مجموع نظرات: ۰
دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۰۷:۲۱
۰ نفر

کلنگ احداث «باغ کتاب تهران» به زمین نشست و همین بهانه‌ای شد تا به ارزش و تأثیر این گونه طرح‌ها در حیات جاری اجتماعی در کلانشهری چون تهران پرداخته شود.

 در این‌ مجال از منظر نیازهای زندگی در کلانشهرها و رابطه موجود میان کلانشهر با شهروندان و راه‌های جلوگیری از دلزدگی و ملال شهروندان ساکن در کلانشهرهای مدرن، به این موضوع پرداخته شده که طرح‌هایی از قبیل «باغ کتاب تهران» تا چه اندازه می‌توانند باعث تحرک و نشاط اجتماعی در شهرهای بزرگ شوند.

تهران 1386 کلانشهری است که طبیعت پیرامونی را به نفع وسعت خویش عقب رانده است. شهر بزرگ بر بستر زمین گسترده شده، حصار تپه‌ها را فرو ریخته و بر ارتفاع آن‌ها ایستاده است.

در دل دشت پیش رفته و کلانشهر را در محدوده‌ای نامتعارف شکل داده است. حالا طبیعت دستخوش تغییر شده و شهر با ابعادش همچنان در دل طبیعت پیش می‌تازد.
حالا پارک‌ها یادآور مینیاتوری از جنگل‌ها هستند و دریاچه‌های مصنوعی، خروش جویبارها و رودخانه‌ها را به یاد می‌آورند. جنگل‌های مصنوعی مدلی شده‌اند از زیستگاه‌های جانوری طبیعی؛ و گونه‌های گیاهی در دل زیستگاه‌های شهری از میان سیمان و آهن و سنگ سر بیرون آورده‌اند.

در کلانشهر، سفر برای دیدار با طبیعت، نه سفری به بیرون که سفری در درون است.
عارضه کلانشهرها اشباع شدن است؛ انفجار از درون. کلانشهرها آن توده‌های عظیم هستند که همه چیزهای اطراف را به درون خود می‌بلعند. می‌بلعند تا رشد کنند.

 کلانشهرها، بدون چالش، تنها و تنها بزرگ می‌شوند و در این وسعت بدون چالش با عوارض ناشی از  وجود خویش درگیر می‌شوند. جمعیتی همگن و توده‌وار که هر روز درگیر رفتارهایی همسان‌اند که تنها هدف یا نتیجه‌شان حفظ آداب و عادات و قواعد کلانشهر است و دیگر هیچ. جمعیت شهروندان کلانشهرها از همین روی شهروندانی خسته و دلزده‌اند.

عوارض زندگی در کلانشهر همان زهری است که آرام آرام بر جان زندگی شهروندان می‌نشیند و شهروندان برای فرار از  آن چاره‌ای نمی‌یابند جز این که باز بر کلان‌تر شدن محیط و مناسبات درون آن همت گمارند.

شاید برای جلوگیری از همین اشباع شدگی و ملال و دلسردی است که کارشناسان امور شهری، روان‌شناسان اجتماعی و نظریه‌پردازان جامعه شهری به آن ظرفیت‌های نهفته می‌اندیشند که می‌توان با توسل به آن‌ها عوارض زندگی در کلانشهرها را به حداقل رساند تا از این گذر مانع از آن اشباع شدگی و در نتیجه آن انفجار ازدرون شوند.

شهروند کلانشهر که دیگر برای دست‌یابی به هیچ‌چیز، لزومی برای خروج از نقطه زیستش در کلانشهر خود نمی‌بیند، می‌خواهد همه چیز را در دسترس خود داشته باشد؛ از وسایل عام زندگی درون یک کلانشهر تا ضروریات رفاهی، تا هر آنچه او را به جهان‌هایی بیرون از کلانشهر خود مرتبط و متصل سازد. همین دلیل است که نقش رسانه‌ها در درون کلانشهرها نقشی مهم و ارزشمند می‌سازد.

شهروندان کلانشهرها جمعیتی بیش‌تر ساکن‌اند و تحرک خود را از همین تبادل‌های رسانه‌ای به دست می‌آورند. نقش تلویزیون، مطبوعات و کتاب و دیگر عوامل فرهنگی از همین روی نقشی بارز است.

آن بی‌میلی ذاتی به تغییر در کلانشهرها که از راه همشکلی پدید می‌آید، با کمک همین وسایل است که به تحرک و نوسان تبدیل می‌شود. آن دلسردی ناشی از تکرار اعمال و رفتار یک شکل و مستمر در شهروندان که زهر زندگی تکراری در کلانشهرهاست، از همین راه به فرآیندی معکوس منجر می‌شود.

 همان‌گونه که کلانشهرها با آوردن مینیاتوری از طبیعت در دل خود، عوارض عدم تماس با طبیعت را در شهروندان تخفیف می‌دهند، حضور فعال این جهان رسانه‌ای نیز شهروندان را به حفظ روابط کلانشهری سوق می‌دهد.

کتاب و جهان محفوظ در آن را اگر یک رسانه فرض کنیم، باید به نقش ماندگاری آن و قابل دسترس بودنش نسبت به رسانه‌های دیگر توجه ویژه داشته باشیم. کتاب، رسانه‌ای است همراه و قابل دسترس که در آن بیش‌ترین شکل ماندگاری حافظه بشری یافت می‌شود. این رسانه می‌تواند در عین بی‌تحرکی ناگزیر شهروند ساکن کلانشهر، بزرگ‌ترین تجربیات بشری را از درون کلانشهری به کلانشهر دیگری منتقل سازد.

 اگر مطبوعات نقش خبررسانی و تلویزیون  نقشی از حضور در لحظه اکنون را بازی می‌کنند، کتاب حافظه بشری و آن بخش از کار رسانه‌ای است که می‌تواند بر لایه‌های پنهان‌تر و کم‌ و بیش نادیده و کم‌تر توجه شده بشری بپردازد و بر تنوع رفتاری در درون کلانشهرها پافشاری نماید.

در باره تفاوت کتاب با رسانه‌ای مانند تلویزیون، باید توجه داشت که بسیاری از روان‌شناسان اجتماعی و تحلیل‌گران جوامع مدرن اعتقاد دارند تلویزیون خود یکی از عوامل همسان‌سازی اعضای جامعه، از فردیت انسانی‌شان به سوی توده‌های همشکل است.

 تلویزیون، به ویژه با سرعت کنونی تدوین تصاویر و قدرت تأثیرگذاری ضرباهنگ تغییر تصاویر و موسیقی، اراده فردی بیننده را مقهور می‌سازد و به جای امکان گسترش تخیل بیننده، برعکس، دریچه تخیل او را به تصویر و موسیقی تندگذر این لحظه خود فرو می‌کاهد؛ در حالی که رسانه ادبیات (کتاب) به تخیل فرصت کافی و امکان ساختن تصاویر دلخواه و فردی مخاطب را عرضه می‌دارد: انبوه بینندگان برنامه‌ای تلویزیونی در لحظه واحد، تصویری واحد دریافت می‌کنند؛ اما حتی دو خواننده ادبیات که در کنار  هم نشسته باشند و متنی واحد بخوانند، آزادانه تصاویری جداگانه و فردی- برای خویش- تخیل می‌کنند. رسانه آزادی و تخیل و راه نجات از همسان‌شدگی روح و ملال زندگی تکراری در کلانشهر است.

ایجاد مکان‌هایی مشخص و دایمی برای نمایشگاه‌های مختلف کتاب به منزله بزرگ‌ترین پایگاه دسترسی به کتاب برای ساکنان کلانشهرها از جمله پرطرفدارترین نظریه‌ها در میان جامعه‌شناسان شهری است. این نمایشگاه‌ها به شهروند کلانشهر فرصت می‌دهند تا با صرف کم‌ترین وقت، در یک سفر درون شهری، به رسانه‌ای دست یابد که او را با دلمشغولی‌ها، تجربیات، فرهنگ و نوع رفتار جوامع دیگر مرتبط می‌سازد. شهروند مشغول و درگیر با معضلات زندگی در کلانشهر، با حضور در این مراکز این امکان را می‌یابد تا یک‌جا و به ساده‌ترین شکل ممکن، مواد لازم برای دانش بیش‌تر، آگاهی وسیع‌تر، تخیل رهاتر و کلاً همه آن چیزهایی را بیابد که سیمای زندگی در کلانشهر را قدری آسان‌تر، خلاقانه‌تر، رنگین‌تر و جذاب‌تر می‌کند.حالا دیگر اطلاق صفت کلانشهر برای شهری چون تهران غریب نیست.

تهران با وسعتش، بافت جمعیتی متنوعش و ساختارهای شهری مدرنش، کلانشهری است که باید قواعد و نظام‌مندی دیگر کلانشهرها را رعایت نماید. شهروندان این کلانشهر همان قدر که به طبیعت بازسازی شده و وسایل مدرن زندگی شهری محتاج‌اند، احتیاج دارند تا با ایجاد زمینه‌هایی دیگر از دلزدگی و ملال زندگی در کلانشهر رهایی یابند.

ایجاد باغ کتاب تهران به عنوان مکانی برای به نمایش گذاردن و عرضه دائمی، مستمر و متنوع کتاب، که هم‌اینک به همت مدیریت شهری در حال احداث و تحقق است، گامی است بلند در جهت همین اندیشه تا شهروندان بتوانند با رضایت بیش‌تر در کلانشهری به نام تهران روزگار بگذرانند. اقدامی که نه صرفاً به سود یکایک مخاطبان و دوستداران کتاب، بلکه ضمناً به عنوان راه نجات صنعت نشر از بحران‌های ناشی از کاهش شمارگان (در رقابت با رسانه‌هایی مثل تلویزیون و اینترنت و...)، برای بقای لذت ادبیات و شور  تخیل در دل کلانشهر سیمانی و برای نجات شهروندان از ملال همسانی‌ها و تکرارها در زندگی هرروزه، جدی و ضروری به نظر می‌رسد.

کد خبر 22545

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز