قبلتر از این اظهارات، سفارتخانههای غربی در یمن، در اقدامی پیشگیرانه، درهای خود را بستند و حتی شماری از کارمندان سفارت آمریکا از طریق بالگردهای نظامی آمریکایی از این کشور خارج شدند. اظهارات عبدربه منصورهادی و تحرکات غربیها بیش از هرچیز نشان میدهد که چالش نخست یمن دستکم تا سالهای آینده، تشکیلاتی است به نام القاعده که نه فقط بلای جان یمن است بلکه اکنون کمتر کشوری در خاورمیانه از گزند آن در امان مانده است.
یمن از درون دچار چالشهای فراوان است. قطع نظر از اینکه القاعده در کشور اکنون یکهتاز میدان است اما بهنظر میرسد که مهمترین چالش فراروی حاکمیت جدید یمن، تدوین قانون اساسی باشد. در این چارچوب، قرار بود که کنفرانسی تحت عنوان کنفرانس ملی گفتوگو در اواخر سال گذشته میلادی برگزار شود تا ضمن ترسیم نقشه راه کشور، قانون اساسی را تدوین کند و چارچوبهای شکلگیری ساختار جدید قدرت در کشور را تعریف کند اما این کنفرانس به علل مختلف از جمله مخالفتهای شماری از گروهها و احزاب، به تعویق افتاد و در نهایت با وساطتهای منطقهای و بینالمللی در مارس2013 آغاز بهکار کرد. این کنفرانس قرار است در مدتی 6ماهه ضمن تدوین قانون اساسی، راهکارهایی بنیادین برای مشکلات کشور ارائه کند. با وجود این، کنفرانس یادشده بهعلت حضور پررنگ بازماندگان و وابستگان رژیم سابق، تضارب مواضع گروههای سیاسی از اخوانالمسلمینیهای تازه بهقدرترسیده در کشور تا حوثیهای شمالی و جنوبیهای جداییطلب که هیچگاه اعتمادی به حاکمیت شمال نداشتهاند، باعث میشود که بتوان در نتیجهبخش بودن این کنفرانس تشکیک کرد.با وجود آنکه یک ماه تا پایان کار این کنفرانس مانده است اما هنوز گروهها و احزاب درباره برخی مسائل نظیر اداره پارلمانی یا فدراتیو و یا منطقهای کشور به توافق نرسیدهاند.
یکهتازی القاعده در سایه ضعف حکومت مرکزی
از منظر امنیتی، یمن اکنون کشوری نابسامان است. نه در جنوب و شرق آن امنیتی است و نه در شمال آن آرامشی. در شمال کشور، حوثیها با حاکمیت مرکزی درگیر هستند و در جنوب و شرق، القاعده در جامه انصارالشریعه و شبهجزیره العرب یکهتاز میدان است. میتوان گفت اصلیترین چالش امنیتی فراروی عبدربه منصورهادی، القاعده شبهجزیره العرب است که سازمانهای امنیتی غرب آن را خطرناکترین شاخه این تشکیلات شبهنظامی دانستهاند.
القاعده پیش از این و در دوران علی عبدالله صالح، (رئیسجمهور مخلوع یمن) نقش و نفوذ قابلتوجهی در کشور نداشت و شرایط منطقهای در خاورمیانه هم چندان اقتضا نمیکرده که القاعده در یمن حضوری فعال داشته باشد اما در آستانه درگرفتن انقلاب علیه صالح، وی برای آنکه نشان دهد حضورش در قدرت تا چه اندازه ضامن امنیت کشور است، نیروهای امنیتی را بهگونهای تدریجی و نامحسوس از شهرها خارج کرد و عملا برخی از شهرها و استانها از جمله ابین و عدن را به دست القاعده سپرد. در این مدت که کشور درگیر انقلاب بود القاعده توانست بسیاری از شهرها را بهخصوص در این دو استان به دست گیرد و حتی در شهر زنگبار هم امارت اسلامی برای بیش از یک سال برقرار کرد تا اینکه حاکمیت جدید شکل گرفت.
