تورهایی برای گردش در فضاهای تفریحی بسیاری که در فاصله 3 تا 6 ساعت رانندگی از تهران وجود دارند و میتوان در یک روز که به دیدن آنها رفت و شبانگاه به خانه برگشت. مردم شهرزده تهران که روز و شب خود را در ترافیک و درون آپارتمانها میگذرانند، تمایل زیادی به سفرهای کوتاه دارند. مراسم گلابگیری کاشان نمونهای مشخص و قابل بررسی از این تورهای یکروزه است که هر ساله در اردیبهشت ماه هزاران نفر را به سوی خود میکشد.
اردیبهشت فصل گل و گلاب است مخصوصاً اگر در قمصر کاشان باشید. چند ساعت مانده به طلوع خورشید چیدن گلها آغاز میشود. شکوفههای بهاری باز شدهاند و درون باغها پر از بوتههایی با برگهای سبز و نورسته است. کارگران زن و مرد صبح زود گلهای محمدی را دانه دانه از شاخهها جدا میکنند.
این کار باید قبل از بالا آمدن آفتاب پایان پذیرد و از آن به بعد برپا کردن دیگها و مراحل جوشاندن و تقطیر گلاب تا عصر ادامه دارد. در این روزها اگر به کاشان سفر کرده باشید، عطر سحرانگیز گل محمدی زمین و آسمان را پر کرده است؛ رؤیای بهشتی باغهای گل.
البته این رؤیا بیشتر در گذشته تحقق پیدا میکند.
قبل از هجوم جمعیتی که همه چیز را در مدت کوتاهی زیر و رو میکند. امروزه اگر در روزهای تعطیل فصل گلابگیری به باغهای کاشان بروید با جمعیت فراریان از شهر روبهرو خواهید شد که همه جا را پر کردهاند.
حمید سلیمی یکی از برگزارکنندگان تورهای گروهی میگوید: «تا شعاع 50 کیلومتری قمصر همه باغها پر از جمعیت خواهد شد.
تماشای مراسم گلابگیری نیاز به آرامش و خلوت خاصی دارد تا بتوان مراحل کار را دنبال کرد و از فضا لذت برد ولی مدتی است که گلابگیری از جهت تعداد بازدیدکنندگان بیشتر شبیه نمایشگاه کتاب شده است.»
گاهی اوقات در یکی از ایستگاههای تور میتوان تا 15 اتوبوس را در کنار هم دید که مسافران خود را پیاده کردهاند. گردشگران هر اتوبوسی که زودتر رسیده باشد، بهترین جا را برای اقامت میگیرد.
رستورانها غلغله است و میز خالی برای ناهار پیدا نمیشود. تختهای قهوهخانهها هم پر شدهاند و در هر جایی که قابل نشستن باشد، عدهای نشستهاند. رستورانها توانایی رسیدگی به این جمعیت را آن هم در ظرف یک روز ندارند. بعضی از کبابها نیم پخته به مشتری داده میشود تا منقل برای سیخهای بعدی خالی شود.
برخی خانوادهها ناهار را همراه خود آوردهاند و تمام زمین اطراف را با بطریهای نوشابه خانواده، جعبههای کنسرو، پاکت آبمیوه و انواع زبالههای دیگر فرش میکنند. کیسههای پلاستیکی، ته سیگار و زبالههای به جا مانده از تنقلات دور تا دور مسیر ریخته شده است.
کمبود سرویس بهداشتی بیش از پیش به نظر میآید. بعضیها به دنبال جای دنج و دور از دید میگردند.چیزی از گل و گلاب باقی نمانده است.
یک ماجرای تکراری
تمام تورهای یکروزه گلابگیری برنامه ثابتی دارند. ساعت 5 صبح اتوبوس از تهران حرکت میکند. تا قم از بزرگراه و بعد از آن تا کاشان را از جاده میرود و ظهر به مقصد رسیده است. معمولاً قمصر به عنوان پایتخت گلابگیری هدف اصلی سفر است. بعد از دیدن ابزار و وسایل تقطیر به باغ فین و از آنجا مسافران را به خانه طباطباییها و خانه بروجردیها یا یکی از این دو میبرند.
این خانهها منازل اربابی بزرگی هستند که با طرحی کاملاً ایرانی ساخته شده و اغلب اوقات در سفر به کاشان مورد بازدید قرار میگیرند. عصر اتوبوس به راه میافتد و مسافران ساعت 10شب به تهران خواهند رسید. گردش در کاشان حدود 4 یا 5 ساعت از این سفر را شامل میشود که قسمتی از آن نیز در داخل اتوبوس و برای رفتن از نقطهای به نقطه دیگر صرف خواهد شد. ترافیک حتمی و تأخیرهای ناشی از آن هم میتواند برنامهریزی سفر را جابهجا کند.
