از اینرو اگر سیره این بزرگان را از چشمانداز عصر حاضر به کندوکاوی عقلانی بگذاریم، میتوانیم امیدوار باشیم که توانستهایم گامی در جهت شناخت جامع آنها برداریم.
متأسفانه یکی از معضلات ما در حوزه بهویژه در موضوع امام شناسی، به محدود کردن امامان شیعه در ظرف زمانی خاصشان برمیگردد وبههمین دلیل کمتر توانستهایم یا حتی خواستهایم، ابعاد گوناگون شخصیتی آنها را به زمانه خویش عرضه کنیم و راهگشاییهای لازم را از آن استخراج کنیم. در گفتوگویی که به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع) داشتهایم، دکتر الویری از منظری که به آن اشاره کردیم، به بررسی یکی از ابعاد شخصیتی و سیرهای حضرت میپردازد. از دیدگاه این پژوهشگر و استاد حوزه ودانشگاه، اعتدال و میانهروی که به یقین برخاسته از مشی عقلانی امام است، یکی از مهمترین روشها یا رهیافتهای ایشان در طول حیات پربارشان بوده است. امام صادق(ع) به میانهروی در همه امور معتقد بودند و این را بهعنوان اصلی بنیادین بهکار میگرفتند و به دیگران توصیه میکردند. یکی از جنبههای این میانهروی که در این گفتوگو به آن پرداخته شده است، میانهروی در عبادت از دیدگاه امامصادق(ع) است. میانهروی در عبادت بهمعنای ناچیز شماردن آن نیست بلکه عبادتی است که به قدر ظرفیت فرد و از روی آگاهی و شناخت و همچنین محبت فرد به خداوند صورت گیرد.
- امروزه وقتی به زندگانی امامصادق(ع) نگاه میکنیم، چه مسائل و نکتههایی را میتوانیم از آن استخراج کنیم که بهکار پیشبرد سامانه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ما بیاید؟
با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی جدید پدید آمده در کشورمان، مناسب است که مسئله اعتدال یا اعتدالورزی را از دیدگاه امام صادق(ع) به بررسی بگذاریم. من با توجه به گستره بسیار فراخ این موضوع ناچارم تنها یکی از ابعاد آن را که مربوط به اعتدال ورزی در عبادات میشود، از دیدگاه امامصادق(ع) به اجمال به بحث و بررسی بگذارم.
- پیش از آنکه به این نکته بپردازید، روشن کنید که چرا از میان موضوعات گوناگون در زمینه مورد اشاره به بحث اعتدال در عبادت میخواهید بپردازید. ضرورت طرح این مسئله برای امروز جامعه ما چیست؟
نخست در مقدمهای خیلی کوتاه به این نکته اشاره کنم که اعتدال به مثابه یک ویژگی رفتاری بهمعنای میانهروی در اموری که افراط و تفریط در آنها نکوهیده است، یک آموزه دینی است. نمونههای زیادی در تأیید این مسئله میتوان پیدا کرد. این را هم بیفزایم که اعتدال را در این گفتوگو هیچگاه از باب همرنگ جماعت شدن نمیدانم بلکه کوششی است برای زنده نگاه داشتن یکی از ارزشهای دینی که به اعتقاد من در چند سال اخیر به طرز شگفتآوری مورد بیتوجهی جامعه قرار گرفته است. یکی از حیطههای رفتار انسان که شاید در وهله اول گمان رود که اعتدال در آن وجهی ندارد، عبادت است. براساس آیه 56سوره مبارکه ذاریات، انسانها جز برای انجام عبادت آفریده نشدهاند. به این معنا اگر کمال انسان در انجام عبادات باشد، تقریبا میتوان گفت که میانهروی در عبادت بیمعناست و اهتمام به عبادت بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. این برداشت درست و متین و استواری است اما نیازمند این توضیح است که اگر ما عبادت را بهعنوان یک رویکرد و جهتگیری در زندگی نگاه بکنیم و آن را محدود به یک دسته رفتار معین نکنیم، این برداشت میتواند درست باشد. بنابراین هرچه رویکرد عبادی انسان در زندگی قویتر باشد، آن انسان به کمال نزدیکتر است اما اگر عبادت را به مثابه رفتار نگاه کنیم، این رفتار خواه ناخواه در کنار دیگر رفتارهای انسان قرار میگیرد و افراط و تفریط در آن معنادار میشود. وقتی از عبادت به مثابه رفتار سخن میگوییم باید این ملاحظه را هم مدنظر قرار داد که رفتارهای عبادی انسانها در تفکر اسلامی بر 2 نوع است: دسته اول عبادتهایی است که دین آنها را بهعنوان عبادت بیان کرده است، مثل عبادتهای واجب و مستحب معمول از قبیل نماز خواندن، پرداخت زکات و... که خداوند آنها را تعیین کرده است اما دستهای دیگر از رفتارها هستند که دین آنها را بهعنوان عبادت درنظر نگرفته است؛ مثل خوابیدن، لباس پوشیدن، پذیرش مسئولیت اجتماعی؛ اما انسان میتواند دایره عبادت خودش را گسترش دهد و با قصد قربت کردن، اینگونه رفتارها را هم به رفتارهای عبادی تبدیل کند.در این مختصری که اکنون میخواهم درباره عبادت از دیدگاه امام صادق(ع) سخن بگویم، درباره نوع اول رفتارهای عبادی یعنی همان رفتارهایی که خداوند آنها را بهعنوان عبادت برای ما انسانها تعیین کرده است، درنظر دارم صحبت کنم. بررسی فشرده روایتهای برجای مانده از امام و همچنین سیره ایشان نشان میدهد که آن امام بزرگوار شیعیان خودشان را به اعتدال و میانهروی در رفتارهای عبادی تعیین شده از سوی شارع مقدس فرامیخوانند. در کتاب شریف الکافی بابی هست با عنوان باب الاقتصاد فی العبادت(فصل میانهروی در عبادت). مرحوم کلینی در این باب 6 روایت را بیان کرده که از آن میان 5 روایت به نقل از امام صادق(ع) است. همچنین مرحوم شیخ حر عاملی هم در کتاب وسایلالشیعه که مهمترین جامع روایی- فقهی شیعه از قرن دوازدهم به این سو به شمار میآید، بابی با عنوان استحباب اقتصاد در عبادت از ترس بیم خستگی و ملال دارد. در اینجا نیز 9روایت ذکر شده که از آن میان 6روایت آن به نقل از امام صادق(ع) بوده یا امام در سلسله سند این روایات قرار دارند. البته مضمون برخی از روایات منقول از امام صادق(ع) از امام باقر(ع) هم نقل شده است. 2نمونه را من از یک جامع روایی دوران نخستین و یک جامع روایی دوران اخیر انتخاب کردهام که فکر میکنم از طریق آنها بتوان نشان داد که چگونه پیروان مکتب اهلبیت(ع) در طول تاریخ- چه در فضاهای اول و چه در فضاهای اخیر- به موضوع اعتدالورزی یا اقتصاد در عبادت توجه داشتهاند.
- خوب است که ضمن بیان این دو روایت جنبههای گوناگون آن را از حیث چگونگی اعتدال ورزی در عبادت به بحث و برررسی بگذارید.
حتما. در روایت نخست ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند خود امام تعریف کردهاند که در عهد نوجوانی مشغول طواف خانه خدا بودم که پدرم مرا دید. امام میفرمایند که من در انجام عبادات سختکوش بودم و وقتی پدرم مرا (در هنگام طواف خانه خدا) دید که دارم عرق میریزم، گفت ای جعفر، فرزندم! بدان که اگر خداوند بندهای را دوست داشته باشد، او را به بهشت میبرد درحالیکه از عمل اندک او خشنود است. البته بخش اخیر این روایت، یعنی آنجا که امام باقر(ع) فرزندش را عرقریزان در حال عبادت میبیند و به او توصیهای میکند، به شکل دیگری هم نقل شده است: فرزندم کمتر از آنچه میبینم انجام بده. چرا که اگر خداوند بندهای را دوست داشته باشد از عمل اندک وی هم خشنود خواهد شد. با قرینههایی که در این روایت هست، امام شرط قبولی عبادت را در افراط عبادت نمیداند بلکه عبادتی را که با محبت خداوند و بهراستی برای خداوند انجام شود ولو کم هم باشد، مورد رضایت خداوند میدانند. روایت دوم را امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) بیان میکنند. ایشان میفرمایند که پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمودند: این دین(اسلام) دینی است استوار. پس با مدارا و پرهیز از تندروی بدان وارد شو و بندگی خداوند را بر جان خویش ناپسند مگردان تا سبب شود عبادت خداوند را دشمن بداری؛چرا که اسب سواری که مرکب خود را تند میراند در راه میماند، درحالیکه نه پشتی باقی نهاده است(که بر آن بار نهاده شود) و نه زمینی را پیموده است. مانند کسی رفتار کن که امید دارد در پیری بمیرد(عمر دراز داشته باشد) و بهگونهای هوشیار برحذر باش که گویی فردا خواهی مرد. در این روایت هم امام به روشنی دوری جستن از رفق و مدارا را در عبادت نکوهیدهاند. این جمله تعلیلی امام که عبادت را مکروه خودت قرار نده و همچنین آن تشبیهی که پس از آن کردهاند، نشان میدهد که از نظر امام افراط در عبادت موجب سرخوردگی آدمی و ناخوشایند شدن عبادت از نظر انسان میشود. کسی که عبادت برای وی ناخوشایند جلوه کند، بهتدریج آن را رها خواهد کرد. بهمعنای دیگر، هر افراطی در عبادت به تفریطی دامن خواهد زد. آن تندروی سبب میشود که انسان از راه و مسیر حق بماند و درجا بزند.
