این در حالی است که چندین دهه است که در کشورهای توسعه یافته این موارد رعایت میشود. سلامت، ایمنی و آثار زیستمحیطی صنایع امروزه تحت عنوان مفهوم واحدی به نام HSE جمع شدهاند.
به بهانه برگزاری کنگره مهندسیESH که آذر ماه امسال در دانشگاه صنعتی شریف برگزار میشود، در باره HSE و فواید و کاربردهایش گفتگویی انجام دادیم با جناب آقای دکتر داود رشتچیان رئیس دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف که نقش مهمی در فعالیتهای آکادمیک در این زمینه در کشورمان دارند.
- چه حجمی از فعالیتهای HSE پیشگیرانه است و چه حجمیاش بعد از واقعه؟
هدف اصلی HSE جلوگیری از وقوع حادثه است. مسائل مورد نظر HSE باید در طراحیهای اولیه ساختار و عملکرد دیده شود. جنبههای پیشگیرانه HSE خیلی بیشتر از فعالیتهای مداواگونه آن است. از طرحهای اولیه یک سازمان تا انتهای کار باید مسائل HSE پیاده شود.
در طراحیهای اولیه ساختمان باید مسائل HSE رعایت شود. مثلا در ایمنی باید یک فرایند ذاتا ایمن طراحی شود. اگر طراحی اولیه ذاتا ایمن نباشد برای ایمن کردن آن باید چندین برابر هزینه کرد.
مثلا حادثه بوپال (Bhopal) در1984 در هند در آن 4000 نفر مردند، 30 هزار نفر معلول شدند و 100 هزار نفر تحت تاثیر قرار گرفتند. اگر ساختمان و شرایط آنجا ذاتا ایمن بود، چنین اتفاقی هرگز نمیافتاد. چنین خطای مهندسی و مدیریتی در حد فاجعه هیروشیما بود.
- سازمانهایی که در کار دادن استاندارد به صنایع هستند موارد HSE را در نظر میگیرند؟
الان در نظر گرفتن مسائل HSE برای صنایع بسیار اهمیت دارد. سال 1384 اولین همایش ملی HSE در ایران در دانشگاه ما برگزار شد. بیشتر حامیان این همایش شرکتهای بزرگ جهانی در حال فعالیت در ایران بودند مثل استاتاویل، bp، شل، توتال و... و شرکتهای بزرگ دولتی مثل شرکتهای نفت و شرکت ملی پتروشیمی و... بودند.
این شرکتها در کارنامهشان رعایت مسائل HSE را با افتخار بیان میکنند و آمارهایی که میدهند که مثلا تلفاتشان چقدر کاهش پیدا کرده، جزء اعتبارشان حساب میشود.
- استانداردها و گواهینامههایی شبیه ISO در صنایع برای رعایت HSE وجود دارد؟
در گواهینامههای ISO هر کدام مسائل خاصی را در نظر میگیرند، مثلا یکی در مورد سلامت و ایمنی افراد است، یکی در مورد مدیریت کیفیت، یکی در مورد محیطزیست و... ولی در هیچ کدام HSE به طور خاصی وجود ندارد. البته اینها در یک راستا هستند ولی نه به طور واحد.
- کار نظری و آکادمیک در مورد HSE از کی در ایران آغاز شده است؟ با مرکز تحقیقات شما آغاز شد؟
مرکز تحقیقات ما که عنوانش «مرکز طراحی فرآیند، ایمنی و کاهش ضایعات» است، از سال 1379 کارش را شروع کرده. اولین همایش HSE را هم این مرکز برگزار کرد.
این مرکز ارتباط تنگاتنگی با صنایع کشور و به خصوص صنایع نفت و گاز دارد و پروژههای بزرگی در زمینه HSEو به خصوص در زمینه ایمنی با صنایع پتروشیمی و پالایشی انجام داده است. البته اکثر توان ما روی ایمنی متمرکز است و صنعت هم این مرکز را به رسمیت شناخته است.
جاهای دیگر چهطور؟
چرا. الان سمینارهای زیادی در سراسر کشور در این زمینه برگزار میشود. اما مجموعه کارها خیلی سیستماتیک نیست. در این جا ما سعی میکنیم که روی مسائل علمی تاکید خاصی داشته باشیم.
- استقبال صنایع از این سمینارها و مخصوصا همایش ملی HSE چهطور بوده؟
من جملهای را از زبان مدیرعامل سابق پتروشیمی نقل میکنم. ایشان گفت که شما دست روی نقطه حساس صنایع گذاشتهاید. این نیاز همه صنایع ماست.
- حالا این صنایع آمدند در این سمینارها و با مفاهیم مدیریتی HSE هم آشنا شدند. ببینید در کشور ما صنایع خودروسازی اصولا در پیادهسازی مفاهیم مدیریتی خیلی جلوتر از حتی دانشگاههای ما هستند، غیر از این صنایع و صنایع وابسته به نفت که درآمد کافی برای هزینه کردن درباره HSE دارند، چه صنایعی نسبت به این مقوله گرایش داشتهاند؟
این موضوع، مورد نیاز همه جوانب صنعت است. صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، صنایع نیروگاهی، صنایع فولاد، صنایع شیمیایی استقبال خوبی نشان دادهاند.
- حالا طرحهای HSE واقعا در این صنایع اجرا میشود؟
ببینید، وقتی صنعتی راه میافتد، به هر حال تلفاتی دارد و مشکلاتی را پیش میآورد، اول همه میخواهند به روشهای مکانیکی این تلفات را کم کنند. ولی بعد مشخص شد که این کافی نیست. علاوه بر روشهای مکانیکی نیاز به دستورالعملهایی هم هست.
وقتی خودرو ساخته میشود، وسایل ایمنی هم در آن تعبیه میشود. اما وقتی آمار تلفات بالا میرود، دستورالعملهایی هم وضع میشود. مثلا بستن کمربند ایمنی اجباری میشود. بعد از چند سال این حرکت به صورت فرهنگ درمیآید. الان بستن کمربند در ایران فرهنگ شده.
شما وقتی سوار ماشین میشوید، به خصوص اگر جلو نشسته باشید، دستتان خودبهخود به سمت کمربند میرود؛ این یعنی فرهنگ. HSE هم باید به صورت فرهنگ دربیاید.
الان اگر شما اتومبیلی سوار شوید که کمربند نداشته باشد، احساس ناامنی میکنید، در حالی که قبل از اجباری شدن قانون کمربند ایمنی، اصلا این حس را نداشتید. اگر در صنایع هم این فرهنگ جا بیافتد، آن وقت همه به این سمت میروند. الان سطح آگاهیها در جامعه بالا رفته است.
- اما هنوز هم کاستیهایی دیده میشود. خیلی اتفاقات است که به راحتی روی آن سرپوش گذاشته میشود.
ببینید الان سعی میشود که این دیدگاهها اصلاح شود. اگر من به عنوان یک مدیر، سوءمدیریتی در کارم دارم که منجر به جرح یا فوت زیردستانم میشود، نباید با این ظاهرسازیها سوءمدیریتمان را پوشش دهیم. اگر بخواهیم HSE فرهنگ شود، باید از مدیران شروع کنیم.
برای این که چیزی به صورت فرهنگ دربیاید به مفهومی به نام 3M نیاز است: پول، ماشین و نیروی انسانی (Money , Machine . Man) باید مدیران ما نسبت به شعارهایی که میدهند، تعهد داشته باشند. اگر HSE به صورت فرهنگ دربیاید....
- غیر از صنایع و فرآیندی که شما مثال زدید، بقیه هم باید سراغ HSE بیایند.
اصلا HSE بایستی در کتابهای درسی وارد شود. باید به طور زیربنایی روی آن کار شود. ما الان در دانشگاه شریف داریم این همه مهندس، کارشناس و مدیر تحویل صنعت میدهیم.
به هر کدام هم چندین واحد دروس عمومی ارائه میشود. ولی جای HSE این وسط واقعا خالی است. آشغال ریختن در خیابان ممکن است از لحاظ قانونی خلاف باشد، اما مهمتر از آن این است که از لحاظ فرهنگی، ضدارزش باشد.
همه جا که پلیس نیست، ولی همه جا که مردم هستند.اول شما به خاطر این که جریمه نشوی کمربند میبندی، بعد از مدتی اگر پلیس هم در خیابان نباشد به خاطر ایمنی کمربند را میبندید. جامعه باید به این سمت برود.
- این قضیه دو بعد دارد که بخشی ازآن به مردم برمیگردد و بخش دیگرش به سیاستگذاران، اعم از قانونگذار، مجری قانون و... مجلس قانون وضع میکند، دولت اجرا میکند، نیروی انتظامی ضابط اجرا است و... برای HSE در صنایع قانونی وجود دارد و اجباری هست؟ آیا سازمانی در دولت پیگیر هست؟ اگر صنعتی مفاهیم HSE را رعایت نکند، توسط ارگانی خاص جریمه میشود؟
HSE همانطور که گفتیم 3 بخش دارد: بخش آخرش محیطزیست است. برای حفاظت از محیطزیست سازمان بزرگی داریم که در راس آن معاون رییس جمهور قرار دارد. این یعنی یک ضمانت اجرایی قوی. در چند سال اخیر میبینیم که محیطزیست، نسبتا خوب عمل کرده است. صنایع هم خوب در این زمینه عمل میکنند. چون ضابط اجرایی قوی پشت قضیه است. در زمینه بهداشت عمومی و ایمنی اینگونه نیست. متولی خاصی وجود ندارد. مثلا در مورد ایمنی چندین متولی وجود دارد. وزارت کار، تامیناجتماعی، وزارت بهداشت، شهرداریها و... همه به نوعی در کار هستند.
