روزنامه اسپرت چاپ بارسلونا نوشته بود: «با این روش هیچ جامی نمیبرید». تیتر لاوانگاردیا هم این بود: «بارسا راه را گم کرد و نصف لیگ را از دست داد». سایر روزنامههای محلی هم شکست 3بر یک در زمین سوسیهداد را «فاجعهبار» نامیدند.
این در حالی است که 72ساعت قبل از آن او در حد یک ناجی بود که میتواند تیم بزرگی مثل بارسلونا را بهخوبی هدایت کند. تیم در مسیر قهرمانی لالیگا شانهبهشانه رئالمادرید و آتلتیکومادرید پیش میرفت و به فینال جامحذفی اسپانیا نیز صعود کرده بود. بارسا در یکی از سختترین قرعههای مرحله یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان هم به شمال انگلیس سفر کرد و توانست در زمین منچسترسیتی به پیروزی 2بر صفر برسد.
روزنامهها و هواداران گاهی دمدمی مزاجند ولی چه اتفاقی افتاد که موضع آنها پس از تنها یک شکست 180درجه تغییر کرد؟ بهویژه اینکه شکست اخیر در آنوئتا اتفاق افتاد؛ جایی که بارسلونا ازماه مه2007 نتوانسته حتی یک بازی لالیگا را در این ورزشگاه ببرد.
این سوال چند جواب مشخص دارد که همه آنها به مارتینو برمیگردد. اول اینکه انتخاب ترکیب بارسا برای این بازی طوری بود که انگار او میخواهد در مراحل اولیه جامحذفی با یک تیم از دستههای پایینتر و نیمهحرفهای بازی کند. او تیمش را نسبت به بازی با منچسترسیتی با 6تغییر به زمین فرستاد، ازجمله 3تغییر در خط دفاع که نتیجهاش خیلی زود مشخص شد. بارسا اشتباهات دفاعی زیادی داشت و میتوانست در برابر خط حمله جوان و زهر دار رئال سوسیهداد 5یا 6گل بخورد.
مارتینو آرایش خط میانی را هم که معمولا از یک بازیکن توپگیر (سرخیو بوسکتس) و 2 بازیکن خلاق (دو نفر از میان ژاوی، اینییستا و فابرگاس) تشکیل میشود، تغییر داد. او آلکس سانگ را بهعنوان هافبک دفاعی بهکار گرفت و بوسکتس و اینییستا جلوتر از او بازی میکردند و با این تغییرات، بارسا با وجود مالکیت توپ برندگی همیشگی را نداشت.
مربیان نیاز به استفاده از سیستم چرخشی دارند تا همه بازیکنانشان را آماده نگه دارند ولی باید پرسید که چرا مارتینو در چنین بازی حساسی تصمیم به زیر و رو کردن تیمش گرفت درحالیکه تا بازی بعدی تیمش که در خانه و مقابل آلمریا است، 10روز فاصله داشت.
نکته دیگری که هواداران بارسا را نگران میکند، از دست دادن برتری امتیازی نسبت به رئالمادرید است. بارسا در 7بازی اخیرش در لالیگا فقط 11امتیاز گرفته درحالیکه رئالمادرید از همین تعداد بازی 19امتیاز کسب کرده و توانسته از حریف کاتالونیاییاش در جدول پیش بیفتد.
باشگاه بارسلونا در هفتههای اخیر از سوی یک دادگاه به تخلف مالیاتی در جریان انتقال نیمار از برزیل متهم شده است. باشگاه در ابتدا مبلغ این انتقال را 29/1میلیون یورو اعلام کرده بود ولی بعدا مشخص شد که 55میلیون یورو هم به شرکتی که در تملک والدین نیمار است پرداخت شده و ساندرو روسل، رئیس باشگاه مجبور به استعفا شد.
در چنین شرایط حساسی است که تصمیمگیری سختتر میشود و یک مربی بزرگ که اعتبار ورزشی بالایی دارد، میتواند در رویارویی با مطبوعات و هواداران تأثیر خودش را نشان دهد. این در حالی است که مارتینو در نیمه بازی مقابل رئالسوسیهداد یک ناکام بزرگ بود و بازی را کاملا به میزبان واگذار کرد. در چنین روزهایی است که یکبار دیگر انتخاب این مربی زیر سؤال میرود. مربی 51ساله آرژانتینی وقتی قرار شد جانشین تیتو ویلانووا شود، یک مربی سرشناس بود ولی نباید فراموش کرد که در کارنامهاش سابقه مربیگری در اروپا دیده نمیشد. او هرچند 5سال موفق را بهعنوان سرمربی تیم ملی پاراگوئه پشت سر گذاشته بود ولی هرگز در باشگاهی به بزرگی بارسلونا کار نکرده بود. البته نباید فراموش کرد که هیچکدام از 2سرمربی قبلی بارسا که به قهرمانی رسیدند (ویلانووا و گواردیولا) سابقه زیادی در این حرفه نداشتنداما چه بهعنوان بازیکن و چه بهعنوان مربی همکاری طولانیای با باشگاه داشتند.
انتخاب مارتینو در تابستان گذشته تنها میتوانست 2 توجیه داشته باشد؛ اول اینکه او از روزاریو، زادگاه مسی میآمد و این میتوانست برای فوقستاره باشگاه انتخاب مناسبی باشد. دوم اینکه بارسلونا بهعنوان باشگاهی که همهچیز در آن برنامهریزی شده است، نیاز به یک سرمربی مشهور با قراردادی بلندمدت و فهرست طولانی خرید ندارد و یک مربی که حداقلها را برآورده کند و ستارههای تیم از کار کردن با او راضی باشند هم کفایت میکند.
البته از برخی جهات میتوان این تصمیم را توجیه کرد چرا که با وجود تیترهای ناامیدکننده رسانههای محلی، هنوز در نوکمپ آسمان به زمین نیامده است. بارسا هنوز در 3 تورنمنت بخت قهرمانی دارد. مسی پس از 2ماه مصدومیت دوباره اوج گرفته و در 5بازی اخیر تیم توانسته 7بار گلزنی کند.
با وجود این باید پذیرفت که اگر باشگاه در شروع فصل مربی باتجربهتری (تجربه اروپایی و همچنین تجربه همکاری با بارسلونا) انتخاب میکرد و این مربی نزد مطبوعات محلی اعتبار بیشتری داشت (آنها نسبت به مربیانی که از آمریکایجنوبی میآیند موضع منفی دارند)، قطعا او میتوانست از چنین توفانهایی بهتر عبور کند. شاید هجمهای که رسانههای محلی پس از شکست مقابل سوسیهداد بهوجود آوردند، توفانی در یک فنجان چای باشد ولی اگر شرایط به درستی کنترل نشود، میتواند به بحران بزرگتری منجر شود.