اخوانیها پس از سالها فعالیت مخفیانه سال گذشته میلادی پس از مدتها انتظار قدرت را در مصر بهدست گرفتند اما پس از گذشت یک سال همهچیز برایشان دگرگون شد. دکتر احمد بخشی، کارشناس مسائل آفریقا اعتقاد دارد که اخوانالمسلمین باید اشتباههای خود را بپذیرد و با درس از گذشته به فکر ساخت آینده باشد.
- بهنظر میرسد که اخوان المسلمین با وجود قدمتی که دارد اکنون یکی از بحرانیترین شرایط خود را تجربه میکند. تلاشهایی برای ممنوعیت مجدد فعالیت این جنبش صورت گرفته و حتی برخی بازگشت آنها به سیاست را سخت میدانند. اخوانیها پس از مدتها قدرت را در مصر بهدست گرفته بودند اما چه شد که کار به این وضعیت کشید؟
از سال ۱۹۲۸ که حسن بنا بحث اخوان المسلمین و تفکر آن را بهوجود آورد و این جنبش در کشورهای دیگر پراکنده شد کنش و واکنشهایی را - چه از لحاظ اندیشهای و چه از لحاظ سیاسی- با دولتهای حاکم داشت. اخوانالمسلمین در تمام دوران تاریخ مصر دارای فراز و نشیبهای فراوانی بوده و این فراز و نشیب ناشی از تفاوت ایدئولوژی و تفکر آنها با دولتهای حاکم بوده است. در صحنه جدید سیاست مصر در یک سال گذشته اخوانالمسلمین هم عرصه ایدئولوژیک را در دست گرفتند و هم قدرت را در اختیار داشتند. تحولات جدید ناشی از سیاستهای نادرست اخوانالمسلمین و محمد مرسی بهعنوان رئیسجمهوری بود. شرایط زمانی و مکانی و حتی شخصیت خود محمد مرسی برای زمان حاضر نبود. اخوان المسلمین و محمد مرسی خیلی بهخودشان بهخاطر پیروزی در انتخابات غره شدند؛ درحالیکه این پیروزی شکننده بود. هر چند آرا به نفع اخوانالمسلمین رقم خورد اما مرسی باید مصر در حالگذار را مدنظر قرار میداد و از تمامی مولفهها سیاست و حکومت در مصر استفاده میکرد. هر حکومتی در مصر بیاید باید مثلث مولفهها یعنی اسلامگرایان، لیبرالها و ارتش را حفظ کند. نظامیان مصر از زمان حکومت عثمانی نقشی مهم در مصر داشتهاند وهیچ وقت نمیتوان نظامیان را نادیده گرفت.
- بهنظرتان آیا مرسی و اخوانیها اشتباهاتی راهبردی داشتند که باعث نارضایتی مردم شد و جریان کنونی را رقم زد؟
محمد مرسی تمام چینش نیروهای خود را از اخوانالمسلمین قرار داد و 2 ضلع دیگر مثلثی که گفته شد را بهتدریج حذف کرد. واقعیت این است که مرسی علاوه بر این نتوانست به مطالبات مردم پس از انقلاب پاسخ دهد و به همینخاطر فضا به سمت قشونکشی خیابانی رفت. در دعوای میان لیبرالها و اخوانالمسلمین با زیر سؤال رفتن کارآمدی مرسی سرانجام ارتش ورود پیدا میکرد. درصورتی که اگر همهپرسی برگزار میشد نتیجه آن وضعیت را مشخص میکرد. اخوانیها شاید باید همان اوایل کار همهپرسی را میپذیرفتند تا کار به جریانی مانند کودتا کشیده نشود. با دخالت ارتش اما با وضعیتی شبیه کودتا همه اخوانیها در یک سو و در مقابل دشمن مشترکی بهنام ارتش قرارگرفتهاند. بیسابقه بودن بازداشت اخوانیها هم به این خاطر بوده که تاکنون موضوعی به نام حکومت اخوانالمسلمین وجود نداشته است. حذف ارتش و لیبرالها ازسوی دولت اخوانالمسلمین و ناکارآمدی آنها در سیاست اکنون وضعیتی در مصر بهوجود آورده که میتوان آن را یک تسویه حساب سیاسی دانست.
- همانطور که گفتید در صحنه سیاسی مصر مثلت اسلامگرایان، لیبرالها و ارتش وجود دارد. برخی اکنون این گمانه را مطرح کردهاند که بهویژه عربستان سعودی تلاش دارد که اخوانالمسلمین را حذف و مثلا حزب سلفی نور را جایگزین آنها بهعنوان نماینده اسلامگرایان کند. عربستانیها و برخی کشورهای دیگر عربی چرا نگران قدرت گرفتن اخوان هستند؟
دخالت عربستان و اینکه مقامهای این کشور از اخوانالمسلمین دل خوشی ندارند امر واضحی است. تفکر اخوان المسلمین بهنحوی اسلامگرای اعتدالی است. هرچند درون آنها هم ممکن است طیفهای افراطگرا باشد اما در مجموع بحثهای اعتدالگرایی در آنها جریان دارد. نگرش معتدل آنها و رشد اخوان المسلمین در مصر با وجود شاخههای آن در کشورهای مختلف باعث نگرانی کشورهای دیگر عربی شده است. این کشورهای عربی که بیشترشان حکومت دیکتاتوری هستند نگران بودند که ریشههای اخوان به کشورهای آنها برسد که با سیاست و بحث پادشاهی آنها در تعارض است و منافعشان را به خطر میاندازد. از نظر عربستان حذف اخوانالمسلمین سیاستها و حکومت این کشور را تداوم میبخشد و به همینخاطر است که وقتی حتی آمریکا تهدید میکند که کمکها به مصر را کم یا قطع خواهد کرد باز هم عربستان از ارتش مصر حمایتش را ادامه میدهد. اخوانالمسلمین اگر در عربستان یا امارات شکل بگیرد آنها باید بساط حکومت خود را جمع کنند. نسخهای که میتوان برای اخوانالمسلمین پیشبینی کرد وضعیت ترکیه است که با کشورهایی مانند عربستان بسیار فرق میکند.
- میگویند عربستان به قول مشهور به نظامیان مصر چک سفید امضایی داده که به هر شکلی اخوانالمسلمین را از صحنه سیاسی مصر حذف کنند. کمکهای مالی عربستان طی هفتههای گذشته به ارتش مصر روشن است اما واقعا نظامیان قدرت و توان چنین کاری را دارند؟
نمیتوان اخوانالمسلمین را حذف کرد. چون ریشههای گستردهای در مصر دارد و حزب دولت ساختی نیست که با دولتی بیاید و با دولت دیگر برود. اخوانالمسلمین سابقه ۸۵ ساله دارد و فراز و نشیبهای مختلفی دیده است. این جنبش بارها تجربه بازداشت رهبران خود را داشته اما همچنان به حیات خود ادامه داده است. اخوانالمسلمین اما در تمامی طول سالهای گذشته عرصه سیاست را در دست نداشت و در یک سال گذشته قدرت را در دست گرفت. مصادره فضا اما باعث شد بقیه گروههای سیاسی اخوان را بهعنوان جریانی انحصارطلب ببینند. در کنار این مسئله این گمانهزنی بهوجود آمد که اخوانالمسلمین فقط ایدئولوژی دارد و شاید نتواند در عرصه سیاست فعالیت کند. اکنون هم وضعیت طوری شده است که باید مسئله مصر با میانجیگری خارجی و بینالمللی حل و فصل شود. اخوانالمسلمین هم باید بپذیرد که نتوانسته در عرصه عمل موفق باشد. ریشه اخوانالمسلمین در مصر است اما در کشورهای دیگر هم شاخ و برگ دارد و باید قبول کرد که قابل حذف نیست. این جنبش اما باید برای حکومتداری و کادرسازی خود در صحنه سیاسی مصر تلاش کند.
- درباره شاخههای اخوانالمسلمین در کشورهای دیگر گفتید. سیستم تشکیلاتی اخوانالمسلمین به چه شکلی است. در بسیاری از کشورهای اسلامی به هر حال جریان اخوان اکنون به چشم میخورد. این شاخهها چطور فعالیت میکنند؟
کل تفکرات و ایدئولوژی برخاسته از اخوانالمسلمین مصر است و گروههای کشورهای دیگر خودشان را از لحاظ ایدئولوژیک وامدار مصر میدانند اما باید درنظر گرفت که نمیتوان همانندسازی کرد و آنها را تنها شاخههای اخوانالمسلمین در کشورهای دیگر دانست. در هر کشوری اخوانیها پایه ایدئولوژیک خود را میپذیرند و بحثهایی مانند عدالت و توسعه را دارند و به همینخاطر احزابشان بیشتر همین نامها را میگیرند. در مقابل اما نحوه تفکرات آنها به ساختار جامعه آن کشور بازمیگردد. مثلا در ترکیه میبینید که نگرش آنها بهخاطر وضعیت موجود خیلی لیبرالتر است. ساختار و بافت جامعه در واقع خود را بر اندیشه حاکم میکند. در ترکیهای که رشد اقتصادی مطرح است فردی مانند اردوغان با وجود ریشههای اخوانی به قدرت میرسد. در تونس و کشورهای دیگر هم با وضعیت ساختاری جامعهشان سیاست اخوانیها فرق میکند؛ هر چند پایه و ریشه آنها مدیون و وامدار مصر است. مانیفست اساسی آنها متعلق به اخوانالمسلمین مصر است اما براساس مکان، زمان و موقعیت اوضاع شان فرق میکند.
- درباره میزان محبوبیت اخوانالمسلمین در مصر آمار مختلفی مطرح شده است. محبوبیت اخوانالمسلمین واقعاچقدر است و با وضعیت بهوجودآمده چقدر در میان مردم مصر طرفدار دارد؟
زمانی است که گفته میشود تفکر اخوانی و موضوعاتی مانند توسعه، عدالت و آزادی چقدر طرفدار دارد که باید گفت بهخاطر اینکه مصر کشوری مسلمان است شاید بیشتر از ۷۰درصد مردم این شعارها را قبول داشته باشند. مفاهیم و مولفههایی که اخوانالمسلمین مطرح میکند را بیشتر از ۷۰درصد جامعه مصر و حتی لیبرالها قبول دارند. از لحاظ حزبی و عملکرد اما شاید این آمار به ۳۰ درصد برسد. مانند احزاب دیگر هم بسته به شرایط این رقم تغییر میکند؛ مثلا گفته میشود در یک سال محبوبیت بالای اخوانیها و محمدمرسی یک سوم شده است. این آمارها و درصدها در نوسان است. بهطور کلی، زیربنایی که اخوان روی آن تأکید میکند اسلام است و تا ۷۰درصد جامعه مولفههایی که این جنبش روی آن تأکید میکند را قبول دارند. حالا شاید بهخاطر کارکرد و موقعیت زمانی ۲۰درصد از عملکرد اخوانالمسلمین سفت و سخت حمایت کنند.
پشتوانه اخوانالمسلمین سابقه تاریخیاش است. در همه کشورها احزاب فراز و نشیبهای زیادی دارند و گروههای سیاسی ممکن است ۴ یا ۸ سال به حاشیه بروند و در اتاق فکر خودشان مشغول بهکار باشند تا بار دیگر قدرت بگیرند. راهحل اخوانالمسلمین هم این است که بپذیرد اشتباهاتی داشته و محمد مرسی فردی برگشتناپذیر به قدرت است. مقامهای این جنبش باید این واقعیتها را بپذیرند. آنها باید فضای جامعه را به سمت مذاکره و گفتوگو ببرند و اتاق فکری را برای آینده بررسی کنند. هر چند مهرههای آنها دستگیر شدهاند اما اخوانالمسلمین متفکران مختلفی دارد. فضای جامعه باید به سمت آرامش برود و شاید اخوانیها باید برای یک یا 2 دوره بپذیرند که لیبرالها حاکم شوند تا بار دیگر خودشان را پیدا کنند. شاید ورود اخوانالمسلمین به صحنه سیاست خیلی زود بود و باید صبر میکردند تا بعد به قدرت بیایند. پذیرفتن این موارد باعث قبول میانجیگری بینالمللی میشود. تأخیر در قبول مذاکره ومیانجیگری باعث تداوم هرج و مرج و قدرت گرفتن افراطگراها میشود که مساوی با مشروعیت یافتن ارتش و حکومت نظامیان خواهد بود. درصورتی که مقامهای اصلی اخوانالمسلمین بخواهند همچنان بر ادامه این روند پافشاری کنند حتی ممکن است در این جنبش انشعاب و اختلاف در سالهای آینده بهوجودآید و جریانهای منشعب شده از این جنبش راه دیگری را طی کنند. ارتش و عبدالفتاحالسیسی هم باید بپذیرند که از خشونت زیادی استفاده کرده و باید کوتاه بیایند. ادامه این روند هم ممکن است حتی باعث یک ضدکودتا از سوی جریان معتدل ارتش شود. ضدکودتا ممکن است از درون خود ارتش مصر صورت بگیرد.