خداوند میفرمایند به اینکه اگر کسی مال را در راه خدای سبحان داد، تزکیه میشود.سرّش آن است که بیش از هر چیز مسئله بخل مزاحم آدمی است، مال دوستی و بخل، دشمن نیرومند است که در درون جان آدمی سنگر گرفته و در تمام مدت شبانه روز آتش کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 151 سوره بقره «کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ » که از وحی و رسالت به عنوان نعمتی از نعم الهی یاد می کند، می گوید: در جریان رسالت یک سلسله موجبات پذیرش است، یک سلسله موانع پذیرش. اول آن موانع پذیرش را نفی میکند، میفرماید: این رسول در بین شما زندگی کرد و در بین شما بود بیگانه نیست و ناشناخته نیست و از لحاظ نژاد هم از شماست [و] یک انسان ناشناخته و أجنبی نیست.
وی تأکید می کند: بیگانه بودن از نظر مسائل روانی احیاناً مانع پذیرش دعوت است یا هم نژاد نبودن احیاناً ممکن است مانعی باشد یا انگیزهٴ پذیرش را تضعیف کند، ولی اگر یک انسانی سالیان متمادی در بین مردمی زندگی کرد و از همان مردم بود و با همان مردم سخن میگفت و به زبان همان مردم حرف میزد و از نژاد همان مردم بود مانعی برای پذیرش دعوت او نیست، اما مقتضی پذیرش دعوت او آن است که آیات الهی را تلاوت میکند، نفوس را تهذیب میکند، افکار را آگاهی میبخشد و چیزی به انسانها یاد میدهد که میسور انسانها نیست که آن را فرا بگیرند.
این مفسر برجسته قرآن با بیان اینکه خداوند درباره انبیای دیگر تعبیر به برادر میکند اما در مورد حضرت محمد(ص)، تعبیر به نفس میکند، یادآور می شود: ]خداوند[ می فرماید: ما از نفس اینها رسولی را اعزام کردیم؛ در سوره مبارکه آلعمران آیه 164 میفرماید: ﴿لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛ از جان اینهاست... این ﴿مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ نشان میدهد که نه تنها از لحاظ سابقه زندگی بیگانه نیست، بلکه از نظر مسئله نژادی و قومی هم بیگانه نیست، پس درباره هر مسئله عاطفی و روانی و اجتماعی شما بخواهید بحث کنید، مانعی از پذیرش دعوت او ندارید.
آیت الله جوادی آملی در ادامه تفسیر آیه 151 به بحث تزکیه و تعلیم اشاره کرده و می گوید: ... آن گاه در جملههای بعد تزکیه و تعلیم را به پیغمبر نسبت داد، اما وقتی تلاوت آیات را مشخص کرد که آیات ما را بر شما میخواند قهراً آن تزکیه و تعلیم هم، تزکیه و تعلیم الهی است که به وسیله پیغمبر نصیب شما میشود. پیغمبر از آن جهت که رسول خداست و رسول إله است، معلم و مزکّی است: ﴿یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾.
این مفسر قرآن، سیره عملی پیامبر(ص) را مزکّی انسانها خوانده و می افزاید: ... و قرآن کریم فلاح را برای کسی دانست که اهل تزکیه باشد، فرمود: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا﴾ ، و از اینکه وجود مبارک پیغمبر را مزکّیِ نفوس معرفی کرد یعنی او شما را به فلاح برساند، رستگارتان بکند، به مقصد میرساند. ﴿ویزکیکم﴾؛ تزکیه تنها با تدریس و تبیین و تعلیم و امثال ذلک نیست. آن مسائل اخلاقی که با مشاهده الگوها در انسان ظهور میکند، زمینهٴ زکات نفس و فلاح روح را فراهم میکند.
وی در ادامه با توجه به آیات قرآن صدقه، عدم دلبستگی به دنیا، پرداخت خمس و زکات، توحید، رعایت آداب معاشرت را از جمله راههای عملی تزکیه برشمرده و تأکید می کند:... در سوره توبه فرمود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا﴾ ؛ احکام مالی و مسائل مالی انسان را آلوده میکند نه یعنی مال آلوده است، آن تملک بیجا آلوده است، آن تعلق ناروا آلوده است.
آیت الله جوادی آملی پرداخت زکات را یکی از نشانههای تقوای الهی خوانده و میگوید: ...در سوره مبارکه لیل فرمود که ﴿لاَ یَصْلاَهَا إِلاَّ الأَشْقَی ٭ الَّذِى کَذَّبَ وَتَوَلَّی ٭ وَسَیُجَنَّبُهَا الأَتْقَی ٭ الَّذِى یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّی﴾ ؛ در جریان جهنم فرمود: أشقی (انسان شقی) گرفتار آتش میشود و انسان با تقوا از جهنم محفوظ است و آنکه «أتقی» است از جهنم کاملاً دور میشود؛ ﴿َسَیُجَنَّبُهَا الأَتْقَی﴾، أتقی کیست؟ ﴿الَّذِى یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّی﴾؛ مال خود را اعطا میکند تا متزکّی بشود. اگر در بعضی از آیات فرمود: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی ٭ وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی﴾ ، درباره زکات فطر مثلاً گفتند: اگر کسی تزکی کرد (زکات فطر را داد) به طهارت روح راه مییابد. در این قسمت فرمود: «أتقی»، آن انسان با تقواتر کسی است که مال خود را میدهد و با پرداخت مال متزکّی میشود، متطهّر میشود، مال خود را میدهد أعم از آنچه که صدقات واجبه باشد یا صدقات مندوبه. اگر صدقات مندوبه باشد که مال خود را میدهد، اگر صدقات واجبه باشد او که به حسب ظاهر مال اوست و در دست اوست میدهد وگرنه در معنا و در حقیقت مال او نیست.
