در زردکوه بختیاری، اگر عقابی بخواهد بر فراز آسمان پرواز کند باید پرهایش را باج بدهد...(پیغام شیر علی مردان بختیاری خطاب به رضا شاه)
علی مردان خان بختیاری مظهر شجاعت و اسطوره مقاومت و استبداد ستیزی علیه حکومت خودکامه وقت است و همین امر موجب گردید تا عشایر بختیاری تلاش و جانفشانی های او را که منجر به شهادت مظلومانه و تیرباران او در زندان قصر تهران گردید، با آوازهای فولکلوریک و نواهای حماسی به جاودانگی بسپارند و نامش را از "علی مردان خان" به "شیرعلی مردون" تغییر دهند.
او از حیث نسب برآیند دو طایفه بزرگ بختیاری یعنی "چهارلنگ" و "هفت لنگ" است. پدرش از بزرگان چهارلنگ و مادرش بی بی مریم بختیاری است که در بحبوحه ی جنگ اول جهانی لقب "سردار مریم" را گرفت. او نیز در ترانه ای به همین نام، نماد دلاوری شیرزنان بختیاری را از آن خود ساخته است.
علی مردان 17 ساله بود که به عنوان یکی از رزمندگان و آزادی خواهان در صفوف استبداد ستیزان در مصاف با سپاه محمدعلی شاه قاجار جنگید و در فتح تهران شرکت نمود . پس از روی کار آمدن رضاخان با حمایت مستقیم دولت انگلیس و کودتای سوم اسفند 1299 علیه سیاست های سرکوب گرانه و دیکتاتور مآبانه ی رضاخان قد برافراشت و در برابر این سلطه ی ننگین ایستادگی کرد؛ اگرچه بسیاری از خوانین و سرکردگان تن به سازش داده و در برابر جنایات جنون آمیز حکومت وقت سکوت اختیار کرده بودند.
این وجدان بیدار ایل بختیاری به مدد همیاری آزادی خواهان به شمار دوازده نفر در سال 1308 شمسی، "هیات اجتماعی بختیاری" را با رهبری علی مردان خان بنیان نهادند. هدف این هیات پایان بخشیدن به ظلم و جور رضا خان، سرکوب فتنه ی دولت پهلوی اول و سلطه ی دهشتناک نظام پلیسی و خوف انگیز او بود که به بهانه های واهی، مبارزان را به جوخه های اعدام می سپرد. رضا خان اگرچه در سال های اولیه با شعار پیشرفت و سازندگی ایران و از جمله احداث راه آهن و غیره پیش آمده بود اما خیلی زود به دیکتاتوری سرسپرده و جنون زده بدل شد و دوران سیاه تاریخی جبران ناپذیری را بر ایران آن روزگار حاکم گردانید.
علی مردان خان و عشایر بختیاری در 15 خرداد سال 1308 نبرد نابرابر خود را علیه سلطه ی دولت با فتح شهرکرد و قهفرخ و نواحی بختیاری آغاز کردند. لشکر اصفهان، یزد و هواپیماهای جنگی نتوانستند در برابر اراده ی مبارزان مقاومت کنند. این درگیری 43 روز به طول انجامید. رضا خان که در برابر این مقاومت و مبارزات سلحشوران بختیاری عاجز مانده بود. لذا طبق سنت و عادات همیشگیاش به حیله و خدعه و برانگیختن وساطت و شفاعت خوانین بختیاری پرداخت و با تطمیع و مکر بسیار و سواستفاده از صداقت و اعتقادات پاک آنها اوضاع را به نفع خود مغلوبه ساخت. در اوج قدرت و پیروزی مبارزان با نیرنگ رضا شاه برخی از بختیاریها او را تنها گذاشته ولی علی مردان خان هم چنان دست از مبارزه نکشید. او اما سرانجام در این اوضاع در امام زادهای محلی سوگند رضا شاه و امان نامه ی او را که ممهور بر قرآن بود پذیرفت و به منظور جلوگیری از هدر رفتن خون عشایر وطن دوست، دست از مبارزه کشید و تحت الحفظ به تهران آورده شد.
