سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۵
۰ نفر

طی چند هفته اخیر، جهان شاهد تظاهرات گسترده و غیرمنتظره‌ای در 2 کشور ترکیه و برزیل بوده است.

مصایب رشد سریع اقتصادی

این اعتراضات گسترده، توجه کارشناسان را در اقصی نقاط جهان به چرایی، چگونگی و شکل و ماهیت اعتراضات جلب کرده است. سؤال مهمی که تحلیلگران، سیاستمداران و توسعه‌پژوهان در جست‌وجوی پاسخ به آن هستند، این است که چرا در 2 کشور برزیل و ترکیه که دارای اقتصادهای قوی و بارونقی هستند، چنین اعتراضات گسترده‌ای رخ داده است؟ و اصولا چه خاستگاه‌های اجتماعی‌ای برای ظهور و بروز چنین تظاهرات گسترده‌ای وجود دارد؟ البته مطمئنا این دو کشور دارای تفاوت‌هایی در فرایند توسعه و شاخص‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند ولی می‌توان «قدر مشترک» این اعتراضات اجتماعی را در این دو کشور احصا کرد.

درخصوص نخستین دلیل وقوع جنبش‌های گسترده اخیر در کشورهای برزیل و ترکیه باید گفت که به‌نظر می‌رسد رشد پرسرعت برزیل و ترکیه در 2 دهه اخیر در مجموع بسیار خیره‌کننده بوده است ولی رشد اقتصادی بالا به توزیع متناسب ثروت تولید شده در این کشورها منتهی نشده است.

کافی است به‌عنوان مثال در ترکیه کمیت و کیفیت توسعه اقتصادی در شرق و غرب این کشور و در برزیل، کمیت و کیفیت توسعه اقتصادی را در شهرهای بزرگ با شهرهای کوچک و مناطق دورافتاده این کشور مقایسه کنید؛ بنابراین «احساس برخورداری»، احساس مشترکی میان تمامی افراد جوامع ترکیه و برزیل نیست. احساس عدم‌برخورداری یکسان از امکانات و احساس نابرابری در استفاده از قدرت، ثروت و کرامت و منزلت موجب شده چنین جوامعی آبستن اعتراضات گسترده باشند؛ اگرچه در ظاهر آرام به‌نظر می‌رسند. کافی است به آغاز این اعتراضات در ترکیه و برزیل دقت کنید. در ترکیه ساخت یک مجتمع تجاری به‌جای پارک و در برزیل افزایش بسیار کم قیمت بلیت اتوبوس و اعتراض به برگزاری جام کنفدراسیون‌ها، میلیون‌ها نفر را در ده‌ها شهر این دو کشور به خیابان آورد. دلیل دوم وقوع اعتراضات گسترده در 2 کشور برزیل و ترکیه، جدای از «عدم‌توزیع عادلانه ثروت»، مسئله «توسعه ناموزون» و «تأکید بیشتر این دو کشور به متغیرهای کمی تا متغیرهای کیفی توسعه» است. تغییر و تحولات این دو کشور بیشتر مبتنی بر تغییرات کمی تا کیفی بوده است؛ یعنی در چارچوب رشد اقتصادی تا توسعه قابلیت تبیین دارد. در «رشد اقتصادی» متغیرهای کمی و اعداد و ارقام اقتصادی مدنظر قرار می‌گیرند، درحالی‌که در «توسعه» علاوه بر موارد یادشده، متغیرهای کیفی، سبک زندگی، رضایت اجتماعی و توزیع عادلانه امکانات مادی و معنوی و توسعه انسانی با تمامی شاخص‌های آن نیز وجود دارد.

بنابراین طبقات ناراضی و نابرخوردار از فرایند رشد اقتصادی به‌صورت ناگهانی به صحنه آمده‌اند؛ مردمی که نارضایتی فروخفته خود را در شکل اعتراضات وسیع بروز داده‌اند. در واقع این اعتراضات بیانگر «داوری افکار عمومی» درخصوص جهت‌گیری‌های عمومی برزیل و در ترکیه برای موضوعات کیفی‌تر مانند عدالت، حکومت‌گری، توزیع ثروت و رضایت عمومی است. سومین دلیل وقوع این اعتراضات در 2 کشور برزیل و ترکیه، «بی‌تجربگی و ناآمادگی» این دو کشور در مواجهه با جنبش‌های اعتراضی اقتصادی و اجتماعی است. کافی است به موضع‌گیری‌های «دیلما روسف» و «اردوغان» طی این مدت دقت کنید. این دو کشور و کشورهای مشابه سرمست از رشد اقتصادی بالا از «سازوکارهای اقناع عمومی» غافل مانده‌اند که نتیجه آن را می‌توان در بی‌توجهی و عدم‌تمکین معترضان به خواست‌های چندباره پایان اعتراضات توسط رؤسای کشور خود به وضوح دید.

