به گزارش لایو ساینس دادههای گالوپ که مربوط به سالهای 2011 تا 2012 است نشان میدهد که 10.8 درصد از کارکنان تماموقت در آمریکا در زمانی در طول عمرشان دچار افسردگی تشخیص داده شدهاند.
این کارکنان - چه آنهایی که در حال حاضر افسردگی دارند، و چه آنهایی که در گذشته افسردگی داشتهاند- به طور میانگین 8.7 روز کاری در سال به علت مشکلات سلامت غیبت میکنند، در حالیکه میزان غیبت در میان کارکنانی که هیچگاه در آنها تشخیص افسردگی داده نشده است، به طور میانگین 4.6 روز است.
میزان افسردگی در میان نیروی کاره پارهوقت بالاتر است،و به همین ترتیب میزان غیبت از محل کار مربوط به بیماری روانی نیز در این گروه بالاتر است. بررسی گالوپ نشان میدهد که 16.6 درصد از کارکنان پارهوقت دچارافسردگی بودهاند و میزان غیبت از کار آنها به دلیل مشکل سلامت به طور میانگین 13.7 روز کاری در سال است، در حالیکه این میزان در کارکنان پارهوقت غیرافسرده 8.7 روز بوده است.
بر اساس این نتایج افسردگی باعث از دست رفتن 68 میلیون روز کاری در سال میشود که معادل از دست رفتن بهرهوری به اندازه 23 میلیارد دلار در سال است. افسردگی به جز کاهش بهرهوری کارکنان باعث اتلاف اقتصادی بیشتری به خاطر هزینههای مربوط به گردش کاری، غرامت کارکنان و مراقبتهای بهداشتی میشود.
کارشناسان گالوپ میگویند گرچه کارفرمایان توجه بیشتری به ایجاد تغییرات مثبت در جهت سلامت جسمی کارکنانش پیدا کردهاند،اما ممکن است اقدامات کافی درباره سلامت روانی، ذهنی و عاطفی کارکنانشان انجام نداده باشند.
میزان بالاتر مشارکت شغلی کارکنان با میزان بالاتر رضایت از کار،کارکرد شغلی و رضایت از زندگی ارتباط داده شده است.
پژوهشهای پیشین گالوپ نشان داده است کارکنان با مشارکت شغلی بالا به اندازه سایر کارکنان دچار "افسردگی اول هفته" (Monday blues) هنگام بازگشت به سر کار پس از تعطیلات آْخز هفته نمیشوند. یک بررسی دیگر گالوپ که در چندی پیش در سال جاری منتشر شد نشان داد که کارکنان با التزام شغلی بالاتر رژیم غذایی سالمتری دارند و بیشتر ورزش میکنند؛ این کارکنان با احتمال کمتری چاق و دچار بیماریهای مزمن هستند.
از طرف عوامل محیط کاری نیز میتوانند بر سلامت روانی تاثیر بگذارند. یک بررسی اخیر نشان داد که ساعات طولانی کار احتمال افسردگی را بالا میبرد. یک بررسی در کانادا در سال گذشته نشان داد که زنانی که احساس میکند در محیط کاری به اندازه کافی به آنها احترام گذاشته نمیشود یا به طور درخور به آنها پاداش داده نمیشود، در معرض خطر بیشتر افسردگی هستند، در حالیکه درباره مردان فشار کاری زیاد خطر افسردگی را تشدید میکند.