ارتش عراق را که من نیز در آنها شریک بودهام، برملا میسازد. در این اعترافات سعی کردهام بیپرده خلافکاریهای ارتش عراق را در خرمشهر و دیگر مناطق فاش کنم و آنها را با دلایل و اسنادی روشن که نشاندهنده جرم و جنایت فرماندهان عالیرتبة ارتش عراق است، بازگو کنم.»
عبور از آخرین خاکریز
مترجم: محمدحسین زوارکعبه
این کتاب خاطرات یک پزشک عراقی دکتر احمد عبدالرحمن در خرمشهر است که وقایعی را که در مدت خدمتش در این شهر اتفاق افتاده بازگو میکند. این پزشک عراقی در درگیری نیروهای عراقی و بسیجی ایرانی در آخرین ساعات آزادی خرمشهر، خود و دوست مجروحش را تسلیم رزمندگان اسلام میکند. در قسمتی از کتاب چنین آمده است: «تنها 7کیلومتر از وقوع حوادث تکاندهنده در کشوری که تا آن روز برایم معمای عجیبی به شمار میرفت فاصله داشتم. در حال پیمودن مسافت ۱۷۰کیلومتری بغداد تا خانقین که با ماشین 2ساعت به طول انجامید چیزهای زیادی به ذهنم خطور کرد. اتفاقاتی که آن روز در ایران رخ میداد چندان برایم روشن نبود.»
رازهای دوران پرالتهاب
مترجم: محمدحسین زوارکعبه
این کتاب از این نظر اهمیت دارد که نویسندهاش آن را نه در دوران اسارت که وقتی آزاد بوده است نوشته و از این نظر نمیتوان با بهانههایی مثل نوشتن در اسارت و تحمیل عقاید دیگران به او، نوشتهاش را زیر سؤال برد. سروان الخالصی بعد از رفتن به سوریه خاطرات جنگ تحمیلی را به رشته تحریر درآورد. او از فجایع بسیاری که عراقیها به بار میآوردند میگوید و از جنایاتی که خود حتی در حق نیروهای خود مرتکب شده، درگیریها و پس از تسلط ایرانیها بر مواضع کارون. الخالصی بعد از مجروح شدن خود را به آن طرف مرز میرساند.
خرمشهر در آتش
مترجم: عبدالرسول رضاگاه
این کتاب خاطرات اسیر عراقی، سرهنگ رضا الصبری است: او به جنایات خود و سایر نظامیان عراقی از جمله اعدام دستهجمعی خانوادههای ایرانی که مخالف اشغال شهرشان بودند و شکنجه ایرانیان غیرنظامی اشاره میکند. زمانی که خرمشهر توسط نیروهای ایرانی فتح شد او به همراه نیروهای عراقی متواری میشود. در بخشی از کتاب چنین میخوانیم: «خرمشهر در آتش گزارش وقایع مختلف جنگ تحمیلی عراق بر ایران است که در مقاطع هولانگیز آن، عمر خود را هنگام وقوع آنها سپری کرده، شاهد درگیریهای مختلفی در مناطق کوهستانی، دشت و ماهورها بودهام، وقایع گوناگونی که تصاویر اندوهناک آن مکررا جلوی چشمانم ظاهر میشود؛ زیرا خودم ازجمله افراد سهیم در ایجاد این تراژدیهای هولناک بودهام.»
جنایتهای ما در خرمشهر
محمد بنیابراهیمی
خوبی این کتاب به این است که یک نفر راوی آن نیست و چندین افسر عراقی خاطرات خود از روزهای حضور در خرمشهر را بیان میکنند. این کتاب اعترافات گروهی از افسران عراقی است که از روزهای مقاومت، اشغال و آزادی خرمشهر نوشتهاند. آنان با حوادث زیادی روبهرو بودند که هر یک بیانگر گذشتههایی از دفاع جانانه مردم ایران است. خواندن این اثر پس از گذشت 25سال از آزادی خرمشهر شیرین و عبرتآموز است. انفجار ایستگاه فشار قوی برق، قتلعام خانوادهها، انهدام یک کارخانه، سرقت خودروها و تعدی به نوامیس مردم، برخی از جنایات این افسران در خرمشهر است. همچنین تصویر 12سند مکتوب و تعدادی عکس در پایان کتاب به آن ضمیمه شده است.