- در کشورهای مهم دنیا اینگونه است؟
در کشورهای دیگر هر حادثهای که در دنیا اتفاق میافتد، تعداد زیادی از کارشناسان و پژوهشگران روی آن کار میکنند تا حادثه مشابهی مثل آن اتفاق نیافتد. اما در هر حادثهای که در ایران اتفاق میافتد، بلافاصله هم سرپوش میگذارند تا مدیریت آن بخش کشور به خطر نیافتد! این دو نگرش متفاوت است.
حادثه قطار نیشابور را ببینید. ما چه درسهایی از آن حادثه آموختیم؟ چند تا مقاله علمی و پژوهشی در مورد واقعه نیشابور که منجر به مرگ چند صد نفر از هموطنانمان شد، چاپ شده؟
- به نظر میرسد چیز بارزی نبوده. حداقل ما که ندیدیم. غیر از گزارشهای سازمانهای مربوط، شاید هیچ دانشگاه یا نهاد تحقیقاتی روی آن کار نکرده است.
اما حتیدر هند هم اینطور نیست . حادثهای که در بوپال هند اتفاق افتاد در سال 1984 بود. سال 2006 حدود 20مقاله علمی در این مورد در ژورنالهای علمی چاپ شده.
- یعنی میفرمایید از یک سوراخ، بارها و بارها گزیده میشویم.
در صورتی که حدیثی داریم که مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. چرا این اتفاق میافتد؟ چون وقتی کسی گزیده میشود، اطلاع نمیدهد که در این سوراخ مار هست. مواظب باشید. صدها نفر گزیده میشوند. ما به کسانی که مسبب حادثه هستند، بعضا جایزه هم میدهیم.
وقتی جایی سازمانی، کارخانهای افتتاح میشود، چه کسی نوار را پاره میکند؛ بالاترین مقام، پس همانطور که افتخارش با این مقام است، مسئولیتهایش هم با همان مقام باید باشد. این مقام باید پاسخگو باشد.
- اما همانطور که گفتم بعد دومی هم وجود دارد. یعنی مردم. ببینید سالهاست که مالیات در این وضع شده و مشخص شده سازمانهای عریض و طویل برای آن داریم. اجبار هم شده، قانونمند هم شده اما فرهنگ نشده است.
هنوز هم خیلیها نمیفهمند که مالیاتی که میدهند به خودشان برمیگردد. نمیدانند این پول از جیبشان بیرون نمیرود بلکه صرف خودشان میشود. میروند و حسابسازی میکنند.
تازه مالیات چیزی است که به خودشان یا نهایتاً به فرزندانشان برمیگردد. چهطور شما انتظار دارید که مثلا مسئله محیطزیست که بخش قابل توجهی از آن به نسلهای بعد برمیگردد، در ایران مورد توجه قرار بگیرد؟
اگر حوادثی که اتفاق میافتد، گزارش نمیشود، آماری از حوادث نداریم. در یک مورد میدانیم که سالانه حدود 30هزار نفر از هموطنانمان در ایران در تصادف رانندگی میمیرند. وقتی این آمار اعلام میشود و مردم با فاجعه مواجه میشوند، کمربند ایمنی فرهنگ میشود. ایمنی خودرو فرهنگ میشود.
ولی در مورد حوادث صنعت هیچ آمار و اطلاعاتی وجود ندارد، یا حداقل محرمانه است. وقتی نمیگوییم چقدر از مردم ما دارند در اثر سوءمدیریت در ایمنی میمیرند، چهطور انتظار داریم که مدیران صنایع ما از رویدادهای غیرمترقبه هراس داشته باشند؟ چرنوبیل هم سالها در شرایط ایدهآل کار میکرد. اما تنها یک لحظه یک اتفاق کوچک افتاد.
- نقش شرکتهای بیمه را در این وسط چگونه میبینید؟
خیلی مهم است. در دنیا شرکتهای بیمه از حامیان مالی اینجور برنامهها هستند. اولا بیمه باید اجباری شود. خوب وقتی شرکتهای بیمه ببینند که کارخانهای موارد HSE در آن در نظر گرفته نشده، میگوید که ریسک بالاست.
یا بیمه نمیشود یا کارخانهدار مجبور است با مبلغ بسیار بیشتری کارخانهاش را بیمه کند. کارخانهدار که مجبور است بیمه شود، میبیند که میتواند با مثلا نصف آن قیمت کارخانهاش را ایمن کند. پس شرکتهای بیمه و اجباری شدن بیمه نقش اساسی در این مقولهها دارند.
- در همین ساختمان دانشکده مهندسی شیمی یا در دانشگاه صنعتی شریف، موارد HSE رعایت شده؟
من 5، 6 ماه است که رئیس دانشکده شدهام. اما یک سال پیش مطالعهای انجام دادیم و نقاط بسیار حساس و خطرناک را شناسایی کردیم. الان در حال پیاده کردن آنها هستیم. ما نقاط مختلف ایمنی دانشگاه را بررسی کردیم و گزارش دادیم.
در همین دانشگاه نقاط بسیار حساس و خطرناکی وجود دارد. ما در حال پیاده کردن HSE در دانشگاه شریف هستیم. ببینید چند وقت پیش در دانشگاه تربیتمدرس حادثه ناگواری اتفاق افتاد که یک دانشجوی دکترا فوت شد...
- در همین دانشگاه آسانسور کتابخانه مرکزی سقوط کرد و باعث مرگ شد.
بله. ببینید اینها خیلی بدتر است. مثلا فرض کنید یک پلیس از چراغ قرمز عبور کند شاید نوع جرمش با یک فرد معمولی یکی باشد اما اتهامش متفاوت است.
اینکه در دانشگاه چنین وقایعی رخ بدهد خیلی بدتر از صنعت است. اصلا غیرقابل بخشش است. مردم به پلیس، قاضی، استاد دانشگاه، معلم اعتماد دارند. این افراد مسئولیتشان سنگینتر است.
*******
توسعه پایدار برای کشورهای در حال توسعه
HSE یعنی سلامت (Healt) ایمنی (Safty) و محیطزیست (Environment). اینها مقوله جدیدی نیستند. قرنهاست که بشر نسبت به این موارد و به خصوص سلامت و امنیت خود توجه خاصی داشته است.
به هر حال به محیطزیست هم مردم حساس بودند. اما مفهوم HSE، نگرش جدیدی به این سه مقوله است. این نگرش مدیریتی است. مثلاً در شرکت نفت به محیطزیست اهمیت میدهند. حالا کم و زیادش بماند.
بهداشت عمومی همواره مورد توجه بوده است. ایمنی همیشه موضوع آنها بوده است. اما اینها به صورت جداگانه و در مدیریتهای جدا از هم اداره میشدند. حدود 10 سال است که نگرشهای جدید مدیریت به این نتیجه رسیدهاند که این سه موضوع از هم جدا نیستند.
فرض کنید که یک حادثه کوچک در صنعت اتفاق میافتد، مثلا یک انفجار یا آتشسوزی؛ این مشکل اول به صورت ایمنی خود را نشان میدهد. بعد این آتش جان عدهای را در خطر انداخته و به سلامت افراد ضرر میرساند.
بعد اثرات آتشسوزی در محیط پراکنده شده و هم محیطزیست را به خطر میاندازد و هم به سلامت افرادی که به طور مستقیم با آن سر و کار نداشتهاند، ضربه میزند. پس میبینید که مسئلهای که ابتدا به خاطر عدم رعایت مسائل ایمنی به وجود آمده، بهداشت و محیطزیست را هم به خطر میاندازد.
مثلاً حادثه چرنوبیل که در اوکراین اتفاق افتاده، یک نیروگاه هستهای منفجر شد و عدهای را از بین برد. خیلیها هم تحت تاثیر مواد رادیو اکتیو به سرطانهای مختلف دچار شدند. این مواد رادیو اکتیو تا هزاران کیلومتر آن طرفتر تا جنوب بریتانیا یا ولز هم رفتند و گوسفندان آنجا را آلوده کردند.
هنوز هم ابرهای ساکنی در آلپ هستند که بقایای آن انفجار هستند. این نشان میدهد که عدم رعایت ایمنی، چهطور به محیطزیست ضربه میزند و این سه مسئله چهطور به هم وابسته هستند.
گفته میشود که غایت HSE، توسعه پایدار است. برای کشورهای در حال توسعه، توسعه پایدار دست نیافتنی است، مگر این که ما به مدیریت HSE بپردازیم.