و یادآوری این که در این تعریف، همهی کسانی که هنوز به سن قانونی نرسیدهاند، کودک محسوب میشوند.
و دوباره یادی از کنوانسیون حقوق کودک که در سال 1368 در مجمععمومی سازمان ملل به امضای نمایندگان کشورهای جهان رسیده و در سال 1372 هم ایران به عضویت آن در آمده است.
و دوباره یادآوری اصول این پیماننامه؛ رفع تبعیض علیه کودک، نقش کلیدی کودک در تصمیمگیریهای مربوط به خود، حق حیات و رشد و حق ابراز عقاید آزادانه و...
2. اینبار اما روز جهانی کودک و البته با موضوع شهر دوستدار کودک؛ با این تعریف، کودکان بخش عمدهای از جمعیت شهری را تشکیل میدهند و برای همین، طرح «شهر دوستدار کودک» (CFC) در جهان مطرح شده است.
3. شهر دوستدار کودک، شهری است که در آن خواستههای کودکان در اولویت قرار گرفته و شرایط اجتماعی، فرهنگی و معماری شهر همسو با نیازهای آنهاست و حقوق کودکان در سیاستها، قوانین، برنامهها و بودجه منعکس میشود.
4. خب، حالا قرار است از فردا راه بیفتیم و حقوحقوق شهری خود را پیگیری کنیم!
عکس: شینهوا
حق و حقوق ما چیست؟
«سحر دالایی» کارشناس حقوقی برای ما میگوید: «معنای حقوق کودک الزاماً قوانین خاصی نیست. هر چه که حق طبیعی کودکان و نوجوانان باشد همان حقوق محسوب میشود. مثلاً حق کودک این است که شهر طوری طراحی شود که بیشترین امنیت را برای رفت و آمد بچهها داشته باشد. خیابانهای جلوی مدرسه با سرعتگیر کنترل شوند یا وقت تعطیلی مدرسهها، همیار مدرسه و افرادی که موقع تعطیلی با تابلو و لباس مخصوص سرعت ماشینها را کنترل میکنند، حضور داشته باشند.
پلههای عابر پیاده و پلههای برقی هم طوری طراحی شوند که برای همهی گروههای سنی قابل استفاده باشند. در یک جامعهی امن، بچههای 10 ساله بدون نگرانی تنها به مدرسه میروند و برمیگردند. در زمینهی خشونت الآن مدتی است که شماره تلفنهایی اعلام میشود که وقتی کودکان از طرف سرپرست یا مرکز آموزشی مورد آزار و اذیت قرار بگیرند میتوانند با آن شماره تماس بگیرند و اطلاع بدهند. البته کسانی هم که آن طرف خط هستند نمیگویند که این بچه است، ولش کن، بلکه مسئله را پیگیری میکنند و این شمارهها تحت نظارت سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی است. البته این کار خیلی جدید است و روی آن تبلیغ زیادی نشده، اما همین که به بچهها اجازه بدهیم از بزرگترها شکایت کنند، خودش نیاز به فرهنگسازی دارد.»
«دالایی» با اشاره به اینکه کنوانسیون حقوق کودک ریز به ریز به موارد اشاره کرده، ادامه میدهد: «مثلاً لازم است در شهر برای بچههای معلول، مراکز خاصی در نظر گرفته شود و این مراکز با امکانات و آمادگیهای ویژهای در اختیار این دسته از بچهها باشد.
از نظر فرهنگی نیاز است که امکانات فرهنگی و آموزشی به تعداد لازم و در توزیع جغرافیایی مناسب در سطح شهر پخش شده باشد، کاری که تا حدودی فرهنگسراها آن را انجام دادهاند. زمانی هم که بودجه تعیین میشود، نیازهای کودکان باید در نظر گرفته شود و مثلاً برای احیا و ایجاد این مراکز آموزشی و به روز کردن امکاناتشان بودجهی لازم در نظر گرفته شود.
حتی در جاهای دیگر هم لازم است به این دسته از افراد توجه شود. مثلاً در بیمارستان وقتی وارد بخش کودکان میشویم، باید فضا و محیط آنجا کاملاً با روحیهی بچهها سازگار باشد. موضوع کودکان کار هم از بحثهای جدی شهر دوستدار کودک است. در این شهر، کودکان کار مورد حمایت قرار میگیرند، چون اغلب اینها از حقوقی که بقیهی کودکان از آن برخوردارند، محرومند. اغلب اینها سرپرست مناسبی ندارند و شهر دوستدار کودک آنها را هم دوست دارد و ساماندهی میکند.»
5. اینطور که ما فهمیدیم در شهر دوستدار کودک، کودکان همه جا و در همهی تصمیمگیریها حضور دارند و درنظر گرفته میشوند.
فریبرز بیات جامعهشناس میگوید: «بعضی گروهها در جامعه از جهت این که صدایی ندارند، جزو گروههای حذفشدهاند! اینها گروههایی هستند که صدایشان خیلی انعکاس ندارد و کمتر دیده میشوند، بهویژه کودکانی که مثل خیلی از بزرگترها نمیتوانند حقوقشان را پیگیری کنند و البته به آن رشد اجتماعی هم نرسیدهاند که به حقوقشان در شهر و در زندگی واقف باشند. برای همین، گاهی در خانواده، مدرسه و یا در جامعه حق آنها تضییع میشود.حالا در شهری که دوستدار کودک است، صدای این دسته از افراد، باید به راحتی شنیده شود.
مثلاً در معماری شهری ما، فضای خیلی کمی برای آنها در نظر گرفته میشود. دایم در خانه به آنها تذکر میدهند که سروصدا نکن، ندو و... بسیاری از اینها که از کودکان میخواهیم انجام ندهند برای زندگیشان لازم است. خیلیها معتقدند خوب است همهی ما به کودکدرونمان برسیم که روحیهی سرکش و کنترل نشدهای دارد و خودش را سانسور نمیکند و همان طوری که هست میبیند و آن طوری که فکر میکند، حرف میزند. ما در دنیای بزرگترها این طور نیستیم و بین خود واقعیمان و آنچه نشان میدهیم، فاصله هست.»
6. حالا هی نگویید ما که کودک نیستیم و از این فرصت استفاده کنید. ببینید چهقدر این بزرگترها که دیگر نمیتوانند کودک شوند، میخواهند کودک درون خود را فعال کنند و هر چهقدر این کار را انجام دهند، فایده ندارد چون آنها دیگر کودک نمیشوند.
عکس: خبرگزاری مهر