سکوت را بخوان
سعی کن بیشتر از حرفهای آدمها معنی سکوت و اشارههایشان را درک کنی؛ در غیر اینصورت برای فهمیدن حرفهایشان کار سختی خواهی داشت.
یکی از قهرمانها باش
پسری که از مادر بیمارش مراقبت میکند و خستگیاش را نادیده میگیرد. خانمی که هر چند وضع خودش خیلی خوب نیست، به همسایهی نیازمندش کمک میکند. آقایی که هر هفته، ده هزار تومان به یک مؤسسهی خیریه میبخشد...
شاید تو اسم این قهرمانهای بینام و نشان را در خبرهای روزنامه و تلویزیون نخوانی و نشنوی. اما مطمئن باش جهان صدای رفتار نیکشان را میشنود و مثل یک کوه، روزی آن را به آنها باز خواهد گرداند.
به عمل کار برآید
یا آنچه که دیگران را به آن موعظه میکنی، خودت عملی کن یا کلاً بیخیالِ موعظهکردن شو! یادت باشد که بعضیوقتها بین گفتار و رفتار آدمها فاصله است؛ بنابراین بهتر است دربارهی آدمها از روی عملشان قضاوت کنی، اینطوری در شناخت آنها دچار اشتباه نمیشوی و کمتر توی ذوقت میخورد.
امید را نکُش
آدم هیچوقت نمیداند در دلِ بغلدستیاش چه میگذرد؛ شادی و بیخیالی یا یکعالم زخم و شکستگی؟ یادت باشد ممکن است «امید» تنها چیزی باشد که برای بعضیها باقی مانده؛ مواظب باش این آخرین کورسو را از دیگران نگیری.
در را باز بگذار
آبی که در جریان است، همیشه شاداب و سالم باقی میماند، اما سرنوشت مرداب چیزی جز گندیدن نیست. رابطه هم همینطور است؛ در یک رابطهی سالم هیچکس احساس زندانیبودن نمیکند. یادت باشد اگر کسی تو را دوست داشته باشد، همهی در و پنجرهها هم که باز باشد، از کنارت جُم نخواهد خورد.
بگذار و بگذر
قرار نیست همهی رابطهها تا ابد ادامه داشته باشند. بعضی آدمها به زندگیمان وارد میشوند تا برایمان چیزی بیاورند و بگذرند؛ مثلاً درسی که نیاز داری آن را یاد بگیری یا خاطرهای که چند سال بعد با مرورش لبخندی بر لبت بنشیند. با گذشت زمان، مشکلی نیست اگر اجازه بدهی آدمها از زندگیات خارج شوند و تو هم با انرژی به زندگیات ادامه بده.
بیچشمداشت کمک کن
کمککردن وقتی ارزشمند است که بیچشمداشت باشد و انتظار تلافی نداشته باشیم. هر وقت روزهای بد زندگیات را پشتسر گذاشتی، برگرد و به عقب نگاه کن؛ آدمهایی که در لحظههای سختی کنارت بودند، دوستان واقعیات هستند.