صدور مجوز مراکز مشاوره از سوی سازمانهای بهزیستی و نظام روانشناسی و مشاوره همواره مورد بحث و اختلاف این دو سازمان بوده است. غافل از اینکه بحث برسر صادرکننده مجوز دردی از مردم را دوا نمیکند. در شرایط فعلی مردم بهدنبال مرکزی که مجوز صادر میکند نیستند آنها خدمات کیفی با تعرفههایی معقول و در چارچوب قانون میخواهند تا درمان شوند. صرفنظر از صدور مجوز این کلینیکها، فقط تعرفه مربوط به ویزیت بیمار مشخص میشود و تعرفههای سرسام آور پروسههای طولانی مدت درمان بدون متولی و نظارت باقی میمانند!
حال باید دید درحالیکه بیش از ۱۵سال از راهاندازی نخستین مراکز رسمیمشاوره روانشناسی در کشور گذشته است هنوز فرهنگسازی لازم برای دریافت خدمات مشاور صورت نگرفته است. درشرایط فعلی جامعه کمتر کسی است که در طول زندگیاش احساس نیاز مراجعه به متخصص رواندرمانی را احساس نکرده باشد اما متأسفانه بهدلیل اینکه بیماری روانی مانند بیماری جسمی قابل لمس نیست و دردی را بهصورت عینی تحمل نمیکند خیلیها آن را جدی نمیگیرند.
موانع پیش رو جهت بسترسازی مناسب برای ایجاد فرهنگ مراجعه به روانشناس و گرفتن مشاوره در بین مردم چیست؟ آیا صرفا بالابودن هزینه این خدمات و عدمپوشش بیمهای آنها ترمزی برای مراجعه بیمارانی است که نیاز مبرم به خدمات روان درمانی دارند، یا غیرتخصصی و کیفینبودن خدمات است که بیمار با صرف هزینههای بسیار پس از چند جلسه مراجعه به این نتیجه میرسد که طی این پروسه درمانی خروجی لازم را نداشته وراهکار مناسبی به او ارائه نشده است و تنها هزینهای صرف شده واین امر منجر به تشدید مشکلات روانی او و سرخوردگی و به بنبسترسیدن میشود.
از سوی دیگر نبود نظارت بر تعرفههایی که این روزها از سوی کلینیکهای روانشناسی اعمال میشود، کاهش مراجعات مردم به این گروه از پزشکان و بهره مندی از خدمات مشاورهای را به همراه داشته که تداوم این روند میتواند آسیبهایی جدی داشته باشد چراکه بیماریها و اختلالات روانی هر روز درحال افزایش است. براساس مطالعات گستردهای که توسط انجمن روانپزشکی کودک ونوجوان انجام شده، «۱۵ تا ۲۵ درصدافرادزیر ۱۸ سال درایران دچارمشکلات روحی هستند» و آخرین آمار وزارت بهداشت، آمار ۳۴ درصدی ابتلای مردم تهران به یکی ازانواع اختلالات روانی را اعلام میکند.
برخی روانشناسان نیز با استناد به تخصصی بودن امور مشاوره و پروسه طولانی درمان، چندین برابر تعرفه قانونی وزارت بهداشت از بیمار پول میگیرند و درنبود نظارت دقیق بر عملکرد مراکز خصوصی مشاوره و مشخص نبودن تعرفه، مبالغ گزافی مطالبه میکنند. پس تعداد قابل توجهی از افراد با وجود نیاز جدی به مشاوره و مراجعه به روانشناس، بعد از یک یا 2جلسه فرایند درمان را رها میکنند . البته قابل انکار نیست به دلایل متعددی نظیر شرایط سخت اقتصادی و... آسیبهای روانی بسیار خطرناکتر از گذشته افراد و خانوادهها را تهدید میکنند اقدامیکه بیش از همه به نفع مردم است تداوم پیگیری و درمان مشکلات رفتاری و اختلالات روانی افراد است که تنها در سایه انصاف روانشناسان و پوشش بیمهای مراجعان در پرداخت هزینههای درمانی انجامپذیر است.
در عصر حاضر با توجه به زندگی ماشینی و وجود استرس، اضطراب، نگرانی، فشارهای عصبی، که اصل اول هر کلانشهری است، مراجعه به مشاوره علمی یک نیاز محسوب میشود اما مراجعه به روانشناس در زندگی شهرنشینی جایگاه واقعی خود را تاکنون پیدا نکرده. همچنین گذشته از این موضوع، تاکنون هیچ تعرفه و نظارت دقیقی از سوی مسئولین مربوطه بر این امر صورت نگرفته است.