او معتقد است که دولت نقش اصلی را در برقراری حس اعتماد و اطمینان در جامعه برعهده دارد و میگوید سرمایههای اجتماعی مهمترین پشتوانه دولت برای مدیریت کشورند که اگر جدی گرفته نشوند مشکلات زیادی در جامعه پدید میآورند. گفتوگوی روزنامه همشهری با ابهری را بخوانید.
- مردم بیشتر به اعتماد اجتماعی نیاز دارند یا دولتها؟
جوامع برای اداره مطلوب خود نیازهای مختلفی دارند که یکی از اصلیترین آنها اعتماد اجتماعی است. سرمایههای اجتماعی مهمترین پشتوانه مدیریت عالی و اجرایی کشور بوده که بدون آن یا با کمرنگ شدن آن میتوان گفت اهداف اساسی به توفیق دسترسی نخواهند یافت چراکه در سرمایههای اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی دو رکن اصلی آن هستند. در رابطه با اعتماد اجتماعی باید گفته شود که اعتماد مردم به دولت، دولت به مردم و مردم به مردم سه ضلع اصلی مثلث این تفکر بوده که اگرهرکدام از آنها آسیب ببینند یا در بین نباشند اعتماد اجتماعی شکل کاملی پیدا نخواهد کرد.
- اعتماد مردم به دولت چگونه پدید میآید؟
اعتماد مردم به دولت پشتوانه دولت است. برای باور کردن حرفها و قولها و اجرای دستورالعملهای دولتی، اعتماد مردم اصلیترین جوهر اداره جامعه است. متأسفانه بهعلت پارهای از موارد گاهی این اعتماد آسیب میبیند و یا کمرنگ میشود. وعدههای بیسرانجام، قولهایی که بهویژه در هنگام انتخابات یا بعد از آن انجام نمیشودو برنامههایی که تحقق نمییابد باعث میشود که اعتماد اجتماعی خدشهدار شده و مردم باور خود را نسبت به دستورات و قولهای بعدی از دست بدهند. یکی از اصلیترین آسیبها به اعتماد اجتماعی اختلاس و ارتشاء است، چنانکه دیدیم در اختلاس سه هزار میلیاردی ، سونامی تخریب اعتماد اجتماعی بهوجود آمد و مردم با خود میگفتند شاید دهها اختلاس دیگر وجود دارد که برملا نشده است. اینگونه اختلاسها که ارقام نجومی دارند برای مردمی که در مورد شهریه دانشگاه فرزند خود یا هزینه درمان و یا جهیزیه دخترانشان گرفتار مسائل مادی و دالانهای پیچ در پیچ اداری هستند، ویران کننده است. آمار و اعدادی که باعث تأسف و گریه میشود. همچنین وقتی کسی به یک اداره مراجعه میکند و ملاحظه میکند که برای انجام معمولیترین کارها باید یا پارتی داشته باشد یا رشوه بدهد تا کارش انجام شود، مسلما به اعتمادش خدشه وارد میشود. در یک پایش میدانی که توسط بنیاد علوم رفتاری انجام شد معلوم شد که 76درصد از مردم این تفکر را دارند که بدون پول و پارتی کاری در کشور انجام نمیشود. بنابراین کمرنگ شدن اعتماد اجتماعی در جامعه آسیبهای مضاعفی دارد که بهخود مردم نیزبازمیگردد، اما دولت اصلیترین موتور ایجاد اعتماد اجتماعی است. وقتی اعتماد اجتماعی ضعیف شود دیگر مردم پولهای خود را در بانکها نمیگذارند بلکه ترجیح میدهند در جریانات دلالی بهکار اندازند و همین میشود که سکه پیشفروش میشود و خود نوعی دلالی کاذب ایجاد میکند. بازار کاذب ارز و سکه یکی از مجاری ضعف اعتماد اجتماعی در جامعه است. این پولها و سرمایهها باید در تولید و فعالیتهای اشتغالزا و خلاق بهکار بیفتد نه اینکه در دلالی و اینگونه امور بهکار گرفته شود.
- این اعتماد بر مشارکت اجتماعی هم تأثیر میگذارد؟
وقتی سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی کمرنگ میشود مشارکت مردم در بسیاری از برنامهها و کارهای کشور کمرنگ میشود. مردم ایران یکی از شریفترین ملل جهان هستند.هنگام بروز بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله میبینیم که افراد از شکم خود و فرزندان خود میزنند تا و حتی غذای خود را به هموطنان آسیبدیده برسانند. علت اساسی اینگونه حرکتها، باورهای دینی و ارزشی ماست چرا که هنوز اکثریت جامعه به باورهای اصیل اسلامی و ارزشهای آرمانی انقلاب اسلامی معتقد هستند و دولتها باید قدر این نعمت را بدانند چرا که هنوز پشتوانه دولتها مردم هستند که با رأی خود در تمام مسائل هویت و حضور خویش را اعلام میکنند.
