مارتینو در آمریکایلاتین فوتبال بازی کرده، آنجا مربیگری یاد گرفته و بارسلونا نخستین تجربه مربیگری او در اروپاست. با این حال هیچکس از انتخاب او تعجب نکرد چون همیشه تیمهای او به سبکی بازی کردهاند که بیش از هر چیزی، شبیه همان سبک بارسلوناست. حلقهای که مارتینو را به بارسلونا وصل میکند، به جز هواداری لیونل مسی و پدرش از او، شاگردی مارچلو بییلسا است؛ کسی که پپ گواردیولا او را استاد خود میداند. اندیوست متخصص فوتبال آمریکای اسپانیا، در گزارشی به بررسی انتقال مارتینو به بارسلونا پرداخته و تأثیر احتمالی او روی بارسا را بررسی کرده است که در پی میآید.
لیونلمسی 10سال پیش از آرژانتین به بارسلونا نقل مکان کرده اما هنوز هم طرفدار نیوولاولدبویز، تیم شهر تولدش یعنی روزاریو است. فصل گذشته، مسی بالاخره توانست ببیند که تیم محبوبش قهرمان تورنئو فینال (جام نیمفصل لیگ) شده و تا نیمهنهایی کوپا لیبرتادورس (جام باشگاههای قارهای در آمریکایجنوبی) پیش رفته است. آنها آنجا در ضربات پنالتی مغلوب آتلتیکو مینیهرو برزیل و رونالدینیو ستاره این تیم شدند. این موفقیتها مسی را بیش از اندازه هیجانزده کرد و او چندماه پیش، درباره مربی این تیم گفت: «او واقعا مربی بزرگی است. من چیزهایی را که او با تیم بهدست آورده است دیدهام. او با تیم کاری کرده که خیلی خوب بازی میکند و همه به او احترام میگذارند.»مسلما مسی هرگز نمیتوانسته در آن زمان پیشبینی کند که سرمربی تیم محبوبش به بارسلونا بپیوندد اما خراردو مارتینو که مسی اینقدر از او تعریف کرده بود، با قراردادی دوساله جانشین تیتو ویلانوا شد.هرچند انتصاب مارتینو برای بسیاری از هواداران در سراسر جهان غافلگیرکننده بود اما میتوان آن را انتخابی منطقی به حساب آورد. برای شروع میتوان گفت که مارتینو همین حالا هم یکی از شخصیتهای فوتبالی شناختهشده در آمریکای لاتین است؛ فقط به چیزهایی که مسی درباره او گفته است فکر کنید.پیش از موفقیتهای اخیرش با نیوول، مارتینو دوره فراموشنشدنیای را هم با تیم ملی پاراگوئه گذرانده بود. او آنها را به یکچهارم جامجهانی2010 رساند و در سال2011 هم همین تیم را تا فینال کوپا آمریکا بالا کشاند؛ جایی که شاگردانش مغلوب اروگوئه و لوئیز سوارز شدند.
عملکرد استثنایی پاراگوئه در جام جهانی، در نهایت توسط اسپانیا قطع شد. البته اسپانیا بهسختی توانست این کار را بکند و حتی نزدیک بود که مغلوب تیم مارتینو شود. ایکر کاسیاس با مهارکردن یک پنالتی، قهرمان بازی تیمش با پاراگوئه بود و در نهایت یک گل از داوید ویا پیروزی را به اسپانیا رساند؛ تیمی که در نهایت قهرمان جهان شد.
آمادهسازی بسیار منظم مارتینو برای بازی با اسپانیا، تأثیر بلندمدت زیادی روی حریفانشان گذاشت و ژاوی هافبک تأثیرگذار تیم ملی اسپانیا و بارسلونا بعدها بارها گفت که بازی با پاراگوئه، سختترین بازی آنها در تمام جام جهانی بوده است. با توجه به عملکرد مارتینو در جام جهانی و موفقیتهایی که تیم باشگاهیاش فصل گذشته داشته است، اصلا غیرمنتظره نبود که تیمهای اروپایی به سراغ او بروند؛ هم مالاگا و هم رئال سوسیهداد برای سپردن هدایت تیمشان به مارتینو سراغ او رفتند که البته او با هر دوی آنها مخالفت کرد.
