پیشنهادها و توصیههایی که البته اغلبشان همراه با انتقادهای تند و تیز از عملکرد دولت دهم در حوزه فرهنگ و هنر بود، بهطوریکه میتوان گفت: درصد قابلتوجهی (اگر نخواهیم بگوییم اکثریت) از سینماگران برای پایان مأموریت جواد شمقدری در سازمان سینمایی کشور لحظهشماری میکنند. باعث تأسف است مدیریتی که کارش را با اقتدار و امید آغاز کرد و در ابتدای مسیر چنین نشان داد که برای رفع مشکلات سینما آمده و قرار است خطاها و محافظهکاریهای افراطی مدیریت قبلی سینما را تصحیح کند،پایانی اینچنین داشته باشد. در عمل اما پروژه تغییر ریلگذاری سینما کلید خورد و حاصلش ساخته شدن انبوهی فیلم نازل و ورود تعداد زیادی تهیهکننده و کارگردان کارنابلد به جمع اهالی سینما بود؛ کسانی که با «رانت» به سینما آمدند و یکشبه از مقام یک مسئول تدارکات ساده به تهیهکنندگی پروژههای پرخرج ارتقا پیدا کردند.
از سوی دیگر ترسیم چشماندازی که بیشتر به سراب شبیه بود تا واقعیت، با مجموعهای از سیاستگذاریهای اشتباه که تئوریسین و همهکارهاش در چند ماه پایانی فعالیت دولت دهم کنار رفت، سینمای ایران را دچار مشکلاتی کرد که حل کردنش شاید سالها زمان بخواهد. در این سالها فاصله میان دولت و اهالی سینما بیشتر از گذشته شد و با بستن خانه سینما عملا میان ارشاد و سینماگران درهای عمیق بهوجود آمد و جالب اینکه امروز هیچکس حاضر نیست مسئولیت کردار و رفتارش را بپذیرد. از میان اهالی سینما آنها که با دولت «بسته» بودند و از بسته شدن خانه سینما ابراز شادمانی میکردند، امروز از تعطیلی جامعه اصناف سینمایی کشور بهعنوان اشتباهی بزرگ یاد میکنند. این روزها حتی دوستان نزدیک رئیس سازمان سینمایی کشور نیز به صف منتقدان او پیوستهاند. در شرایطی که تعدادی از همراهان و نزدیکان شمقدری هم به دلایل فرامتنی کنار او نیستند تنهایی کارگردان «توفان شن» بیشتر از گذشته شده است.
او که آمده بود سینمای ایران را در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دهد درحالی با مدیریت این سینما خداحافظی خواهد کرد که وضعیت به مراتب نگرانکنندهتر از 4 سال پیش است. اگر محمدرضا جعفری جلوه معاون سابق امور سینمایی در مواردی پیشتیبانی و همراهی و همفکری وزیر ارشاد وقت را با خود نمیدید، شمقدری همواره از حمایت وزیر ارشاد برخوردار بود. وزیری که بهواسطه نداشتن شناخت کافی از حوزه سینما ظاهرا چارهای جز اطمینان به معاونش نداشت و امروز بخش قابلتوجهی از اهالی سینما از او هم دل خوشی ندارند. سیدمحمد حسینی در این 4 سال در حوزه سینما تقریبا هیچ اظهارنظری نکرد که در آن همراهی با تصمیمات هیجانی و شتابزده معاونش وجود نداشته باشد. به همین دلیل این روزها اهالی سینما میخواهند وزیر بعدی ارشاد فردی باشد که بر حوزه فرهنگ و هنر اشراف داشته و بتواند اشتباهات احتمالی معاون سینماییاش را تصحیح کند تا بهعنوان مثال اگر پروژه تعطیل کردن خانه سینما در یکی از معاونتهای ارشاد و بهدلیل انتقامگیری شخصی کلید خورد جلوی چنین تصمیمی را بگیرد.
مجموعه وزارت ارشاد و سازمان سینمایی نیازمند عقلانیت و اعتدالی است که در چند سال اخیر از آن بهره چندانی نبرده است؛ اعتدالی که بتواند رضایت خاطر اهالی فرهنگ و هنر را درپی داشته باشد. در مورد سینمای ایران میتوان گفت: مدیر بعدی با تعداد زیادی فیلم تولید شده که فاقد قابلیت اکران هستند، اصنافی که دچار آشفتگی و چنددستگی شدهاند، ریزش گسترده مخاطبان، ورشکستگی تعداد قابلتوجهی از سالنهای سینما و تبعات ورود غیرمسئولانه و غیرقانونی نهادهایی در حوزه اختیارات ارشاد و سازمان سینمایی، مواجه خواهد شد. خانه سینما را خیلی سریع میتوان باز کرد ولی مخاطبان از دست رفته را به این سادگیها نمیتوان مجددا جذب سینما کرد و سالنهای ورشکسته را هم به سهولت نمیشود سودآور کرد. جانشین جواد شمقدری هرکه باشد کار بسیاری دشواری پیشرو دارد.