یکهتازی القاعده در دوران صالح و سپس اکنون در زمان حاکمیت جدید این مجال را برای آمریکاییها فراهم ساخت تا هواپیماهای بیسرنشین خود را از پاکستان روانه یمن کنند؛ جانکری، وزیر خارجه آمریکا در آخرین سفر خود به اسلامآباد وعده داد که پهپادهای آمریکایی از این کشور خارج خواهند شد. وی هرچند نگفت که این هواپیماها به کجا انتقال داده میشوند اما با شدتگرفتن عملیاتهای این پهپادها در یمن، پیداست که این انتقال در یمن صورت گرفته است. براساس گزارش مؤسسه نیو امریکن فاندیشن، در مقابل کاهش عملیاتهای پهپادهای آمریکایی در پاکستان، این عملیاتها در یمن افزایش یافته و از 18 عملیات در 2011 به 53عملیات در سال2012 رسیده و تعداد کشتهشدگان این عملیاتها هم بیش از 539 نفر است که هنوز مشخص نیست چه تعداد از این آمار، غیرنظامی بودهاند. طبعا این تحرکات آمریکایی در خاک یمن با موافقت رهبران این کشور صورت پذیرفته است و هرچند انتقادات گروههای ملیگرا را در پی داشت اما گواهی است بر اینکه القاعده هم در سایه ضعف حاکمیت مرکزی و نبود نیروی امنیتی توانمند در یمن، این کشور را عرصه تاختوتاز خود کرده است. چندی پیش، عبدربه منصورهادی در اظهاراتی از آمریکاییها خواست تا برای مقابله با القاعده پهپاد به کشورش بفروشند. این نشان از بالاگرفتن تحرکات القاعده در یمن است. موضوعی که وزیر خارجه عراق هم اخیرا از آمریکا درخواست کرد.
القاعده از طریق ربودن گردشگران خارجی در یمن، منابع مالی خود را تأمین میکند و تا زمانی که این امکان برای آنان وجود داشته باشد، حتی استفاده از پهپاد هم چندان تأثیری در برقراری امنیت نخواهد داشت. تا زمانی که القاعده در یمن حضور داشته باشد، نمیتوان به برقراری امنیت در کشور دلخوش کرد، خاصه اگر به یاد آوریم که یمن به عنوان یکی از دروازههای آسیا به روی آفریقا و مشخصا سومالی، دیرگاهی است درگیر گروههای مسلحی نظیر الشباب شده و رفتوآمد آنان به داخل یمن بهسهولت انجام میپذیرد.
چالش دیگری که فراروی یمن است و نه در این دوره بلکه در روزگار صالح هم با آن دستوپنجه نرم میکرد، تلاشها برای جداشدن جنوب از شمال است. «خیزش جنوب» از جنبشهای فعال یمنی است که میکوشد به علل و دلایل مختلف از جمله محرومیت جنوب از منابع و درآمدهای کشور، تبعیضهای دولتی و عوامل دیگر، از شمال جدا شود. در سال1990 بود که دوطرف پس از چندین سال جدایی، به وحدت دست یافتند اما این وحدت چندان عملی نشده است. با درگرفتن انقلاب در یمن، خیزش جنوب فعالیتهای خود را بهصورت موقت متوقف کرد تا ببیند از پرده چه در خواهد آمد و انقلاب به چه نتایجی منجر خواهد شد. طی روزهای گذشته حاکمیت یمن بهعلت اجحافها و تبعیضها علیه جنوبیها، از آنان رسما عذرخواهی کرد. این تحرک بیشتر برای نگهداشتن جنوبیها در کنفرانس ملی گفتوگو است که در مارس سالجاری میلادی آغاز شده است. در حال حاضر 50درصد ترکیب این کنفرانس 65 نفره را جنوبیها تشکیل میدهند و شمالیها امیدوارند که آنان را از مطالبه برای جدایی بازدارند. آیا یمن همچنان یکپارچه خواهد ماند؟ این پرسشی است که توافقات کنفرانس یادشده که قرار است 6ماه به طول انجامد، میتواند به آن پاسخ دهد.
علاوه بر جنوب، در شمال هم یمن درگیر چالش تاریخی و مهمی بهنام حوثیهاست؛ شیعیان زیدیای که در استان صعده در مرز با عربستان زندگی میکنند و همواره حاکمیت مرکزی کوشیده است آنان را در کنترل خود داشته باشد. از زمان برقراری حاکمیت جمهوری در این کشور تاکنون 6جنگ میان حاکمیت مرکزی و حوثیها درگرفته است. حاکمیت مرکزی در سایه تحولات جدید، از حوثیهای شمال هم رسما عذرخواهی کرده است. حوثیها در کنفرانس ملی گفتوگو هم شرکت دارند اما چندان امیدی به نتیجهبخشبودن این کنفرانس ندارند. حوثیها بیش از آنکه چالش اساسی برای حاکمیت مرکزی یمن باشند، مایه نگرانی عربستانیها هستند و از این رو، رژیم علی عبدالله صالح و حتی حاکمیت جدید نیز که بهنحوی از انحا تکیهگاهی عربستانی دارد، سعی در تضعیف حوثیها و بهحاشیهراندن آنان دارد. عربستان بهعنوان یکی از قدرتهای منطقهای نقشی بنیادین در آرامش و ناامنی یمن دارد و حتی برخی ناظران، ناامنی یمن را امنیت عربستان میدانند. عربستان هیچگاه نخواهد پذیرفت که در کنارش حاکمیتی شکل گیرد که برایند ارادهای مردمی باشد. این مایه دلمشغولی عربستانیهاست.