علاوه بر دستاوردهایی که قبلا داشته است و عامل مهمی در انتخاب او توسط بارسلونا بوده، سبک بازی مورد علاقه مارتینو هم چیزی است که کاملا با فلسفه بازی بارسلونا هماهنگ است و با آن جور درمیآید.بیشترین تأثیری که روی مارتینو بهعنوان یک مربی گذاشته شده، از سوی یکی دیگر از همشهریهای اهل روزاریوی مسی بوده است؛ مارچلو بییلسای بزرگ که به اللوکو (دیوانه) مشهور است. بییلسا هم مربیگریاش را از همین نیوول شروع کرد و در ابتدای دهه 1990و زمانی که مارتینو بازیکن آن بود، 2بار تیم را قهرمان آرژانتین کرد.دوران کارکردن او زیرنظر بییلسا خیلی کوتاه بود و کمتر از 2 سال طول کشید اما درسهایی که مارتینو یاد گرفته بود، در ادامه زندگی حرفهایاش به او چسبید و او بعدها با همین چیزهایی که یاد گرفته بود مبانی فکریاش را برای مربیگری بنیان گذاشت. نقطه مشترک بییلسا و بارسلونا- که همان چیزی است که انتخاب مارتینو را منطقی میکند- را میتوان در این واقعیت پیدا کرد که بازیهای تند و سریع، پرسهای شدید و پاسکاریهای مداوم تیمهای بییلسا، از متد توتال فوتبال تیمهای رؤیایی دهه1970 هلند و آژاکس دهه1990 الگوبرداری شده است. بزرگترین نعمتی که بارسلونا در دهههای اخیر داشته، این است که یوهان کرایف وقتی که در سال1988 بهعنوان سرمربی بارسلونا انتخاب شد، این متد را با خود از هلند به نیوکمپ برد. پپ گواردیولا سرمربی سابق بارسلونا، یکی از تمجیدکنندگان همیشگی مارچلو بییلسا است.
او پیش از اینکه با تیتو ویلانوا بهعنوان دستیارش در سال2007 هدایت بارسلونا را قبول کند، مدتها روشها و مربیگری و استراتژیهای بازی بییلسا را با علاقه و اشتیاق فراوان مطالعه کرده بود. پیش از این هم، او بهصورت مستقیم از طریق یوهان کرایف با توتال فوتبال آشنا شده بود.بنابراین کرایف روی بییلسا و گواردیولا و بییلسا روی مارتینو و گواردیولا تأثیر گذاشته است. در نهایت میتوان گفت که همه راهها به یوهان کرایف ختم میشود.بنابراین نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در دوران سرمربی جدید، در سبک بازی بارسلونا تغییر زیادی ایجاد شود. البته او احتمالا بازگشتی فوری به یکی از مبانی توتال فوتبال که همان پرس شدید حریف است خواهد داشت؛ کاری که گفته میشد بارسلونا در گذشته بهخوبی انجام نمیداد.با انتصاب یک نفر از خارج باشگاه (کسی که تجربه دست اول بسیار کمی از فوتبال اسپانیا دارد و تنها در سال1991 برای مدت کمی بازیکن تیم تنریف بوده) بارسا بدون تردید از سیاست سالهای اخیر خود که روکردن به یک خودی بوده است روی برگردانده اما انحراف آنها از راهشان، خیلی زیاد نیست. خراردو مارتینو شاید گواردیولا و ویلانوا نباشد اما ریشههایی از جنس مارچلو بییلسا و توتال فوتبال دارد و از همان سرچشمهای سیراب شده که بارسا موفقیت سالهای اخیرش را مدیون آن است. اگر انتظار دارید که مربی جدید تغییر اساسی بزرگی در سبک بازی بارسلونا بدهد، بهتر است نظر خود را تغییر بدهید. مارتینو برای این به بارسلونا آمده که آن را در همان مسیری که در چند سال اخیر حرکت میکرده هدایت کند. او اینجاست که بارسلونا همچنان تیکیتاکا بازی کند نه چیز دیگری.
زندگی حرفهای خراردو مارتینو
1962: متولد 20نوامبر، روزاریو، آرژانتین
1980: نخستین بازی برای تیم بزرگسالان نیوول
1991: از نیوول به تنریف میرود اما بعد از تنها 15بازی برای تیم اسپانیایی، به نیوول بازمیگردد. در همین سال برای نخستینبار پیراهن تیم ملی را میپوشد.
1994: به لوناس میرود.
1995: برای سومین بار به نیوول برمیگردد و در آخرین دوران حضور خود، رکورد 505بازی برای تیم را به نام خودش ثبت میکند.
1996: مدتی در بارسلونای اکوادور و اوهیگینگز شیلی بازی میکند و بعد کفشهایش را آویزان میکند.
1998: برای نخستینبار کار بهعنوانمربی را تجربه میکند؛ در تیم دسته دومی باون دو آرسیفس آرژانتین. بعد هم مدتی در پلاتنسه و اینستیتو کار میکند.