این مضمون را که امام صادق(ع) میفرمایند، عبادت را مکروه و ناخوشایند خودتان قرار ندهید، معنایی جز این ندارد که زیادهروی در عبادات، درست در جایی که نیاز به شادابی است، باعث سرخوردگی انسان میشود بهطوری که انسان از عبادت اصلیش هم باز میماند. آنگونه که ملاحظه کردید، امام 2 علت را برای میانهروی در عبادت و دوری از افراط و تفریط در آن بیان میکنند: علت نخست این است که امام کلا به کیفیت عبادت نظر دارند تا کمیت آن. از این دید تا جایی که ممکن است باید به جای حجم عبادت به کیفیت و چگونگی آن اهتمام داشت. علت دوم این است که اصولا عبادت خداوند نباید با خستگی و ملال همراه باشد. باید با نشاط و شادابی آن را انجام داد.در اینجا میخواهم به بخش دوم پرسش شما بپردازم که در آن پرسیده بودید طرح این بحث(میانه روی در عبادت) چه ضرورتی برای جامعه امروز ما دارد؛ اگر نگاهی به جامعه کنونی مان بیندازیم، بهنظر میرسد که در فضایی که ظاهرگرایی دینی یا قشریگری مذهبی شیوع پیدا میکند(بهویژه در چند سال اخیر این آفت به شکل وسیعی به چشم میخورد) باید حتما آموزه اعتدال در عبادت مورد توجه قرار بگیرد تا با این آفت مبارزه شود. مثلا وقتی در جاهایی مانند مدارس حجم عبادات دانشآموزان را افزایش میدهیم، آیا هیچگاه از خود پرسیدهایم که این مسئله تا چه اندازه اثربخشی داشته و آنها(دانشآموزان) را به سمت خداوند میکشاند؟ تشویق به عبادتهای فردی زیاد بدون توجه به ظرفیت ازجمله موارد دیگری است که باید در این زمینه به آن توجه داشت. درهرحال همه ظرفیت یکسانی ندارند. یا پارهای از منکرات را مورد توجه زیاد قرار دادن و در مقابل به برخی دیگر بیتوجه بودنو... ازجمله مواردی هستند که نشانه غفلت جامعه ما از میانه روی در عبادت به مفهومی است که از امام صادق(ع) نقل کردیم.
- اگر اینگونه است پس چرا در برخی از روایتها به کثرت عبادت و سختکوشی در آن تأکید شده است؟
نکتههایی که بیان کردیم اصلا بهمعنای تشویق به کاستن از عبات نیست. شما درست گفتید، ما روایتهای فراوانی داریم که اتفاقا به سختکوشی در عبادت تأکید زیادی داشتهاند؛ سخن در این است که از تندرویهای احساسی و تندرویهای سطحی حتی در اموری که خداوند آنها را عبادت شمرده باید پرهیز کرد. عبادت پسندیده، عبادتی است که متناسب با ظرفیت افراد و با نشاط صورت بگیرد.
- اعتدالی که امام صادق(ع) به آن تأکید کردهاند و شما به یکی از جنبههای آن که میانه روی در عبادت باشد، اشاره کردید، نشان از وجود خردورزی و عقلانیت در سیره ایشان دارد. بهنظر شما آیا این نحوه عقلانیت را میتوان در جهات دیگر ازجمله در زندگی اجتماعی و سیاسی هم گسترد؟
بی تردید همانگونه که اشاره کردید، پشتوانه این میانهروی در عبادت خرد و عقلانیتی است که در همه حیطهها قابل گسترش است. منتها در چنین فرصت کوتاهی به همه این جنبهها نمیتوان پرداخت. از سوی دیگر بررسی این مسئله در برخی از زمینهها مانند مباحث اقتصادی نیازمند دانش اقتصادی تخصصی است که مسلما از من که در این زمینه تخصص ندارم ساخته نیست اما در عین حال بر این نظرم که میتوان این عقلانیت را در همه ابعاد زندگی تسری داد و این تنها منحصر به عبادت نیست.
عبادت و عقلانیت
درست است که به دانستن فلسفه و معنای عبادات تشویق شدهایم اما اگر فلسفه و حکمت آنها بر ما روشن نشده باشد، هیچگاه تکلیف کنار گذاشته نمیشود. این بهمعنای آن است که انجام تکلیف متوقف بر روشن شدن فلسفه حکم و مناط و ملاک آن نیست. قطعا ما که معتقد به حسن و قبح ذاتی هستیم، یقین داریم که هر حکم ایجابی مبتنی بر مصلحتهایی و برعکس احکام نهی خداوند هم مبتنی بر مفسدههایی است اما اینگونه نیست که گفته شود برای انجام تکلیف آن مصلحتها و مفسدهها حتما باید بر من مکلف روشن و واضح باشند. اما همانگونه که اشاره شد اگر به عبادات بهعنوان رفتار نگاه کنیم، حتما باید به اعتدال و میانهروی در آنها توجه داشت. اگر انسان از بام تا شام تنها به عبادت مشغول باشد، از همسر، فرزند و اصلا از جامعه اسلامی غافل خواهد ماند اما روحیه عبادی داشتن و تسری دادن این روحیه در همه وجوه زندگی مطلوب است.