باکمال حیرت رضا شاه بلافاصله پیمان شکنی کرد و او را در زندان قصر زندانی ساخت و به تأسی از آن، سردار اسعد سوم و 40 نفر از سران بختیاری را دستگیر، زندانی و به جوخه اعدام سپرد. زندان قصر خاطرات بسیاری از مقاومت و استواری علی مردان خان دارد و حتی زندانیان سیاسی و مشهوری هم چون جعفر پیشه وری، بزرگ علوی، انور خامهای در کتابهای خود از او به عنوان قهرمان مقاومت و دلیری یاد کردهاند. او تمامی دارایی خود را صرف سامان بخشیدن به امور زندانیان بیمار مینمود . حوض خانه و کاشیکاری کُریدور هفت زندان قصر از یادگاریهای اوست.
او هنگام شنیدن خبر اعدام خود، پس از تحمل یک سال حبس، با ریش تراشیده و لباسهای نو و آماده در حالی که با تمامی زندانیان، خصوصا بیماران خداحافظی میکرد ، مقابل سربازان با چشمانی باز در حالی که کلاه پهلوی را زیر پا مچاله کرد و با شعار "زنده باد ایران و زنده باد آزادی" تیر باران شد و به طور مخفی و پنهانی جسد او را دفن کرده، چندان که حتی خانواده و هیچ کس دیگری هنوز نمیداند که مدفن این مرد آزادی خواه کجاست؟!
مرگ مظلومانه او خیلی زود به جان ِسازها و نواها و نغمات حماسی ایل سپرده شد . اشعار زیادی در سوگ او بر جان کلمات دمید که هر کدام از آنها، به نوبه خود از زیباترین سرودههای مقاومت مردم ایران در دفاع از آزادی و عدالت بشمار میآیند. آهنگ حماسی علی مردان نیز یکی از سرودههای شاخص و ممتاز موسیقی بختیاری است و در الحان سازی و آوازی توسط کرنا، سرنا، دهل و کمانچه نواخته و خوانده میشود. این سرود حماسی یادآور دلاوری های علی مردان خان و دلاوران دیگر بختیاری از جمله سردار اقبال، سردار فاتح، آگودرز احمد خسروی و خانباباخان اسعد و مبارزان دیگر زندانی بختیاری است که در سال 1313 اتفاق افتاد.
در سال 1345 خورشیدی برای نخستین بار توسط "خانم پروین عالی پور" به شکل صفحه ی گرامافون در اهواز این سرود به همراه ساز و دهل محلی با همان لحن و اصالت خوانده شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. اکنون پس از گذشت 78 سال از آرمیدن این مبارز آزادی خواه و 46 سال پس از اجرای ساده ی اولیهاش در فرم راپسودی برای ارکستر سمفونیک، سازهای ملی، سازهای بومی، کُر و تک خوان با آهنگسازی آقای پیمان سلطانی موسیقیدان پیشرو و نامی کشورمان خلق شده است.
راپسودی بختیاری در ابتدا با حمایتهای بی دریغ مهندس سلطانی اسیوند و سپس به لطف انجمن موسیقی ایران در قالبی فاخر جلوه گر میشود که گویای استبداد ستیزی علیه خودکامگیهای دولت در دوران علی مردان خان بختیاری است. این اثر نمونهای از موسیقی توسعه یافته ی محلی و بومی نواحی زاگرس و ایل بختیاری است که همراه با بهره مندی از عطر شیرین اطلسیهای کوهی و گلآوازهای کوهپایههای مرکزی ایران در گسترهای جهانی به صورت ارکسترال ارائه میگردد.
آنک واخورده و از تبار گلها ناامیدانه بر تبار انسانها به امّید نشستهام با ریشی تراشیده و آماده در ملاء عام و خاص به دیدار یار میروم آنگاه که آفتاب بر درگاه داس نابرادران به زانو مینشیند و شرمش را در چادری به فراخنای سنگ نهان میسازد به دیدار یار میروم تا خورشید را بر شانههای ایل بنشانم.(حیاتقلی فرخ منش)