برای کسانی که میخواهند گلابگیری را مفصلتر و با خیال راحت تماشا کنند، تورهای دو روزه هم ترتیب داده شده است. مسافران شب را در کاشان میخوابند و فردا صبح زود برنامه چیدن گلها را از اول دنبال میکنند. آنها فرصت بیشتری برای دیدن خانههای قدیمی دارند و میتوانند از ترافیکی که در طول این ایستگاهها ایجاد میشود، جلو بیفتند.
هتل امیرکبیر کاشان به تعداد این مسافران ناگهانی تخت ندارد و مدیران تورها برای اقامت شبانه به سراغ خانههای مسکونی میروند. برخلاف تورهای دو روزه که نیاز به برنامهریزی و آشنایی بیشتری دارند، برگزاری تورهای یکروزه سادهتر است و نه تنها مؤسسات گردشگری بلکه هر کسی که تجربه کوچکی از تورگردانی داشته باشد، دست به اجرای آن خواهد زد. حتی یک راننده مینیبوس هم که چند بار این مسیر را طی کرده باشد با دادن آگهی به روزنامه میتواند تور گلابگیری را برگزار کند.
این سادگی و در نتیجه زیاد شدن تعداد برگزارکنندگان خود عامل دیگری است که موجب افزایش شمار گردشگران میشود. هزینه تور برای هر نفر 15- 10 هزار تومان است که بعد از کسر کرایه اتوبوس و ناهار حدود یک سوم این مبلغ درآمد برگزارکننده خواهد بود.
نگاه از نوع دیگر
تبریزی، یکی از راهنمایان مؤسسه گردشگری کلوت میگوید: «در برنامههای یکروزه اگر خوش شانس باشید شاید یکی دو غنچه باز شده گل محمدی را ببینید و گرنه باید به همین رفت و برگشت و گذراندن یک روز دلخوش بود.» چیدن گلها صبح تمام میشود و بعد از آن تنها مراحل جوشاندن و تقطیر قابل دیدن است.
قسمت عمده وقت هم در اتوبوسها با گوش دادن به موسیقی اصیل و تخمه شکستن میگذرد ولی انگار نفس بیرون رفتن و مدتی در کنار هم بودن برای استقبال مردم کافی است. مجریان تورهای یکروزه هم در این مورد مهارتهایی به دست آوردهاند و به عنوان مثال سعی میکنند یک اتوبوس را از افرادی مشابه هم پر کنند تا سفر شادتری در پیش رو داشته باشند.
در این میان گروههای خصوصیتری وجود دارند که صرفاً برای دانشجویان یا نوجوانان کار میکنند. جوانان معمولاً مسافران خوبی هستند و خود به خود سرگرم میشوند. ولی برای تفریح دیگران باید فکریکرد. در عبارت «تور تفریحی یکروزه» تنها کلمه تعریف نشده تفریح است. آیا تفریح تنها در رفت و برگشت و تماشای اطراف جاده خلاصه میشود؟ یا صرف غذا در دامان پر از زباله طبیعت آنقدر لذتبخش است که به اندازه 5 ساعت اتوبوس سواری ارزش دارد؟
پایان ماجرا
به گفته پورمهر محسن زنجانی فقدان امکانات زیربنایی در مکانهای تفریحی اطراف تهران مشهود است و با افزایش جمعیت این کمبود بیشتر بروز میکند. تکرار مداوم زندگی شهری باعث شده که شهرنشینان از هر راهی برای گریز از دلزدگی روزمره استفاده کنند. تفریحات در کشور ما محدودیت دارد و به محض رواج پیدا کردن هر کدام موجی از جمعیت را به سوی خود میکشند. مشکل اینجاست که منابع و زیرساختهای لازم برای گردشگری کوتاه مدت آماده نیست و جمعیت فراریان از شهر به سرعت در حال تخریب جاذبههای گردشگری هستند.
بعد از طی کردن مسافتی در حاشیه کویر و از میان بیابانهای داغ، به کاشان میرسید. باغهای کاشان که هر پاسبانی را عاشق میکند مثالی از باغهای بهشتی ایرانی هستند؛ باغهایی که اگر به همین روش زیر پای فراریان قرار گیرند سرنوشت خوشی نخواهند داشت.