سید علی یزدی خواه که در مراسم افتتاح طرح سنجش سلامت سخن میگفت و مهر خبر آن را منتشر کرد، همچنین به بالارفتن سن ازدواج در میان جوانان اشاره کرد و گفت: میانگین سن والدینی که فرزند اول آنها نوآموز بود 38سال برآورد شده که این نشاندهنده سن بالای ازدواج و سن بالای بچهدار شدن است.
پیشتر نیز مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ثبت احوال، به فارس گفته بود: بررسی تکفرزندی و کاهش نرخ باروری به زیر 2درصد از برنامههایی است که سازمان ثبتاحوال برای سالهای آینده با استفاده از نرمافزارهای مربوطه پیشبینی کرده است. اگر تکفرزندی رواج پیدا کند بین سالهای 1410 تا 1415حداکثر با 85میلیون نفر جمعیت مواجه خواهیم شد و بعد از آن جمعیت کاهش مییابد و هرم جمعیتی معکوس میشود.
علیاکبر محزون در اینباره توضیح داد: در حال حاضر نرخ باروری در کشور زیر2 درصد و سطح جانشینی بین1.7 درصد است و تا پایان سال1420 جمعیت کشور با این روند به 88 تا 90 میلیون نفر میرسد. اگر برنامهریزی صحیح صورت بگیرد و مقداری بالاتر از سطح جانشینی که 2.1 درصد است هدفگذاری کنیم و در سال1430 نرخ باروری به2.5 برسد و بهازای هر خانواده 2 تا 3 فرزند داشته باشیم، جمعیت بهطور متوسط معادل 98میلیون نفر خواهد شد و ترکیب جمعیتی متعادلتری خواهیم داشت.
همچنین دکتر عماد افروغ، مدرس جامعهشناسی در اینباره به همشهری گفته است: اگر ما توجه به زمینهها نداشته باشیم و در عوض یک نگاه کلیشهای به مسائل داشته باشیم و فراموش کنیم که این خود مردم هستند که تشخیص میدهند که بچهدار بشوند یا نشوند، تحلیلهای نادرستی هم ارائه میدهیم.
او ادامه داد: مردم برآورد سود و هزینه میکنند و به این فکر میکنند که فرزندی که میآورند با چه آیندهای، با چه درآمدی و با چه شغلی باید زندگی کند. افروغ تأکید کرد: مردم میفهمند، عاقلند و مادامی که ریسک فرزندآوری بالا باشد این کار را نمیکنند. آنچه افروغ از آن با عنوان ریسک فرزندآوری یاد میکند، چیزی است که مقامات بهداشتی و سیاستگذاران جمعیتی از آن غافلند. علی سنگی رئیس جدید مرکز سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت که 11اردیبهشت92 حکم ریاست خود را گرفت، در نخستین اظهارنظر رسانهای خود گفت: رشد جمعیت کشور باید دوبرابر شود و به حدود3.6 تا 3.8 درصد برسد.
بر این اساس بهطور متوسط هر خانواده ایرانی باید 5 تا 6 فرزند داشته باشد. پیش از او هم فاطمه رخشانی معاون بهداشتی وزارت بهداشت گفته بود: توقع وزارت بهداشت این است که هر خانواده ایرانی بیش از 2 فرزند داشته باشد اما عواملی مثل افزایش سواد و اشتغال زنان مانع رشد جمعیت است.
این گفتهها در حالی است که راهحل حفظ تعادل جمعیتی آوردن 5 و 6 فرزند در شرایط فرهنگی و اقتصادی کنونی نیست بلکه راهحل، اصلاح الگوی فرزندآوری از طریق فرزندآوری زوجهای بیفرزند و 2فرزندی شدن خانوادههای تکفرزند است، زیرا با وجود همه اظهارنظرهای دهانپرکن و رسانهای و تعیین جایزههای دولتی برای زایمان بیشتر، هنوز نشانهای از بازگشت یا دستکم کاهش شیب کنونی در خودداری مردم از فرزندآوریهای دوم و سوم به بعد، به چشم نمیخورد. در سیاستهای کنترل جمعیت در 2دهه اخیر آنچه رفتارهای فرزندآوری مردم را تغییر داد، لایحههای دولتی، طرحهای مجلس یا تأیید و رد شورای نگهبان نبود.
سیاستهای کنترل جمعیت اوایل دهه 70 خورشیدی در ایران بهاجرا گذاشته شد تا نسبت توزیع منابع به صدها هزار کودک تازهمتولد شده به حالت معقول برگردد اما اجرای عملی آن در عرصه عمومی با حدود یک دهه تأخیر به چشم آمد. نشانههای عملیاتیشدن این طرح از آنجا آغاز شد که اولا سطح دانش عمومی و آگاهی مردم نسبت به حقوق اولیه انسانی که با اراده آنها به دنیا پا میگذارد بالا رفت؛ ثانیا مسائل اقتصادی مردم را در فرزندآوری میانهرو کرد و ثالثا مزایای یک امر تبلیغاتی به یک امر عینی تبدیل شد و مردم مشکلات اقتصادی چند فرزندی را چشیدند.
تغییر سیاستگذاریهای جمعیتی از «کنترل جمعیت» به «افزایش جمعیت» از آنجا شروع شد که نخستین نتایج سرشماری سال90 اعلام شد. تحلیل نتیجههای سرشماری سال90 نشان داد کاهش نرخ باروری در کشور بهگونهای است که هماکنون بیشترین نرخ کاهش جمعیت در منطقه مربوط به ایران است و اعلام شده که ایران سریعترین افت نرخ باروری در تاریخ بشر را دارد. گزارش مؤسسه اینترپرایز آمریکا نشان میدهد که باروری در ایران به شکل حیرتآوری در طول 30 سال گذشته 70درصد کاهش داشته و یکی از سریعترین افت باروریهایی که تاکنون در تاریخ بشر ثبت شده متعلق به ایران است.
در سال 80 نرخ باروری در ایران به 2تولد به ازای هر زن رسید که این میزان تولد توان لازم برای جایگزینی جمعیت را نداشت، بنابراین نرخ رشد جمعیت با کاهش روبهرو شد. گزارش سازمان ملل در سال2012 نسبت به کاهش جمعیت ایران هشدار داده و اعلام کرده بود که در این شرایط ممکن است تا پایان قرن کنونی جمعیت ایران به 50درصد کاهش پیدا کند.