وی صبح روز گذشته از لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری استان تهران پای میزمحاکمه رفت. اردیبهشت سال 88 شخصی پیکر نیمهجان مرد 60سالهای را به بیمارستانی در شرق تهران انتقال داد و اعلام کرد که این مرد را در جاده آبعلی درحالیکه بیهوش کنار جاده افتاده بود، پیدا کرده است.از همان زمان تلاش پزشکان برای نجات مرد بیهوش آغاز شد اما وی جانش را از دست داد. با گزارش ماجرا به پلیس، تحقیقات آغاز شد و درحالیکه پزشکان حدس میزدند که مرد میانسال بهدلیل ایست قلبی و بیماری جان باخته است، به دستور قاضی پرونده جسد برای انجام آزمایشهای علمی، به پزشکی قانونی منتقل شد. از سوی دیگر تیمی از مأموران پلیس آگاهی با دستور قاضی دادسرای جنایی تهران رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند تا هویت قربانی را شناسایی کنند.
درحالیکه تحقیقات در این زمینه ادامه داشت پسری نزد پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن پدرش داد. وی اظهار کرد پدرش که راننده آژانس بوده صبح پنجم اردیبهشتماه از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. مشخصاتی که وی درخصوص پدرش به پلیس ارائه کرد با مشخصات جسد ناشناس مطابقت داشت. با افشای هویت قربانی، مأموران دریافتند که خودروی وی به سرقت رفته است. به همینخاطر احتمال اینکه وی قربانی جنایتی خاموش شده، قوت گرفت.
در مرحله بعد مشخصات خودروی قربانی در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت تا اینکه بعد از گذشت 4ماه از جنایت، خودروی مسروقه در یکی از خیابانهای تهران توقیف و راننده آن دستگیر شد.
انتقامجویی با دیازپام
راننده خودروی مسروقه مدعی شد که ماشین متعلق به پسرش بوده که چندماه پیش آن را از زنی خریده است. بعد از اظهارات این مرد، مأموران پسر وی را بازداشت کردند. جوان مرموز در بازجوییها خود را بیگناه میدانست اما وقتی شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف گشود و به قتل با انگیزه انتقامجویی اعتراف کرد. وی در توضیح ماجرای جنایت گفت: یک سال پیش با مقتول همکار بودم و در یک آژانس با هم کار میکردیم اما بر سر موضوعی بین ما اختلاف بهوجود آمد تا جایی که من مجبور به ترک محل کارم شدم. پس از آن تصمیم گرفتم از مقتول انتقام بگیرم. به همینخاطر 30قرص دیازپام تهیه کردم و سراغ مقتول رفتم. به او گفتم که میخواهم با وی صحبت کنم تا اختلافاتمان حل شود.
برای همین سوار ماشین او شدم و در بین راه از او خواستم مقابل یک آبمیوهفروشی توقف کند. وی نیز ایستاد و من 2 لیوان آبمیوه خریدم و قرصها را داخل یکی از آنها ریختم. وی ادامه داد: مقتول بعد از نوشیدن آبمیوه دچار سرگیجه شد و درحالیکه پشت فرمان بود با یک خودروی پیکان برخورد کرد. به راننده گفتم که وی پدرم است و حالش خوب نیست. بعد از آن به بهانه اینکه باید او را به بیمارستان ببرم پشت فرمان ماشینش نشستم و به سمت جاده آبعلی حرکت کردم. وقتی به آنجا رسیدم او را نیمه جان کنار جاده رها کردم و پا به فرار گذاشتم. بعد از اعترافات وی، پزشکی قانونی اعلام کرد که مرگ وی ناشی از مسمومیت با قرصهای آرامبخش بوده است. بعد از آن متهم در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به اعدام محکوم شد که حکم به تأیید قضات شعبه 7دیوان عالی کشور رسید.
دیه میلیونی
درحالیکه شمارش معکوس برای اعدام متهم آغاز شده بود اولیای دم راضی شدند تا با دریافت دیه میلیونی رضایت بدهند. بدینترتیب متهم از چوبه دار رهایی یافت و صبح روز گذشته از لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه 113دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. وی به قضات گفت: از اشتباهی که مرتکب شدهام خیلی پشیمان و شرمنده هستم. در این مدت هم مادر و خواهرم خیلی سختی کشیدند تا توانستند پول دیه را تهیه کنند.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درخصوص حکم این مرد جنایتکار تصمیم بگیرند.