یک
«باغ کتاب تهران» تحقق رویاییاست دیرپا. دیرپایی این رویا برآمده از بسیار مشکلات و نیازهایی است که از گذشته تا به این سالها مدام هم بر حجم و مهابتشان افزوده شده. مروری بر این مشکلات احتمالاً تصویری خواهد داد بایسته از آن چه «باغ کتاب تهران» در پی برآوردنش است.
دو
امسال بیستمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در محل مصلای تهران برگزار شد. تا پیش از این، در تمام 19 دوره گذشته این گردهمایی فرهنگی میهمان محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران بود.
مشکلات و کمبودهای همین محل برگزاری هیچگاه اندک نبوده است. در طی هر سال نمایشگاه خود ناشران فغانها داشتهاند. از آن چه در خور است و باید باشد اما نیست یا آن گونه که شایسته است و نمینماید؛ از کمبود جا و فضای غرفهای (که مدیریت نمایشگاه به دلیل فقدان امکانات لازم تجهیز و حفاظت از پس افزودنش برنمیآمد)، تا جامعالاطراف بودن فضای نمایشگاه برای برگزاری انبوهی نمایشگاه نامرتبط که امکان بسیاری تغییرات و حرکتها را سلب میکرد، تا برگزاری نمایشگاهی که پذیرای همه انواع کتابها بود و به همین علت چنان حجمی و ازدحامی مییافت که جان مخاطب را میفرسود و گاه حتی در نیمه راه روانه خانهاش میکرد، تا...
این فهرست و برشمردن مواردش را بسیار میتوان ادامه داد اما نکته این است که این تنها فهرست از این دست نبود و نیست. سیاههای مفصلتر از این از آن مدیریت شهر بود که اعتقاد دارد محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران به دلیل قدیمی بودن و بافت فرسودهاش بسیار پرخطر و فاقد ایمنی لازم برای برگزاری چنین نمایشگاه معظمی است.
ضمن این که عبور ومرور شهری در مناطق اطراف نمایشگاه حین برگزاری نمایشگاه کتاب چنان مختل میشد که به هیچ ترفندی نمیشد چارهاش کرد و از میزانش کاست. از جمله گرفتاریهای دیگر مدیریت شهری در این زمینه معضل کمبود پارکینگهای لازم برای نمایشگاهی با این گستره مخاطبان بود که حتی با وجود 3 پارکینگ بزرگ در اطراف نمایشگاه، بیش از نیمی میهمانان نمایشگاه را ناگزیر از توقف در گذرگاههای عمومی شهر و افزودن برحجم ترافیک شهری میکرد.
سه
امسال، مدتها پیشتر از موعد برگزاری نمایشگاه کتاب، مدیریت شهر و نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کردند که نمایشگاه دیگر در محل سابق قابل برگزاری نیست. پیشنهاد مدیریت شهر فضای مصلای تهران بود. تکاپوها آغاز شد، مخالفتها و اعتراضها بالا گرفت، کار تا آستانه شرکت نکردن جمع کثیری از ناشران درنمایشگاه هم پیش رفت و سرانجام مصلای تهران میزبان نمایشگاه شد.
همه طرفهای دیگر موضوع اما میدانند که راه حل این نیست. نمیتوان- و اصلاً ممکن نیست که- به برگزاری دائمی نمایشگاه در وسط وسط شهر، در جایی با حجم ترافیکی بسیار سنگین که اساساً هم برای کاربری دیگری طراحی و ساخته شده دل بست. امسال، برای گذر از بن بست به وجود آمده، همه عزم را جزم کردند که نمایشگاه به هر قیمت که شده در فضای مصلای تهران برگزار شود اما از سال بعد دیگر نمیتوان به مصلا دل خوش کرد.
چهار
وضعیت نابهسامان توزیع کتاب در ایران از دیرباز- و بهخصوص این سالهای اخیر- مهمترین مشکل پیشاروی بازار کتاب بوده و مانع از به تعادل رسیدن و تثبیت نظام عرضه و تقاضا در این عرصه شده.
توزیع کتاب در ایران این سالها صاحب صنفیست با تعداد اندکی عضو فعال که هر یک نیز پوشش دهنده گستره مشخص و محدودی از بازارند اما ضمناً به بسیاری دلایل دست ناشر را هم برای عرضه سراسری محصولش باز نمیگذارند و در نتیجه، دایره مخاطبان هر ناشر، بنا به پخش کننده کتابهایش، منحصر میشود به جمعی محدود در جغرافیایی بسته.
برای گذر از این وضعیت ناشران بسیاری خود به برپایی کتابفروشی و عرضه مستقیم کتابهای خود روآوردهاند؛ که با توجه به پراکندگی کتابفروشیهای شهر این نیز راهحل چندان کارآمدی نبوده و نیست. فکر ایجاد «محل دائمی نمایشگاههای کتاب تهران»- که از اواخر دهه 60 شکل گرفت- زاده همین مشکلات بود و ضمناً حضور عبارت «نمایشگاهها» به جای «نمایشگاه» دراین عنوان معضلاتی دیگر را هم از سر راه ناشرین برمیدارد.
این که حالا میشود به نمایشگاههای تخصصی اندیشید و برگزاری چند نمایشگاه فصلی و موضوعی در طی سال به جای یک نمایشگاه بزرگ واحد. بدین ترتیب میتوان از ازدحام بیدلیل حاکم بر نمایشگاههای این سالها جلوگیری کرد، ازدحامی که مخاطبان بسیاری از کتابهای بیارتباط را در کنار هم راهی نمایشگاه میکرد و وضعیت تمام قسمتها را مختل میساخت، از مخاطبان کتابهای کودک و نوجوان، تا کتابهای درسی و کمک درسی، تا کتابهای تخصصی علمی، تا رمان و داستان و نمایشنامه تا... «باغ کتاب تهران» را میتوان در شکل و تعریف فعلی تبلوری از همان فکر نخستین ایجاد «محل دائمی نمایشگاههای کتاب تهران» دانست که ناشران ایرانی در تمام این سالها- بحق- خواستار و در پیاش بودند.
پنج
اراضی عباسآباد از دیروز میزبان تابلوی روزشماری شده که نشانگر فاصله و میزان نزدیکیمان با لحظه تحقق نهایی فکری و طرحی دیرپا است. سال آینده در همین روزها از چه خواهیم نوشت، از تولدی مبارک یا از بحثهایی تکراری و فرساینده که باز نرسیده به موعد نمایشگاه کتاب آغاز خواهند شد؟