عبدالله آلبوغبیش: از چهارشنبه سیاه سوریه، روزی که صدها نفر از اهالی حومه دمشق با سلاحی که هنوز مشخص نیست، مورد حمله‌ای مرگبار قرار گرفتند، ۳ هفته می‌گذرد.

ضد جنگ

آمریکا می‌گوید این حمله شیمیایی بوده و توسط دولت سوریه صورت گرفته‌است. این حمله بهانه‌ای شده تا آمریکا از آماده شدن برای عملیات نظامی علیه سوریه سخن بگوید. البته این حمله با اما و اگرهای بسیاری همراه شده و مخالفت‌های افکار عمومی و دولت‌ها و پارلمان‌ها روزبه‌روز با آن بیشتر می‌شود. درباره آخرین تحولات سوریه و مداخلات غربی و عربی در آن با امیر موسوی، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک و روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده‌ایم.

  • علت واقعی تأخیر و نوعی تردید غرب برای حمله به سوریه چیست؟

3 علت اساسی را می‌توانیم در این‌باره ذکر کنیم: اول اینکه خود دولت سوریه، ارتش و رهبران سیاسی آن برای رویارویی و مقابله همه‌جانبه با هر تجاوزی از جانب آمریکا و متحدان آن مصمم هستند و این عامل بازدارنده قوی‌ای بوده است. آمریکایی‌ها انتظار داشتند ارتش از هم بپاشد، ‌مسئولان سیاسی مردد شوند یا فرار کنند یا از حکومت جدا شوند اما هیچ کدام از اینها طی هفته‌های گذشته محقق نشده، ‌بلکه می‌بینیم که سازماندهی بی‌نظیری در داخل سوریه شکل گرفته و ارتش این کشور همچنان به عملیات‌ها و پیشروی‌های خود ادامه می‌دهد.

نکته دوم متحدان سوریه‌ هستند که بسیار محکم و مصمم در کنار سوریه ایستاده‌اند؛ ‌چه روسیه، چه ایران، ‌چه گروه‌های مقاومت و همچنین موضع‌گیری عراق. این موضوع معادله جدیدی را در منطقه ایجاد کرد و اینها برای نخستین بار تشکل جدیدی در شرق در مقابل جبهه غرب را شاهد بودند و با وجود تمام امکاناتی که برخی از کشورهای عربی و متحدان آمریکا در اختیار واشنگتن قرار دادند اما آمریکا نتوانست با این تشکل جدید شرقی رویارویی کند. سفر اخیر اوباما به روسیه هم این مسئله را مشخص‌تر می‌سازد؛ خاصه زمانی که می‌بینیم وی در نشست گروه 20منزوی بود.

نکته سوم و آخر، ‌شخصیت خود اوباماست. ‌شخصیت وی متزلزل است و نسبت به این قبیل مسائل شجاعت لازم را ندارد و نشان می‌دهد بعد از سخنان اولیه درباره اینکه حمله شیمیایی خط قرمز است اما بالاخره این اقدام از طرف مخالفان تکرار شد و هیچ حرکتی انجام نداد و اکنون که می‌گوید دولت سوریه چنین اقدامی را صورت داده هنوز نتوانسته تصمیمی جدی بگیرد و کار را به کنگره واگذار کرده است. لذا من فکر می‌کنم این یک نوع وقت‌کشی است که شاید از این تأخیرها حرکتی سیاسی و تلاشی دیپلماتیک حاصل شود و به‌نظرم، این امر هم در حال رخ دادن است و آن حالت قبلی به سمت جنگ، به سوی مباحث راه‌حل‌های سیاسی پیش می‌رود.

