البته این موضوع برای بسیاری از کودکان خردسال که برای بار اول راهی مدرسه میشوند نمود بیشتری دارد چون شیوه زندگی در مدرسه با خانه متفاوت است. کودک باید الزاما ساعات و دقایقی از روز را روی نیمکتهای مدرسه بنشیند و حرف معلم را گوش دهد. بدینترتیب او کمکم باید دریابد که دوران بازی بهصورت آزاد پایان یافته و در این مکان بسیاری از خواستهای او محدود خواهد شد. فهمیدن این موضوع برای بسیاری از کودکان با ترس مبهمی توأم خواهد بود، بهطوریکه ممکن است آنها نتوانند شبها خوب بخوابند یا هنگامی که سر کلاس حضور دارند به خوبی به حرف معلمشان گوش دهند.فوبیا و ترس از مدرسه و دوری والدین ریشه در وجود انسان دارد که از شروع، تغییر و آنچه نسبت به آن آگاهی کامل ندارد میترسد.
تشخیص فوبیا
هنگامی که میبینید فرزندتان در روزهای نخست مدرسه یا هنگام امتحانات دچار بیماری میشود، رنگش میپرد و حالت تهوع به او دست میدهد- بهگونهای که گاهی مجبور میشوید به پزشک مراجعه کنید- باید بدانید که او دچار ترس از مدرسه یا امتحان شده است. در اینگونه موارد معمولا هنگامی که کودک به خانه برمیگردد، حالش خوب میشود و علائم بیماری نیز در او از بین میروند. ترس از مدرسه معمولا بهصورتهای مختلف خود را نشان میدهد؛ ازجمله بیاشتهایی، اختلال در هضم غذا، دردهای عضلانی، حالت تهوع، مشکلات خواب، تب، سردرد و... .
معمولا این حالات با گریه، بهانهگیری، لجبازی و بیحوصلگی توأم میشوند که گاهی والدین را نگران میکند. بنابراین بهتر است حتما اضطراب و ترس کودک از مدرسه درمان شود زیرا ممکن است گاهی واقعا او را بیمار کند؛ زیرا روح و جسم در یکدیگر تأثیرات متقابلی دارند.
معمولا ترس از مدرسه مراحل خود را به این ترتیب نشان میدهد؛ اضطراب ناشی از جدایی، امتناع از مدرسه رفتن، آشفتگی و اضطراب همراه با تهوع، بیخوابی و ناراحتیهای جسمانی که پایه و اساس تمام آنها ترس از تغییر و روبهرو شدن با محیطهای ناآشنا و تازه است. این ترسها مراحل شدت و ضعف دارند که حالت شدید آن معمولا مختص سالهای شروع به تحصیل و آغاز دبستان است که این مشکلات اگر در این سنین اصلاح و درمان نشوند ممکن است به کلاسهای بالاتر و حتی سالهای آخر دبیرستان هم کشانده شوند. بسیاری از افراد در سالهای آخر دبیرستان هنوز هم با نزدیک شدن امتحانات و هنگام انجام تکالیف دچار حالت تهوع و علائم ناشی از اضطراب میشوند.
گاهی نیز این موضوع در بعضی از سالهای تحصیل بهطور موقت تعدیل میشود ولی دوباره با تعویض مدرسه، تغییر معلم یا از دست دادن شخصی یا موقعیتی دوباره بروز پیدا میکند و همه این موارد به این دلیل است که اینگونه ترسها از ابتدا بهطور ریشهای حل و درمان نشدهاند.
چرا میترسیم؟
البته ترس از مدرسه و شروع تحصیل بیماری نیست اما حکایت از درد و رنج و درنتیجه گریز از آن دارد. بعضی روانشناسان ماهیت آن را نوعی ترس و گروهی دیگر اضطراب میدانند. عدهای هم معتقدند که اساسا فوبیای مدرسه ترس و خشم فروخوردهای است که کودک نمیتواند آن را بیان کند و اگر حالت تهوع پیدا میکند به این خاطر است که در این هنگام معده جای زبان را میگیرد و به بیان حالات هیجانی شخص میپردازد!
عدهای هم اساس ترس از مدرسه را اضطراب جدایی از مادر میدانند و میگویند این موضوع برای کودک موضوعی ناآگاهانه است.
در هر صورت این بیماری در حقیقت چیزی نیست جز احساس رنج از درس خواندن و شرکت در کلاس که مانع از آرامش و راحتی بیشتر فرد میشود.البته این موضوع گروه و طبقه خاصی از جامعه را درگیر نمیکند و موضوعی است که در بسیاری از جوامع دیده میشود ولی در شروع سال تحصیلی و در سالهای نخست تحصیل میزان آن بیشتر است و بهتدریج که شخص وارد مراحل بالاتر مثلا دبیرستان میشود این میزان کمتر میشود.
