حتماً صبح ها در محل کارتان با همکارانی برخورد کرده اید که با چشم های پف کرده از ساعت پخش دیر هنگام نرگس می گویند و این که این مجموعه ساعت خوابشان را به هم زده است.
نرگس با اتفاق ناگواری که برای پوپک گلدره پیش آمد نامش بر سرزبان ها افتاد. مجموعه ای که با تأخیر روی آنتن رفت ولی از همان قسمت های اول گل کرد و مخاطب گسترده یافت.
پر مخاطب بودن سریال نرگس یک ویژگی است؛ یک ویژگی که الزاماً هیچ بار ارزشی - چه مثبت و چه منفی- به آن نمی بخشد. چه پربیننده بودن نرگس نه بر غنای ساختاری آن می افزاید و نه تأثیری بر داشته و نداشته های تکنیکی آن دارد. جدای از این اما، جذب مخاطب گسترده می تواند یک شاخصه مثبت برای نرگس محسوب شود. جایی که از حیطه زیبایی شناسی خارج شده و وارد مقولات جامعه شناختی می شویم. نرگس از نیاز و اشتیاق مخاطب برای دیدن ملودرام خبر می دهد؛ ژانر محبوب همه ادوار، که بیش از تعقل با احساس سروکار دارد.
نکته کلیدی مجموعه تقابل مرد متمول با خانواده ای فقیر است و کوشش دختری که می کوشد در مقابل مرد مستبد و البته ثروتمند بایستد. چنان که خواهرش (نسرین) سعی دارد با نزدیک شدن به قطب منفی ماجرا، جهش طبقاتی کند. این همان قصه آشنای ازدواج دختر فقیر با پسر پولدار است و جز کشش داستانی و ساختار پاورقی گونه نرگس قطعاً این میزان استقبال، ریشه در شرایط اجتماعی هم دارد. این که طبقه متوسط و فقیر جامعه در روزهایی که مدام به لحاظ اقتصادی بیشتر تحت فشار قرار می گیرد، مسأله جهش طبقاتی برایش جالب توجه است. به خصوص وقتی چنین مضمونی در قالبی روایت شود که نزدیک به پاورقی های خانوادگی است. نرگس در روند مجموعه سازی سیما گرچه اتفاق تازه ای نیست ولی قطعاً پدیده است.
نشاندن میلیون ها نفر پای تلویزیون، جدای از دلایل اش، به هرحال برای کارگردان نرگس یک ویژگی قابل توجه به شمار می آید. سیروس مقدم رگ خواب تماشاگر را در دست دارد و می داند که چگونه مخاطب را پای گیرنده هایشان بنشاند.
از این منظر او کارگردان موفقی است اما این که آیا کارگردان توانایی هم هست و آیا نرگس خوب و ارزشمند هم به شمار می آید، هیچ ربطی به پرمخاطب بودن این مجموعه ندارد.
سعید مروتی: این روزها نرگس پربیننده ترین سریال تلویزیون است. این را هم آمارهای رسمی و نظرسنجی های صدا و سیما می گوید و هم پرس وجویی در اطرافمان ما را به چنین نتیجه ای می رساند.
کد خبر 2279