  • کشورهای عربی مثل اردن و مصر در موضعی که چندان پیش‌بینی نمی‌شد، با حمله به سوریه مخالفت کردند. علت این تفاوت مواضع با عربستان سعودی چیست؟

تغییراتی که در مصر صورت گرفت، ‌خیلی مهم است. کنار گذاشتن مرسی پایگاه مهمی را که به نفع مخالفان سوریه در مصر بود از بین برد. ارتش و گروه‌های مخالف مرسی چه لیبرال‌ها و چه اسلامگراهای میانه‌رو مخالف این بودند که مصر با عربستان و قطر علیه سوریه همسو شود. از این رو، پس از اعلام قطع رابطه مصر با سوریه، به سرعت ‌شرایط مصر کاملا دگرگون شد. پس اکثریت مصری‌ها - چه ارتش و چه گروه‌های سیاسی- مخالف دخالت در سوریه و مخالف تضعیف دولت اسد هستند. اردن هم به‌علت حضور گسترده اخوان‌المسلمین از تغییر ناگهانی در سوریه نگران است و می‌داند که به نفع پادشاهی اردن نیست؛ زیرا اخوان‌المسلمین جان گرفته و نوبت به پادشاهی اردن می‌رسد.

لذا نگران است هرچند که در قبال رشوه‌هایی که دریافت می‌کند با محور عربستان در برخی مسائل سیاسی همسویی و همراهی می‌کند؛ مثلا در مقابل میزبانی نشست اخیر فرماندهان ستاد مشترک ارتش‌های کشورهای مخالف سوریه در اردن، بندر بن‌سلطان حدود 500میلیون دلار به دولت اردن یکجا پرداخت کرد. مانورهای نظامی، اجلاس متعدد و سخنان ضد‌سوری در همین سیاق قابل توضیح است. لذا فکر می‌کنم واقعا در کشورهای عربی مخالفت جدی در قبال این حمله وجود دارد اما توان مقابله با عربستان و فشارهای این کشور را هم از نظر مالی و سیاسی و هم از نظر خشونت دیپلماتیک ندارند.

عربستان این خشونت دیپلماتیک را علیه کشورهای عربی انجام می‌دهد و این حرکت را با پشتیبانی آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها صورت می‌دهد.اما علت این تضاد مواضع این است که کشورهای یادشده، ‌منافع ملی خود را در خطر می‌بینند. عربستان هم به مصر و هم به اردن کمک مالی کرد؛ مثلا برای مصر، 5میلیارد دلار کمک کرد و قرار است این کمک به 12میلیارد دلار برسد.

اما اینها کاملا زیر سایه و تحت نظارت عربستان سعودی عمل نمی‌کنند. با توجه به اینکه شرایط سیاسی عربستان هم نامعلوم است و پادشاه و ولیعهد هم مریض هستند و هم منازعه شدیدی میان گروه ملک عبدالله و گروه فرزندان سلطان چه بندر چه برادر نانتی‌اش در اردن -سلمان بن‌سلطان- در جریان است، اینها گروه‌هایی هستند که به آنها گروه‌های افراطی می‌گوییم، در مقابل گروه فرزندان ملک عبدالله. به همین علت هیبت عربستان مثل گذشته نیست و شرایط سیاسی آن متفاوت شده است. قبلا ملک عبدالله اظهارنظر و اعمال نظر می‌کرده اما اکنون هم خودش و هم ولیعهدش بیمارند. پس شرایط برای عربستان شرایط خوبی نیست.

به همین علت، بندر بن‌سلطان و سعود‌الفیصل با عجله می‌خواهند کارهای بزرگ انجام دهند. یکی به اروپا و یکی به آمریکا می‌رود و تلاش‌های مضاعفی با تل‌آویو انجام می‌دهند که کار بزرگی را انجام دهند اما تاکنون نتیجه‌ای نگرفته‌اند. اینها 2 رشوه بزرگ به آمریکایی‌ها داده‌اند؛ یکی سیاسی و آن اینکه درصورت حمله آمریکا به سوریه، اسرائیل را به عضویت اتحادیه عرب درآورند و دیگری رشوه مالی که تعهد داده‌اند تمام هزینه‌های جنگ را متقبل شوند و از یک هفته پیش هم رشوه‌های مالی و پرداخت‌های نقدی را به برخی از اعضای کنگره داده‌اند و تا حدودی هم رسانه‌ای شده که بندر بن سلطان مستقیما این کار را صورت می‌دهد اما فکر می‌کنم باز به نتیجه نرسند؛ چون آمریکا در نهایت مصالح و منافع خود را درنظر می‌گیرد. الان منافع آمریکا در جنگ با سوریه متبلور نشده است.