آمارها نشان میدهند این ترسها در دختران بیشتر از پسران است ولی در بسیاری موارد پسران را هم درگیر میکند.
چه باید کرد؟هنگام مواجهه با اینگونه ترسها هم والدین در خانه و هم مربیان در مدرسه باید اقداماتی به عمل آورند که تا اندازه زیادی میتواند به کودک کمک کند.محبت به کودک و گفتن این موضوع به او که «تو هنوز هم مورد علاقه و احترام خانواده هستی. ما تو را دوست داریم و به همینخاطر هم میخواهیم به مدرسه بروی».
همدردی و همراهی با او؛ بدینترتیب که به او بگویید: «ما هم قبلا مثل تو این مشکلات را داشتهایم ولی زود خوب شدهایم و طبیعی است که تو هم زود خوب خواهی شد و نباید بیش از حد نگران باشی».از او بخواهید که ترس و مشکلات خود را بدون هیچگونه خجالتی بیان و خیلی راحت از آنها صحبت کند و بهطور مشخص بگوید که از چه موضوعی در خانه یا مدرسه رنج میبرد.
به فرزندتان جرأت و اطمینان بدهید که او هم میتواند بر مشکل خود غلبه کند. به او بگویید: «مدرسه ترس ندارد، نمره امتحان هم خیلی مهم نیست. مهم این است که بتوانی خوب یاد بگیری. خیلی از ما در مواردی هم اشتباه میکنیم و نیازی نیست تو همیشه بهترین نمره را بگیری».
برای او داستانهایی از دوران مدرسه رفتن خود یا دوستانتان بگویید؛ بهطوریکه محیط مدرسه برایش آشنا و جالب باشد و... .
در کل شما باید بکوشید حساسیت کودک به مدرسه کم شود. برای این کار میتوانید برای شجاعت او پاداشی درنظر بگیرید و او را تشویق کنید تا بدون هیچ واهمه و اضطرابی فصل تحصیلات را آغاز کند.
شاید بهتر باشد والدین به همراه کودک به مدرسه بروند و در روزهای نخست او را همراهی کنند. بدینترتیب میتوانند در راه برای او از مدرسه تعریف کنند؛ از بازیهای مدرسه، دوستانی که آنجا پیدا میکند، مزایای درس خواندن و... تا شوق و امید بیشتری در کودک نسبت به درس و مدرسه بهوجود بیاید. از سوی دیگر مربیان در مدرسه و معلم خود دانشآموز هم باید اقداماتی را برای کاهش ترس کودکان به عمل آورند.
پذیرش کودک و استقبال از او، احترام به دانشآموز و تقویت حضور او؛ طوری که کودک بفهمد جای خاصی در مدرسه برایش درنظر گرفته شده است.صحبت کردن با کودکان و سهل و آسان جلوه دادن رعایت ضوابط و قوانین مدرسه و همچنین راهنمایی برای حل مسائل و تکالیف آنها و تشویق کودکان هنگام انجام صحیح تکالیف و وظایف.
شناخت استعدادها و علایق دانشآموزان و پرورش و شکوفایی این استعدادها و علایق.سپردن مسئولیتهای ساده به دانشآموزان در مدرسه بهگونهای که احساس کنند بزرگ شدهاند و میتوانند مسئولیت خاصی را بهعهده بگیرند.بهطور کلی اگر رفتار مربیان و معلمان در مدرسه خوب و موردقبول دانشآموزان باشد، معمولا مشکلاتی از این قبیل بسیار کمتر خواهد بود. همچنین معلم باید بهگونهای حس اطمینان و اعتماد را در وجود کودک تقویت کند که او به حرف بیاید و آنچه را در دل دارد بیان کند تا بتوان بهتر مشکل را حل کرد و چارهای برای آن اندیشید.
فصل تحصیل
اما مشکل همه دانشآموزان هنگام شروع فصل تحصیل و مدرسه ترس از مدرسه نیست. فراموش نکنید که معمولا ترک عادات قبلی سخت است و برای شروع فصل جدید باید مواردی را درنظر گرفت و این موارد عمومیت بیشتری دارند و همه دانشآموزان میتوانند به آن توجه داشته باشند؛ مثلا بسیاری از دانشآموزان عادت کردهاند در ایام تعطیلات تابستانی شبها دیر بخوابند و صبح هم هر زمان خواستند بیدار شوند پس طبیعی است که آنها هنگام رفتن به مدرسه با مشکلاتی مواجه شوند. بهترین کار این است که دانشآموزان در هفتههای پایانی تعطیلات نظم و انضباط را بیشتر رعایت کنند و عادات تغذیه و خواب خود را بهگونهای اصلاح کنند که هنگام بازگشایی مدارس با مشکلی مواجه نشوند. خواب ناکافی باعث بهانهگیری، بیحوصلگی و نداشتن تمرکز میشود و انرژی فرد را بسیار کم میکند. برای اینکه شخص بتواند از میزان مناسب خواب بهره بگیرد باید شبها زود به رختخواب برود. بنابراین دانشآموز را عادت بدهید زود بخوابد و شبها تا دیروقت تلویزیون تماشا نکند. برای نتیجه بهتر شاید مجبور باشید خودتان هم زودتر بخوابید تا او دلش نخواهد پا به پای شما بیدار بنشیند!
زمان مشخصی را برای خوردن شام درنظر بگیرید چون فاصله آن تا زمان خواب باید حداقل 2تا 3ساعت باشد. در این خصوص حتما قاطع باشید و به ساعتی که برای صرف شام و خوابیدن فرزندتان درنظر میگیرید پایبند بمانید. کودک باید قبل از خواب آرام باشد تا بتواند خواب خوبی داشته باشد. بنابراین میتوانید برای او کتاب بخوانید تا زودتر خوابش ببرد. دوش گرفتن قبل از خواب یا خوردن یک لیوان شیر هم برای برخورداری از خوابی خوب و کافی مؤثر است.
یکی دیگر از مشکلات در شروع مدارس بیدار شدن دانشآموزان از خواب است البته اگر فرد خواب کافی داشته باشد طبیعتا زودتر هم میتواند بیدار شود و گاهی نیز ترک عادتهای مربوط به تعطیلات مانند دیر بیدار شدن تا مدتها در شخص باقی خواهد ماند. در این خصوص میتوانید جایزهای برای سحرخیزی و زود حاضر شدن او سر میز صبحانه برایش درنظر بگیرید. اگر کودک هنگام برخاستن از خواب معمولا کسل و بیحوصله است، برای او وقت بیشتری بگذارید. خودتان برای بیدار شدن بالای سرش بروید و با ناز و نوازش و دادن انگیزه برای شروع روزی خوب او را از خواب بیدار کنید.
علاوه بر درنظر گرفتن خواب کافی برای کودک باید به تغذیه او هم توجه داشته باشید. تغذیه سالم دانشآموزان را بهتر است از خانه و با وعده صبحانه آغاز کنید. فراموش نکنید که صرف صبحانه بسیار مهم است و انرژی فرد را برای شروع کار و تحصیل تأمین میکند. بررسیهای زیادی ارتباط معناداری بین نخوردن صبحانه و افت تحصیلی در فرد را تأیید کردهاند. مهمترین دلایلی که باعث نخوردن صبحانه میشود نداشتن زمان یا بیمیلی دانشآموزان است که باید در جهت رفع هر دو مورد تلاش بیشتری کرد.
صبحانه دانشآموز نباید خیلی سنگین و حجیم باشد. بهتر است او از مواد غذایی مقوی و پرانرژی استفاده کند. علاوه بر صبحانه باید برای میانوعده کودک نیز مواد غذایی مناسب و مورد علاقهاش را درنظر بگیرید. همچنین باید بچهها را به خوردن آب و نوشیدنیهای سالم مانند آبمیوههای طبیعی تشویق کنید. اگر میتوانید از معلمان یا مربیان بخواهید تا صرف میانوعدههای غذایی را به کودکان یادآوری کنند. فراموش نکنید سالهای دوران ابتدایی از نظر تغذیه دوره مهمی است زیرا رشد او در این سنین ادامه دارد. اگرچه سرعت رشد او کمتر از سالهای اول زندگی است ولی باید توجه داشت که هر مرحله از رشد وابسته به مراحل قبل است و مراحل بعد را هم تحتتأثیر قرار میدهد.
در کل باید توجه داشته باشیم که آموزش و رعایت نظم و ترتیب و الگوی صحیح خواب، تغذیه و انتخاب روش صحیح زندگی چیزی است که همه ما از کودکی آن را یاد گرفتهایم. پس بهتر است طوری آن را به فرزندانمان آموزش دهیم که در آینده از سلامت جسمانی و روحی بیشتری برخوردار باشند.
گردآوری: یکتا فراهانی