کمآبی کشور را بهشدت تهدید میکند. بیلان منفی برداشت آب در ابتدای انقلاب زیر ۱۰۰میلیون مترمکعب در سال بود. این بیلان در حال حاضر به ۱۱میلیارد مترمکعب رسیده یعنی ۱۱۰ برابر شده است». این بخشی از گفتههای دکتر عیسی کلانتری، دبیر کل خانه کشاورز و مدیر گروه پژوهشی امور کشاورزی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام است کهماه گذشته منتشر شد. بیلان منفی آب در ۲۳۰دشت کشور تأییدی بر این ادعای دبیر کل خانه کشاورز ودهها کارشناس دیگری است که طی سالهای اخیر نسبت به پیامدهای مدیریت ناصواب منابع آب هشدار دادهاند.
هشدارهایی که بهتازگی از قول دبیرکل خانه کشاورز منتشر شده پیش از این، بارها از قول کارشناسان و صاحبنظران محیطزیست و منابع طبیعی در رسانهها منتشر شده است. برای نمونه اردیبهشتماه۸۹ شماری از استادان دانشگاه و صاحبنظران با صدور نامهای خطاب به مسئولان کشور ضمن نگرانی از ادامه روند مدیریت ناصواب حوضه آب درباره سدسازی و پیامدهای زیانبار آن هشدار دادند. در بخشی از آن نامه قابل تامل آمده بود: «هدف از ساخت سدها همواره افزایش زمین کشاورزی، تولید برق، مهار سیل و تأمین آب شرب عنوان شده است. بسیاری از سدهایی که به نام کشاورزی ساخته شدهاند، مانند سد حنای اصفهان و سد سیوند فارس، اصلا در پروندهشان هیچ نشانی از اراضی نیازمند به آب وجود نداشت. سد زایندهرود حقابه شاید هزاران هکتار زمین کشاورزی در پایین دست را ضایع کرد. روستاها از پایینترین نقطه آبخیز با ازدستدادن حقابههایشان که براساس طومار منسوب به شیخ بهایی به زیبایی تنظیم شده بود از روستانشینان خالی شدند... . سد زرینهرود، اراضی پاییندست رود در میاندوآب را که پیش از آن نیز آبی بودند، زهدار کرد.
آیا اساسا به ساخت سد نیازی بود؟ همانگونه که دانشگاه ارومیه بهدرستی مطرح کرده است، آشنایی با شرایط و اقلیم منطقه این پرسش را برمیانگیزد که آیا همه ۴۰سد ساخته شده در آبخیزهای مشرف به ارومیه تکرار همین تجربه تلخ نبودند و نیستند؟ تقریبا نزدیک به۱۸۰هزار هکتار از سطح دریاچه ارومیه به شورهزار خطرناکی بدل شده (اکنون این رقم به ۳۰۰هزار هکتار افزایش یافته است) و اراضی کشاورزی منطقه با پراکنش غبار نمک از این شورهزار، در خطر کاهش است. از سد همیشه خالی پیشین، سخنی نمیگوییم اما سد میناب هرمزگان نشان داد که آب حبس شده در برابر آفتاب در این مناطق چه زود به زوال میرسد و نه به درد شرب میخورد و نه به درد کشاورزی... . این سدها به اراضی کشاورزی هیچ نیفزودند که از آن نیز کاستند و صدها هزار خانوار کشاورز مولد را از روستاهایشان آواره کردند تا زمینهای بارورشان در مخزن سدها مدفون شود. سد گاوشان تجربه دیگر تأمین آب کشاورزی برای دشتهایی است که بدون سد نیز با شبکه سنتی از رودها و سفرههای زیرزمینی بهره میگرفتند.
انحراف آب از یک حوضه به حوضه دیگر در کیلومترها دورتر، با احداث سد و سامانه انتقالی بسیار پرهزینه است. تقریبا ۳۲۰میلیون مترمکعب تبخیر سالانه از سد کرخه بسیاری از کاربردهای این آب، از مصارف کشاورزی تا جلوگیری از خشکیدن خطرناک هورالعظیم را نابود میسازد». در بخش دیگری از این نامه ضمن انتقاد از بیمهری با دانش بومی، آمده بود: «گسترش و ترویج دانش بومی پایدار آب مانند قناتها و آببندانها(در مدیریت منابع آبی کشور) بیرون از شأن تلقی شده و به عکس تخریب آنها با سدهای ناپایدار و پرهزینه و پرپیامد سالها ادامه یافته است. این در حالی است که حوزه تمدن ایرانی نخستین تمدنی است که کشاورزی آبی را آزمود و قنات،این هوشمندانهترین شیوههای کاربرد پایدار آب زیرزمینی را ابداع کرد».با وجود آنکه این هشدارها بارها به شیوههای مختلف بازگو شده اما بازخوانی برخی گفتههای کلانتری خالی از لطف نیست بهویژه آنجا که میگوید: «اوایل انقلاب بدون مجوز چاه زدند. بدون مجوز کف شکنی کردند. برای تولید بیشتر، آبهای زیرزمینی را از بین بردند و منابع تجدیدشونده را به غیرتجدیدپذیر تبدیل کردند. کویر در ایران در حال گسترش است و هشدار میدهم بهزودی( ۲۵ سال دیگر) جنوب البرز و شرق زاگرس غیرقابل سکونت میشود و افراد باید مهاجرت کنند. اما به کجا؟ راحت بگویم که از ۷۵میلیون نفر جمعیت ایران ۴۵میلیون نفر بلاتکلیف میمانند».