وی با بیان اینکه تعلق و دلبستگی به دنیا، مایه آلودگی انسان است، یادآور می شود:... [خداوند] میفرمایند به اینکه اگر کسی مال را در راه خدای سبحان داد، تزکیه میشود: ﴿وَسَیُجَنَّبُهَا الأَتْقَی ٭ الَّذِى یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّی﴾ ، سرّش آن است که بیش از هر چیز مسئله بخل مزاحم آدمی است، مال دوستی و بخل، دشمن نیرومند است که در درون جان آدمی سنگر گرفته [و] در تمام مدت شبانه روز آتش کرده است، فرمود: ﴿وَأُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ﴾ ؛ شحّ و بخل در درون جان به عنوان دشمن مسلح احضار شد، جای دیگر آتش نکرده [است.] در دو جای قرآن دارد اگر کسی از این بخل نجات پیدا کرد، اهل فلاح است: ﴿وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ ، آن هم درباره مسائل مالی است. اگر انسان بتواند خود را بزرگتر از مال ببیند و بداند، که این جزء برنامههای دراز مدت اخلاقی است، آن گاه رهیده است....پس انسان اگر بخواهد تزکیه بشود، راهش همین تعلیمات أنبیاست.
این مفسر قرآن رعایت آداب معاشرت اجتماعی را یکی از راههای عملی تزکیه برشمرده و می گوید: [خداوند] در سوره مبارکه «نور» آداب اجتماعی را بیان میکند، میفرماید: اولاً اگر خواستید به سراغ کسی بروید، با اطلاع قبلی بروید؛ این طور نباشد که بیاعلام قبلی بروید، بعد گله کنید. اگر هم یک وقتی رفتید و صاحب خانه از پذیرش شما معذور بود [و] گفت: الآن فرصت ملاقات ندارم به شما بر نخورد، برگردید این باعث زکات و تزکیه روح شماست.
وی در ادامه تفسیر آیه 151 سوره بقره که به بحث تزکیه و تعلیم پیامبر(ص) اشار دارد، توحید را مزّکی روح انسان برشمرده و می گوید: ...در مسائل اعتقادی فرمود به اینکه کفر و شرک رجس و پلیدی است و پیغمبر شما را از این پلیدی هم میرهاند و تطهیرتان میکند. در سوره مبارکه حج آیه 30 مسئله اعتقاد باطل به نام شرک را به عنوان رجس و پلیدی یاد کرده است، فرمود: ﴿فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾؛ این شرک اعتقاد باطل است و این اعتقاد باطل پلیدی است، گاهی مشرک را پلید میشمارد [و] میفرماید: ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ﴾ ، گاهی شرک را رِجس میداند [و] میفرماید: ﴿فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ﴾ و مانند آن، و خود این بتها هم از آن جهت که مورد تقدیس بت پرستها هستند رجساند. توحید میشود طهارت روح و أنبیا که انسان را موحّد بار میآورند باعث تزکیه نفوس خواهند بود.
آیت الله جوادی آملی ایمان را زمینه بهرهمندی از نعمت عظمای رسالت خوانده و تأکید می کند: [خداوند]آنگاه فرمود: پیامبران شما را تطهیر میکنند، لکن همه از این تطهیر و تزکیه بهره نمیبرند، گروه خاصاند که استفاده میکنند، آن گروه خاص اهل ایمانند که در آیه 164 سوره آلعمران اشاره شد: ﴿لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمَهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾ با اینکه این پیغمبر حرف را برای همگان آورد، این تعلیم و تربیت را برای همگان مقرر کرد، اما مؤمنیناند که استفاده میکنند، لذا این نعمت سنگین را مؤمن حمل میکند، میشود منّت. منّت آن نعمت عظما را میگویند، آن نعمتی که حملش و بردنش مشکل است، آن را منّت مینامند؛ نه اینکه خدا زبانی منّت گذاشت و کسی را ممنون کرد؛ ممنون کرد یعنی نعمت عظما داد.
وی در تفسیر بخش پایانی آیه 151 بقره می گوید: آن گاه فرمود: ﴿وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾؛ مجموعه قوانین دینی را کتاب مینامند [و] آن برنامههای مبرهن و مستحکم را حکمت میگویند. گرچه سراسر قرآن تمامش محکم و حکمت است و اما بعضیها نسبت به بعضی أتقن است. آنجا که موعظه است با آنجا که برهان است یکسان نیست، آنجا که جدال أحسن است با آنجا که برهان است یکسان نیست. آن کلمات متقن آن دعوتها و داعیههای مبرهن را حکمت میگویند که از استحکام خاصی برخوردار است، فرمود: شما را کتاب و حکمت یاد میدهد.
این مفسر قرآن در تبیین حکمت نظری و عملی، به اشارات قرآن درباره حضرت لقمان، اشاره کرده و تصریح می کند: آن وقت حرف لقمان را که نقل میکند میبینیم برهان نقل میکند، اولین سخن، سخن توحید است بعد هم مسائل اخلاقی است یعنی حکمت نظری و حکمت عملی همان حکمت است، خداشناسی مبرهن حکمت است، آشنا شدن به اصول اخلاق اسلامی حکمت است؛ یکی حکمت عملی، یکی حکمت نظری، وقتی فرمود: ﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ﴾، یعنی «لقد آتینا لقمان خیراً کثیراً»، آن گاه حرف لقمان را هم که نقل میکند، اولین بار مسئله توحید است: ﴿یَابُنَىَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ﴾ ، بحث توحید، بحث خداشناسی، صفات خدا را شناختن، افعال خدا را شناختن حکمت است، بعد هم مسائل اخلاقی را آشنا بودن، متواضع بودن، این هم حکمت است یک بخشش حکمت عملی است.