- اعطای امتیاز به افراد خاص میتواند سبب سرخوردگی مردم و تضعیف اعتماد اجتماعی شود؟
رانتخواری یکی دیگر از مسائلی است که باعث کمرنگ شدن اعتماد اجتماعی میشود. وقتی نزدیکان به مراکز تصمیمگیری براساس اطلاع واصله ظرف یک ساعت میلیاردها تومان استفاده میکنند در حالی که این امکانات در اختیار هیچکس نیست، مردم چه تصوری میکنند؟ وقتی فردی که پیاده یا بهوسیله اتوبوس به محل کار خود میرود، ماشین چند صد میلیون تومانی را در خیابان و زیر پای یک دختر یا پسر جوان میبیند چه احساسی پیدا میکند؟ آیا میتواند به دولت اعتماد کند؟ آیا میتواند عدالتمحوری و عدالتگستری یک دولت را قبول کند؟ وقتی که تورهای مسافرتی خارج از کشور مملو از افرادی است که برای چند روز خوشگذرانی حاضرند ارز کشور را همراه خود ببرند، آن کسی که نسخه فرزند خود را در دست دارد و برای بیماریام اس و سایر بیماریها باید دارو خریداری کند که هر کدام آن 750هزار تومان است، چه فکری میکنند؟ این پول را یک کارگر باید از کجا تهیه کند؟وقتی ارزی که باید صرف خرید دارو و مواداولیه ضروری کشور شود صرف واردکردن چوب بستنی، مجسمه، زین اسب ، دسته بیل و اقلام تزیینی میشود خب مردمی که در فشار اقتصادی هستند درباره دولت چه قضاوتی میتوانند داشته باشند؟چارهای ندارند جز آنکه اعتماد اجتماعی خود را به وعدهها و قولهای دولت کمرنگ کنند. خوشبختانه هر جا که انحرافی در حرکت حکومتی ایجاد شده رهبر معظم انقلاب با خروش خود در مقابل آن حرکت انحرافی ایستاده و آن را اصلاح کردهاند و مردم تنها دلخوشیشان را در مقابل فساد و ارتشاء و اختلاس، وجود مقدس ایشان میدانند. بنابراین برای اینکه اعتماد اجتماعی کمرنگتر از این نشود کاندیداهایی که قصد ورود به انتخابات شورای شهر یا ریاستجمهوری را دارند یکبار در پیشگاه خدا و وجدان خود، خود را به ارزیابی و محک بگذارند و قضاوت کنند که آیا میتوانند از پس مشکلات کلانشهری مثل تهران برآیند یا اینکه فقط برای اینکه عنوان اسمشان مطرح شود خود را نامزد این پستها کردهاند. بنابراین دوچیز باید در زمینه نامزدی شورای شهر ملاک باشدیکی اینکه تهران و مشکلات آن را بشناسند و دوم آنکه برای حل این مشکلات راهحل و راهکار ارائه دهند. کدامیک از نامزدها که اخیرا ثبت نام کردهاند این مشخصات را دارا هستند؟ چرا باید عدهای ثبتنام کنند که میخواهند برای خود رانتی ایجاد کنند که از آن سود استفاده کنند؟ مگر ما چند ورزشکار برای یک شورای شهر لازم داریم تا در امور تهران سیاستگذاری کنند یا چند هنرپیشه باید در شورای شهر حضور یابند و برای سینما، تئائر و هنر تهران سیاستگذاری کنند؟ اگر قرار باشد اینگونه باشد پس وزارتخانههای متبوع در این زمینه چه کاری باید انجام دهند؟
- فکر میکنید عدالت اجتماعی هم در این میان نقش دارد؟
برای تقویت اعتماد اجتماعی و جذب مشارکت مردم در فعالیتهای مرتبط با امور دولتی، دولتمردان باید یکسان نگری در مورد افراد داشته باشند نه اینکه خطاها و خلافهای نزدیکان خود را نادیده بگیرند و در مورد دیگران آنچنان بزرگنمایی و هیجانزدگی داشته باشند که صدای آن به فلک برسد. اجرای عدالت در مورد همه، چه خویش چه بیگانه را باید از آهن داغی که بر دست عقیل نهاده شد بیاموزیم چرا که این ندای انسانیت در بستر تاریخ تا ابد جاری خواهد ماند.
- در حال حاضر شایستهگزینی در اعطای پستهای مختلف ایجاد شده است؟
متأسفانه در دولت فعلی اصل شایستهگزینی بهطور دقیق اجرا نشد چرا که در پارهای از موارد افرادی به مسئولیتهایی گمارده شدند که ابتدا «هلو» بودند و سپس کنار گذاشته شدند. این حرکت نشان میدهد که ارزیابی تواناییهای منابع انسانی بهدرستی انجام نشده است. نگرش بر صلاحیتهای تخصصی و تجربی هنگام بهکار گماردن افراد یکی از اصولی است که موجب تقویت و ارتقای سطح اعتماد اجتماعی میشود. وقتی یک فرد که هیچگونه تخصص یا تحصیل و حتی سن مناسبی برای مسئولیتی ندارد به آن کار گمارده میشود مردم فکر میکنند که دیگر همهچیز در مملکت ازجمله سرنوشت آنها به بازی گرفته شده چرا که در شرایطی که این همه متخصص متعهد در کشور داریم دیگر نمیتوان بهانه کمبود متخصص متعهد را آورد. در دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی بهانه کمبود متعهد متخصص را داشتیم و درست هم بود اما دیگر امروز بعد از گذشت 33سال نمیتوانیم ادعا کنیم که متعهد متخصص نداریم. علت انزوا و گوشهگیری این افراد همانا سیاستگذاریهای گزینش غیرشایستههاست.شایستگی یعنی داشتن مهارت و توانایی لازم برای مدیریت. باید مسئولان وزارتخانهها و ادارات و سازمانها در همه سطوح علاوه بر داشتن تعهد، امانتداری و پاکدستی، تخصص لازم را هم در رشته مربوطه داشته باشند نه این که سازمان را به طرح کادتبدیل کنند.