2002: بهعنوان مربی تیم بزرگ لیبرتاد در پاراگوئه انتخاب میشود و 2 فصل متوالی تیم را قهرمان لیگ میکند.
2004: با چره پورتنو قهرمان پاراگوئه میشود و پیش از آنکه به آرژانتین برگردد، مدتی مربی کولون میشود.
2006: قبل از اینکه سرمربی تیم ملی پاراگوئه شود، دوباره با لیبرتاد قهرمان پاراگوئه میشود.
2007: بهعنوان بهترین مربی سال آمریکای جنوبی انتخاب میشود.
2010: در یکچهارم نهایی جام جهانی مغلوب اسپانیا میشود؛ تیمی که در نهایت قهرمان شد.
2011: بعد از نایبقهرمانی در کوپا آمریکا، از تیم ملی پاراگوئه کنارهگیری میکند.
2010: بهعنوان سرمربی نیوول اولد بویز انتخاب میشود.
2013: بعد از قهرمانی در جام کلاوسورا از سمت خود در نیوول کنارهگیری میکند.
جملات معروف خراردو مارتینو
درباره سبک فوتبال تیمهایش: «سبک بازی دلخواه من داشتن مالکیت توپ، حملهکردن در زمین حریف، قراردادن بازیکنان در زمین حریف و ریسککردن است. دوست دارم تیمهایم طوری بازی کنند که وقتی دفاع برمیگردد و پشت سرش را نگاه میکند ببیند که بین او و دروازهبان 40متر فاصله است. دوست ندارم بازیکنانم هرگز تسلیم شوند. دوست دارم وقتی که باید در عمق بازی کنند در عمق بازی کنند. وقتی که باید در کنارهها بازی کنند ، در کنارهها باشند.»
درباره سبک بازی: «وقتی دفاع میکنید در واقع کاری را میکنید که حریف دوست دارد شما انجام بدهید. برای اینکه نبض بازی در دست شما باشد، باید برای بهدستآوردن توپ، هجومی باشید و توپ را تا آنجا که میشود دور از دروازه خودتان بهدست بیاورید.»
درباره نقش بازیکنان و نقش مربی: «بازیکن مهمترین چیز است. مربیان بهخاطر بازیکنانشان است که خوب یا بد هستند. مربی هرگز نباید بالاتر از کسی که عمل میکند قرار بگیرد.»
درباره مارچلو بییلسا استاد سابقش در نیوول اولد بویز: «بییلسا از من بهتر است چون خیلی خوب همهچیز را تعریف میکند. او این توانایی را دارد که چیزهایی را که در بازی اتفاق میافتد و میبیند، به کارش منتقل کند. او خستهکننده نیست؛ خیلی با شوق و علاقه کار میکند، کارهای نوآورانه میکند و یک ذهن بسیار مثالزدنی دارد.»
رابطه با بازیکنان: «تنها چیزی که من را بهعنوان یک مربی اذیت میکند این است که توجه بازیکنان را جلب نکنم. اگر اینطور باشد واقعا از دست خودم ناراحت میشوم. وقتی که بازیکن سراپا گوش است، چیزی را که میخواهم بهدست آوردهام اما وقتی که بازیکن موقع حرفزدن من خمیازه میکشد و این طرف و آن طرف را نگاه میکند، یعنی اینکه گند زدهام.»
درباره فوتبال آرژانتین: «وقتی در نقش مربی هستم، فوتبال آرژانتین یکی از سختترین و رقابتیترین فوتبالهای دنیاست اما وقتی که در نقش تماشاگر هستم، نمیتوانم هیچ مسابقه فوتبال آرژانتین را بیشتر از 10دقیقه نگاه کنم.»
درباره وضعیت فوتبال پاراگوئه: «من فکر میکنم که بازیکنان پاراگوئه به این خاطر سرزنهای خوبی هستند که زمینهای فوتبال واقعا افتضاح هستند. بازیکردن روی زمین آنقدر سخت است که هیچ انتخاب دیگری نیست جز اینکه توپ را هوایی بفرستیم.»
درباره لقبی که دارد (تاتا): من بیشتر از 30 سال است که در محیطهای فوتبالی بودهام و مطمئنم که نصف مردم حتی اسم واقعی من را هم نمیدانند. آنها پسرم را هم تاتیتا صدا میکنند.»
درباره نیوول اولدبویز: «من حالا به 2 هدف شخصیای که در زندگی داشتهام رسیدهام و میتوانم بدون هیچ مشکلی و بهراحتی بازنشسته شوم. من در جام جهانی مربیگری کردهام و مربی نیوول هم بودهام. هیچ آرزوی دیگری ندارم.»