جدای از دلایل این اعتراضات که در بالا اشاره شد، به‌ویژگی‌های این جنبش‌های اعتراضی نیز باید دقت کرد؛ نخستین ویژگی این جنبش‌های اعتراضی «گستردگی» آنهاست؛ اعتراضاتی که با جرقه‌ای کوچک آغاز شدند، به سرعت در «گستردگی» غیرقابل توصیفی در شهرهای بزرگ و کوچک این دو کشور پراکنده شدند؛ بنابراین «گستردگی» این اعتراضات حتما باید مدنظر کارشناسان قرار گیرد.

دومین ویژگی این اعتراضات در 2 کشور را باید «بی‌رهبری» آنها دانست. هیچ‌یک از اعتراضات با رهبری فرد یا افراد یا گروه خاصی شکل نگرفت و تداوم نیافت. این مسئله باعث شده که در اعتراضات تمامی افراد جوامع در آنها شرکت کنند. بنابراین فقدان «رهبری» را باید یکی دیگر از ویژگی‌های این اعتراضات دانست. «نبود رهبری واحد و مشخص» می‌تواند به گستردگی بیشتر این اعتراضات منجر شود ولی «تداوم» آن را با مشکل روبه‌رو خواهد ساخت. سومین ویژگی این اعتراضات را باید «پایان مرجعیت» در این کشورها دانست. در این اعتراضات درخواست‌های افراد و گروه‌های مرجع جامعه به هیچ انگاشته شد. در برزیل چهره‌های فوتبالی که بت‌های آن جامعه هستند، سنگ روی یخ آن جوامع شدند. «پله» و «رونالدو» پس از آنکه درخواست‌هایشان برای پایان اعتراضات، توسط مردم به هیچ انگاشته شد، شرمسارانه عذرخواهی کردند. درخواست‌های بی‌پاسخ «دیلما روسف»، رئیس‌جمهور محبوب برزیل جای خود را دارد.

در ترکیه نیز نادیده انگاشتن درخواست‌های پی‌در‌پی «رجب‌طیب اردوغان» برای پایان اعتراضات، نشان دیگری از عصر پایان مرجعیت افراد است. در این حالت، مردم تبدیل به مرجع یکدیگر می‌شوند و روندها را آغاز می‌کنند و تداوم می‌بخشند یا پایان می‌دهند. چهارمین ویژگی این اعتراضات را باید در نقش رسانه‌های اجتماعی جست‌وجو کرد. «رسانه‌های اجتماعی» در این دو کشور نقش بسیار مهمی در بسیج افراد و ایجاد روندهای اعتراضی داشتند. از «اطلاع‌رسانی تا ایده‌پردازی» توسط رسانه‌های اجتماعی در اعتراضات این دو کشور صورت می‌گرفت. شکل‌بندی اعتراضات در فضای مجازی و انجام آن در کف خیابان‌ها صورت می‌گرفت.نهایتا اینکه این اعتراضات را رهبران برزیل و ترکیه باید به فال نیک بگیرند؛ اگر هدف از حکومت، خدمت به مردم است، شناخت خواست‌های مردم حتی اگر به شکل اعتراضی باشد، برای آنها نعمتی بی‌بدیل است.

در این راستا رهبران ترکیه و برزیل باید از این تجارب برای درک عمیق‌تر و دقیق‌تر جوامع خود استفاده کنند و با پذیرش «حق اعتراض، حقوق شهروندی و پذیرش نظارت جامعه مدنی»، با اصلاح برنامه‌ها، فرصت بیشتری برای خدمت به ملت را برای خود ایجاد کنند. در هیچ کشوری در جهان هیچ دولتی به بها یا دقیق‌تر به بهانه رشد اقتصادی و پول، نمی‌تواند خواست‌های دیگر مردم را درنظر نگیرد. دنیای امروز دنیای «حکمرایی خوب» (GoodGovernance) است؛ دنیایی که دولت باید پاسخگوی مسئولیت و متعهد به انجام وظایف خود بی‌هیچ بهانه‌ای باشد. دولت با رأی مردم یا به‌عبارتی با حکم مردم افتخار خدمت را می‌یابد و انجام این خدمت باید در حد کمال برای مردم صورت گیرد.

دکتر سیدعلی طباطبایی ؛عضو هیأت علمی دانشگاه و پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک

کد خبر 221206

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز