سومین ساخته این کارگردان برخلاف «چراغی در مه» و «دختر، پدر، دختر» ساختههای اول و دوم رضایی، این اقبال را پیدا کرد که به اکران عمومی درآید و در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر نیز توانست 4 جایزه در بخش تجلی اراده ملی بهخود اختصاص دهد. همچنین از حضور بینالمللی این فیلم میتوان به سی و پنجمین جشنواره فیلم مسکو اشاره کرد که این جشنواره، جایزه نتپک خود را برای بهترین فیلم آسیایی به گهوارهای برای مادر اعطا کرد. به بهانه اکران این فیلم گفتوگویی داشتیم با پناه برخدا رضایی که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
- شما بعد از ساخت فیلم چراغی در مه فیلم سینمایی دیگری نساختید و 5سال پس از آن فقط در حوزه فیلم مستند کار کردید، دلیل این کم کاریتان چه بوده است؟
سال 86 وقتی من چراغی در مه را ساختم اتفاقات خوبی برای این فیلم و بالطبع برای سینمای ایران افتاد زیرا این اثر توانست در جشنوارههای معتبری حضور پیدا کند و نقدهای معتبری هم در موردش نوشته شد ولی متأسفانه اقبال اکران پیدا نکرد که دلیلش بهنظرم به ضعف مدیریتی برمیگردد نه اکراننشدن فیلم. چراغی در مه جزو آثار هنری محسوب میشود که عمدتا با سینمای رایج تفاوت دارد اما نگاه مسئولان ما به آثار سینمایی، نگاه معمولی به فیلمهاست و انتظار دارند تمامی آثار مانند هم ساخته شوند و از آنجا که فیلم من نگاه و رویکرد خاص خودش را داشت و به سینمای فرهنگی و هنری نزدیک بود بهدلیل این ضعف مدیریتی که سالها گریبانگیر سینمای ایران است، نتوانست به اکران عمومی درآید. نمیدانم چه زمانی این دیدگاه از بین خواهد رفت که همه فیلمسازان باید فیلمی بسازند که به سینمای رایج نزدیک باشد. بعد از چراغی در مه همانطور که اشاره کردید 5سال در سینمای مستند مشغول بهکار بودم بهدلیل اینکه معتقدم یک فیلمساز نباید صرفا فیلم بلند و داستانی بسازد؛ مهم این است که آدم کار هنری انجام دهد. در این سالها برای ساخت فیلم مستند ایدههای مختلفی داشتم و همیشه بر این باورم که در هر حوزهای فعالیت دارم، باید فیلم با شأنی بسازم. بعد از این دوره در سال 91فیلم دختر، پدر، دختر را با هزینه شخصی خودم ساختم و تهیه کنندگی و کارگردانیاش را خودم انجام دادم که برای این فیلم هم در عرصه جهانی اتفاقات خوبی افتاد و توانست جوایز متعددی کسب کند.
- سوژه گهوارهای برای مادر چگونه متولد شد؟
من همیشه معتقدم باید روی سوژههایی کار کنم که بکر هستند و کمتر به آنها پرداخته شده است؛ همانطور که همه فیلمسازان دوست دارند روی سوژههای نو و بدیع کار کنند. به همین دلیل تصمیم گرفتم سومین فیلم سینماییام نیز از سوژهای بکر برخوردار باشد و برای همین مدتها تحقیق و سفر داشتم و در جامعه حضور پیدا کردم و عکسهای متعددی گرفتم تا در نهایت به این ایده رسیدم. در واقع این فیلم، نخستین فیلم سینمای ایران است که به زندگی یک بانوی طلبه میپردازد.
- برای نوشتن فیلمنامه گهوارهای برای مادر چه تحقیقاتی صورت گرفته است؟
طرح اولیه این سوژه از خود من بود و بهدنبال آن تحقیقات اولیهای را در مورد این ایده انجام دادم و پس از آن طرحی را به فیلمنامهنویس ارائه کردم. او هم به فراخور حال خودش تحقیقات و مصاحبههایی را انجام داد تا سرانجام فیلمنامهای که امروز میبینید، نگاشته شد. البته هنگام ساخت تغییراتی در فیلمنامه بهوجود آوردم که به نوع نگاه من نزدیکتر شود.