کویر شدن دشتها طی ۳۰سال آینده
مهندس منصور قطبیسرابی، کارشناس مهندسی آب و خاک که بیش از ۳دهه پیشینه فعالیت اجرایی در عرصه منابع آبی دارد و اکنون به فعالیتهای پژوهشی در این زمینه مشغول است، به همشهری گفت: پیش از هر چیز باید گفت کشور ایران در ۶حوزه اصلی دارای ۶۰۹دشت رودخانهای است. این دشتها از ۷هزارسال قبل و بهعبارت دیگر، تا قبل از توسعه چاهها و سدهای ذخیرهای هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی بهطور کامل یا نسبی متعادل بودهاند. این تعادل مدیون بیش از ۵۰هزار رشته قناتی بود که حدود ۳هزار سال قبل توسط ایرانیان باستان با ۷هدف مختلف ازجمله با هدف زهکشی زیرزمینی اراضی زهدار در پایین دست دشتها ابداع شد.
وی در پی این مقدمه کوتاه افزود: از دهه ۱۳۶۰به بعد بهدنبال توسعه چاهها و سدهای ذخیرهای تعادل کمی و کیفی منابع آب دشتها به هم خورد بهطوری که هماکنون ۲۳۰دشت کشور دارای بیلان منفی و کسری ذخیره مخزن به میزان ۱۱میلیارد مترمکعب در سال هستند. ۳۷۹دشت دیگر کشور هم دارای بیلان مثبت و افزایش ذخیره مخزن و تبخیر از آبهای زیرزمینی به میزان ۱۰میلیارد مترمکعب در سال هستند.
آنطور که قطبیسرابی میگوید: منابع آب دشتهای رودخانهای کشورهایی مانند ایران قبل از توسعه چاهها فقط در معرض خطر بیلان مثبت و افزایش ذخیره مخزن و تبخیر از آبهای زیرزمینی (بهعنوان اراضی زهدار) قرارداشتهاند. نمونه بارز این ادعا دشتهای بینالنهرین است اما بهدنبال توسعه چاههای عمیق در این قبیل دشتها، خطر بیلان منفی، کسری ذخیره مخزن و خشک شدن مخازن آبهای زیرزمینی نیز به خطر نوع اول اضافه شده است؛ بهطوری که امروزه ۲۳۰دشت دارای کسری ذخیره مخزن کشور به میزان ۱۱میلیارد مترمکعب در سال است. این کارشناس باسابقه مهندسی آب و خاک خاطر نشان کرد: با توجه به ۳۸سال تجربهای که در این عرصه دارم منابع آب و خاک دشتهای کشور بهویژه طی ۷دهه گذشته بهخاطر توسعه چاههای عمیق و به تبع آن کسری ذخیره مخزن و خشکشدن مخازن آبهای زیرزمینی در معرض خطر تخریب قرار داشته و دارند. نکته درخور توجه اینکه خطر خشک شدن مخزن آبهای زیرزمینی و دریاچهها و تالابها و هورهای کشور یک روی سکه است و روی دیگر سکه، زهدارشدن اراضی و شورهزارهای قابلاصلاح کشور واقع در پایین دست سدها و شبکه آبیاری زهکشی در سطح ۱۰میلیون هکتار و با ۱۰میلیارد مترمکعب تبخیر است که از حدود ۶۰سال قبل، ابتدا از طرف کارشناسان و مشاوران خارجی و هماکنون تحت عنوان زهکشی زیرزمین افقی با ایجاد لترال (ایجاد زهکشهای جانبی زیرزمینی) از طرف بعضی از مهندسین مشاور داخلی کشور در دست اجراست. در نتیجه، این قبیل دشتها، ازجمله ۲۶دشت رودخانهای خوزستان در معرض خطر نابودی قراردارند.
قطبیسرابی ضمن هشدار نسبت به ادامه روند موجود گفت: منابع آب و خاک دشتهای کشور در ۳۰سال آینده هم به لحاظ افزایش سطح آبهای زیرزمینی و تبخیر از آبهای سطحی وهم به لحاظ افت سطح آبهای زیرزمینی و کسری ذخیره مخزن در معرض نابودی قرار خواهند داشت. بدین لحاظ در ۳۰سال آینده برای ۷۵میلیون ایرانی، نانی برای خوردن و محیطزیستی برای زندگی وجود نخواهد داشت. به اعتقاد این کارشناس، مسئله تغذیه مصنوعی دشتهای دارای بیلان منفی و کسری ذخیره مخزن تابع عوامل و شرایط مشروط ازجمله داشتن آب سطحی فراوان است، درحالیکه در بسیاری از دشتها آب کافی از نظر تغذیه مصنوعی وجود ندارد. محل مناسب برای تغذیه مصنوعی آیتم دیگری است که در تغذیه مصنوعی دشتها کارساز است. این درحالی است که در بسیاری از موارد، بهدلیل نبود طرح جامع آمایش سرزمین، محلهای مناسب در این زمینه به شهرسازی و ساختمانسازی اختصاص یافته است. پرنشدن مخازن آبهای زیرزمینی با آب شور دریا، از دیگر موارد مؤثر در تغذیه مصنوعی است حال آنکه مخازن آبهای زیرزمینی بسیاری از دشتها (مثل دشتهای اطراف دریاچه ارومیه) از آب شور دریا پر شدهاند.