جنگ همیشه با آدمهای تا دندان مسلح، توپ، تانک و مسلسل همراه نیست، جنگ گاهی با گامهای آرام یک پستچی، در قالب نامه ای که میتواند پر از خبرهای تازه باشد، آنچنان آرام آغاز می شود که انسانها را از آن گریزی نباشد. بیوتروریسم نامی است که برای این نوع از جنگ در نظر گرفته اند و عبارت است از ایجاد ترس و وحشت، با بهره گیری از عوامل زیست شناختی مختلف.
جنگ افزار بیولوژیک (Biological weapon) هم وسیله ای است که به منظور انتشار عمدی ارگانیسمهای مولد بیماری یا فراوردههای آنها توسط غذا، آب، حشرات ناقل و یا به صورت افشانه (آئروسل)، به کار برده می شود. یعنی در عمل، واژه بیوتروریسم را هم به معنی ارعاب و هم به مفهوم جنگ بیولوژیک، مورد استفاده قرار می دهیم.
میکروب بیماری آبله هم که در سال ۱۹۸۰ ریشه کن اعلام شد یکی از مظاهر بیوتروریسم به شمار می آید که پس از آنکه ریشه کن شد، بسیاری از دولتها با خطرناک دانستن نگهداری ذخایر این ویروس، به دنبال نابودی ذخایر باقیمانده آن در آزمایشگاههای آمریکا و روسیه هستند.
کشورهای عضو سازمان جهانی بهداشت توافق کردهاند هرگونه تصمیمگیری در مورد نابودی باقیمانده ذخایر ویروس آبله تا سال ۲۰۱۱ به تعویق بیفتد. به گزارش پایگاه اینترنتی خبرگزاری فرانسه، شصتمین مجمع سالیانه سازمان جهانی بهداشت از مارگارت چان مدیرکل این سازمان خواست با بازبینی این موضوع در سال ۲۰۱۰ زمینه را برای دستیابی به اجماع در یکسال بعد، فراهم کند.
با این حال آمریکا و روسیه از نگهداری ذخایر آبله برای اهداف تحقیقاتی حمایت میکنند و استدلال آنها این است که دانشمندان باید یک گام از تهدیدهای بالقوه تروریسم میکربی جلوتر باشند!
پیش از این هم، در سال ۲۰۰۴ کمیته مشورتی کارشناسان سازمان جهانی بهداشت خطر ویروس ترکیبی آبله که با ادامه پیشرفتها در علم ژنتیک تهیه آنها امکانپذیر خواهد بود را مطرح کرد.
کشورهای عضو سازمان بهداشت جهانی از دهه ۱۹۹۰ تاکنون درباره اینکه باید با ذخایر آبله چه کنند، به رایزنی پرداختهاند اما در مجمع سال گذشته نیز نابودی این ذخایر را که یک سلاح بالقوه بیولوژیکی تلقی میشود، به تعویق انداختند. بیوتروریسم سابقه طولانی در تاریخ دارد و خیلی هم پدیده جدیدی نیست. در قرن چهاردهم میلادی نیروهای مهاجم تاتار، با پرتاب اجساد قربانیان طاعون به داخل شهر کافا باعث ابتلای تعداد زیادی از آنها به این بیماری شدند.
طی سالهای 1767-1754 در حمله فرانسویها به سرخپوستان بومی آمریکا هم نیروهای انگلستان با چهره ای ظاهرا بشردوستانه و به بهانه کمک به سرخپوستان بومی، با اهدای ملحفه، دستمال و پارچههای آغشته به ویروس آبله به آنها تعداد زیادی را به کام بیماری و مرگ کشاندند.
همچنین ژاپن در سالهای 1945-1932 در شهر منچوری چین نیز اهداف مرتبط با جنگهای بیولوژیک خود را در زندانیان این شهر به آزمایش گذارد و زندانیان را پس از آلوده کردن به باسیل آنتراکس، مننگوکوک، شیگلا، بورخولدریا مالئی، سالمونلا، ویبریوکلرا، یرسینیا پستیس، ویروس آبله و سایر عوامل عفونتزا مورد مطالعه قرار داد.
این کشور حتی در حملات هوائی خود هربار حدود پانزده میلیون کک آلوده به باسیل طاعون را به سوی مردم چین، رهاکرد تا جایی که شرارههای این آتش افروزی، دامنگیر خودشان هم شد به طوری که در سال 1942 در اردوگاه چکیانگ، حدود ده هزار نفر از افراد ارتش ژاپن دچار وبا، اسهال خونی و طاعون شدند که حدود 1700 نفر از آنها را به کام مرگ کشاند و بعدا مشخص شد که منبع این همهگیریها جنگ افزارهای بیولوژیکی بوده است که به منظور اهداف بیوتروریستی به وسیله خود ژاپنیها تهیه شده بود .