- فیلم شما از ریتم خیلی آرامی برخوردار است، بهطوری که کاملا برای مخاطب ملموس است و متوجه میشود که ریتم این فیلم با سایر آثار سینمایی تفاوت دارد. این ریتم آرام قرار است چه پیامی را به مخاطب انتقال دهد؟
به هرحال کار هر فیلمسازی از المانهای خاصی برخوردار است و مدل کارهای من نیز به این شکل است و هر کسی که کارهای من را دنبال میکند نوع کارکردنم را میشناسد و با علم به این قضیه انتخاب میکند که فیلمام را ببیند یا نه. فیلمهای من سبک و سیاق خودشان را دارند و آثارم طوری نیستند که هر کسی از آنها خوشش بیاید. واقعیت این است که من برای عموم مردم نمیتوانم فیلم بسازم تا به مذاق همه خوش بیاید بلکه فیلمی میسازم که به دل خودم بنشیند و به نگاهم نزدیک باشد زیرا معتقدم اگر اثری از دل و روح من بیرون بیاید بر دل مخاطبم هم خواهد نشست. همانطور که سوژه گهوارهای برای مادر آرامش را به مخاطب هدیه میکند کارگردانیاش هم باید همین کار را انجام دهد و نمیتواند تنش را به مخاطب منتقل کند. به همین دلیل در دکوپاژ نیز ما این آرامش بصری را بر فیلم حاکم کردیم؛ بهعبارت دیگر تمام پلانهای فیلم مانند گهواره هستند و استاتیک زیباییشناسانهای دارند که از امری واحد تبعیت میکنند. من فیلمسازی نیستم که فیلمهایم را پر از پلان کنم بلکه تمام پلانهایم را حسابشده برداشت میکنم. بخشی از ریتم آرام و درونی این فیلم به سلیقه من بازمیگردد و بخشی هم بهخود قصه که میگوید آن را با این نگاه کارگردانی کنم. منظورم این است که ریتم فیلم با محتوا کاملا هماهنگ است.
- فکر میکنید تجربه کار در سینمای مستند تا چه اندازه روی کارگردانی و نوع نگاه شما در ساخت فیلمهای سینمایی تأثیرگذار بوده؟
من خیلی وامدار سینمای مستند هستم بهدلیل اینکه وقتی کار داستانی میکنم سعیام بر این است اثری که میسازم واقعی بهنظر برسد و لوکیشنهایم فضادار و قابل باور باشد و در زمینه هدایت بازیگران، ارتباط با عوامل، صحنهپردازی فیلم و. . . در تمام اینها وامدار سینمای مستند هستم. اما تمام این کارها با زیر فرمول ساخت اثر داستانی انجام میشود. گهوارهای برای مادر را میشود با المانهای مستند نگاهش کرد و اینکه چقدر قابل باور است اما در عین حال تمام شاخصههای کار داستانی، یعنی قصه، شخصیتپردازی، نقطه عطف و اوج، خصوصیات یک درام و . . . را هم دارد و دکوپاژ آن سینمایی است. شما اگر به یک پلان فیلم مستند نوع خاصی از دکوپاژ را بدهید، صحنه را تحریف کردهاید اما در فیلم داستانی میتوانید از پلانهای متفاوتی با لنزهای مختلف بهره بگیرید و این از شاخصههایی است که در گهوارهای برای مادر زیاد میبینید. مثلا زمانی که میخواستیم پلانی درمورد نماز بگیریم که مفهوم خاصی دارد تمام سعیمان بر این بود که به لحاظ استاتیک ساختاری به آن بدهیم که فقیر بهنظر نرسد و مانند فیلمهای تلویزیونی نباشد که دوربین را یک جا ثابت میکنند و فرد نمازش را میخواند و نوری از کنار هم به آن میدهند. من برای سکانسهای نماز یک روز وقت گذاشتم؛ کاری که کمتر فیلمسازی آن را انجام میدهد بهدلیل اینکه زبان سینما برای من مهم است.
- فکر میکنید چه اقدامات و حمایتهایی باید صورت گیرد تا فیلمهایی مانند چراغی در مه اقبال اکران عمومی داشته باشند؟
بهنظرم بعد از گذشت چند سال مسئولان عزیز سینمایی باید این را بدانند که در سینمای هر کشوری، هم باید فیلمهایی برای عموم مردم و هم فیلمهایی که برای ارتقای اندیشه انسانها و دارای شاخصههای فرهنگی هستند، ساخته شوند. اما متأسفانه شاهدیم که در عمل ضعف مدیریت وجود دارد و فیلمهایی مانند چراغی در مه تولید میشوند ولی برنامهریزی برای اکران آن را درنظر نمیگیرند. خدا را شکر میکنم که گهوارهای برای مادر با جایگاه فرهنگی و نیمنگاهی که به مخاطب دارد، اقبال اکران عمومی پیدا کرده است.
- از شرایط اکران، تبلیغات و تعداد سالنهایی که برای نمایش به فیلمتان اختصاص داده شده، رضایت دارید؟
متأسفانه این روزها همانطور که آمار نشان میدهد فیلمهایی که از شاخصهای فروش نیز برخوردارند، گیشه خوبی ندارند ولی گهوارهای برای مادر توانسته تا به امروز به نسبت خودش فروش خوبی داشته باشد و کسانی که برای دیدن فیلم میروند با رضایت خاطر سالن نمایش را ترک میکنند و از اینکه زمانشان را به دیدن گهوارهای برای مادر اختصاص دادهاند، پشیمان نیستند. از شرایط اکران و تعداد سالنهای نمایش هم راضی هستم و فقط احساس میکنم به تبلیغات بیشتری برای فیلم نیاز داریم.