این در حالی است که صبح جمعه گذشته وقتی خانواده اخلاصی در خانهشان در روستای لور بخش سندرک در خواب بودند، پسربچه 11ساله خانواده بهنام حسین با فریاد بلندی از خواب پرید و همان لحظه خانوادهاش عقربی را دیدند که لابهلای رختخوابها مخفی شده بود.
والدین حسین که میدانستند نیش عقرب جان تعداد زیادی از کودکان منطقه را گرفته است، بلافاصله دست بهکار شدند و پسرشان را به بیمارستان میناب انتقال دادند. تلاش پزشکان برای نجات جان پسربچه 11ساله شروع شد اما زهر تمام بدن او را گرفته بود و تا ساعت 4 بعدازظهر که او در این بیمارستان بستری بود، پزشکان نتوانستند زهر را از بدنش خارج کنند. وقتی پزشکان به والدین حسین گفتند که بهخاطر کمبود تجهیزات بهتر است پسرشان را به بیمارستان کودکان بندرعباس منتقل کنند، آنها سراسیمه راهی بندرعباس شدند و به این ترتیب پسربچه 11ساله در بیمارستان کودکان این شهر بستری شد. از آنجا که زمان زیادی از ورود زهر به بدن حسین میگذشت، هر چه پزشکان تلاش کردند موفق به درمان او نشدند و به این ترتیب دانشآموز کلاس چهارم دبستان بهخاطر نیش عقرب روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد.
حادثه تکراری
حسین اخلاصی تنها قربانی نیش عقرب در روستاهای بخش سندرک نیست، چرا که پیش از او 6نفر دیگر که بیشتر آنها کودکان خردسال بودند در این منطقه قربانی عقربهای قاتل شده بودند. مرداد سال90 بود که خبر مرگ 3 کودک روستای چاهنان بخش سندرک استان هرمزگان را سرزبانها انداخت. نازنین زهرا کرمزاده یکی از همین قربانیان بود که در بیمارستان شهرستان میناب بهخاطر نبود امکانات فوت کرد. پیش از او اسحاق سندرکیان و امید بهادری نیز مقابل نیش عقرب تسلیم شده و جانشان را از دست داده بودند.
لیلا رنجبر، مادر 25ساله نازنینزهرا کرمزاده در گفتوگو با همشهری میگوید: نازنینزهرا 1.5سالش بود که قربانی عقربزدگی شد. من تا صبح بیدار بودم اما ندیدم که عقرب چطور او را نیش زد. صبح که بیدار شدم متوجه حال بد نازنین نشدم. فقط زمانی فهمیدم که ادرار کودکم رنگ خون گرفته بود. ساعت 8صبح بود که فهمیدم عقرب نازنینزهرا را نیشزده است و سریع او را به درمانگاه رساندم. وسیله رفتوآمد به درمانگاه بسیار محدود است و من به زحمت او را به نزد دکتر رساندم. شاید اگر در همین نزدیکی درمانگاه و یا بیمارستانی بود امروز دخترم را زنده میدیدم.
او ادامه میدهد: از دست پزشک کاری برنیامد و حدود ساعت 8شب بود که تک دخترم را از دست دادم. همه این اتفاقات بهخاطر نداشتن امکانات است. دکترها میگویند که دلیل مرگ بچههایمان، دیر رسیدن آنها به بیمارستان است، چرا که بیمارستان دور است و وسیله کافی برای رسیدن به آنجا نیست.اسحاق سندرکیان یکی دیگر از قربانیانی بود که بهخاطر نیش عقرب جان خود را از دست داد. خواهر او میگوید: ما خانواده پرجمعیتی هستیم و از بومیان قدیمی روستا بهشمار میرویم. 10خواهر و 14برادر در کنار هم زندگی میکردیم. اسحاق 17ساله بود که جانش را به نیش عقرب باخت.
او در کلاس دوم دبیرستان درس میخواند. یک شب در خواب عقرب او را نیش زد. هیچ کدام از ما متوجه عقربزدگی نشدیم. فردا صبح حالش بد شد و ما نگران شدیم. او را به درمانگاه بردیم. از او آزمایش گرفتند و گفتند که هیچ مشکلی وجود ندارد اما برادرم بعد از گذشت چند ساعت جان خود را از دست داد. همیشه دیر رساندن بچهها به بیمارستان علت مرگ آنها نبوده است چرا که بعضی اوقات تشخیص اشتباه پزشکان باعث شده که قربانیان عقرب جانشان را از دست بدهند. مثل امید بهادری، پسر نوجوانی که چندماه زودتر از برادر من جان خود را از دست داد. او همبازی برادرم بود. امید هم در خواب دچار عقربزدگی شد.
وقتی او را به درمانگاه بردند، پزشکان تشخیص دادند که مشکل حادی دیده نشده است. امید هم به خانوادهاش گفت حالش خوب است و همه به خانه برگشتند. امید به مدرسه رفت، در آنجا حالش بد شد و به چند دقیقه نکشید که جانش را از دست داد. اخلاصی، دهیار روستای چاهنان، یکی از روستاهای بخش سندرک، در گفتوگو با همشهری میگوید: یکی از دلایل اصلی مرگ کودکان بر اثر نیش عقرب، سهلانگاری خانوادهها در دیر رساندن آنها به بیمارستان است. برخی تصور میکنند که نیش عقرب را میتوان با داروهای گیاهی درمان کرد یا اینکه خودشان اقدامات دیگری برای درمان انجام میدهند و این فرصت پیش میآید تا زهر به همه بدن بیمار نفوذ کند و حتی از دست پزشکان هم کاری برنیاید.