  • قطر سکوت معناداری در این زمینه کرده است. علت این امر چه می‌تواند باشد؟

این سیاستی است که قطر اتخاذ کرده و تمام‌شده است. قطر در موضوع دخالت در مسائل خارجی و عربی و حوزه بیداری اسلامی که به‌دنبال مدیریت آن بوده به بن‌بست رسیده و با تغییر امیر قطر و آمدن شیخ تمیم، ‌کار کاملا به عربستان منتقل شد و قطر به سمت ساخت‌وساز داخلی و آمادگی برای برگزاری جام‌جهانی 2022 حرکت کرده است. البته 2‌شخصیت مهم را در قطر برکنار کردند؛ یکی حمد بن جاسم و دیگری فرمانده ارتش که در همان روز امیر شدن شیخ تمیم برکنار شدند.

  • صف بندی در کشورهای عربی به‌نظر پیچیده شده است. حاکمیت جدید مصر با عربستان هم‌پیمان است اما از دولت بشار اسد هم حمایت می‌کند. درحالی‌که عربستان سعودی به‌دنبال ساقط کردن دولت سوریه است این پیچیدگی‌ها در نهایت چه وضعیتی را برای منطقه ایجاد خواهد کرد و آیا این همه تضاد منافع به سود منطقه هست؟

کمک عربستان سعودی به مصر فقط برای مهار اخوان‌المسلمین بود که خطری جدی برای کشورهای حوزه خلیج‌فارس بوده‌اند. لذا من فکر می‌کنم که در این حد بوده و در بقیه مسائل، خود مصری‌ها دارای استقلال موضع‌گیری هستند و خیلی از عربستان خوششان نمی‌آید. به‌خصوص اینکه عربستانی‌ها از مبارک تا لحظه آخر طرفداری کردند. لذا دولتمردان جدید خیلی نمی‌توانند با عربستان همگام شوند.درست است که ارتش بر خیلی از امور سیطره دارد اما ناچار است با گروه‌های سیاسی مخالف مرسی همنوایی و همسویی کند. اما اینکه این تضاد منافع به سود منطقه هست یا نه؟

من فکر می‌کنم ایران نسبت به مسئله مصر بسیار کند عمل می‌کند. ما باید دستان سیاسیون جدید مصری را بگیریم چون شرایط آنها با اهداف استراتژیک ایران چه درباره سوریه و چه درباره حزب‌الله همسو و همساز است. گروه‌های سیاسی پس از مرسی با مواضع جمهوری اسلامی همسویی دارند و هرچند ما به‌علت کنار رفتن یک دولت دمکراتیک ناراحت هستیم اما این واقعیتی است و باید جبهه ضد‌رژیم صهیونیستی را تقویت کنیم. ما باید جبهه جدیدی با مشارکت ایران، ‌عراق، الجزایر و سودان در این‌باره شکل دهیم.

سناریوهای بعد از حمله آمریکا

حمله آمریکا به سوریه ممکن است وضعیت‌های متفاوتی را ایجاد کند: یا ضربات سریع و مشخصی است که خود سوریه می‌تواند از پس آن برآید اما با توجه به اینکه تأکید می‌شود سوریه از جانب متحدانش تنها نخواهد ماند، لذا من فکر می‌کنم یک جنگ طولانی و خیلی فراتر از مرزهای سوریه خواهد بود. با توجه به اینکه تمام توان‌ها دیگر در اختیار قدرت‌های مقاومت است و یک رهبریت مشترکی شکل گرفته درصورت وقوع این جنگ، نتیجه‌دیگری حاصل خواهد شد: شکل‌گیری حزب‌اللهی جدید در سوریه که خار بسیار تیزی در چشمان آمریکا و اسرائیل و مرتجعان عرب و بسیار مستحکم و با امکانات ویژه خواهد بود. خود ارتش و دولت سوریه هم برگه‌هایی دارند که اگر رو کنند خیلی از مسائل در منطقه دگرگون خواهد شد و برای دنیا غافلگیرانه خواهد بود.

کد خبر 230952
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز