مصرف دخانیات دومین عامل مرگ و میر در جهان است. با این حال بیش از یک میلیارد و یکصد میلیون نفر در دنیا به استعمال سیگار و سایر دخانیات مبتلا هستند. این رقم در ایران حدود 10 میلیون نفر با سن شروع 13 تا 15 سالگی است.
ایجاد محیطهای صد در صد بدون دود دخانیات تنها راه حل مؤثر در تأمین سلامت عمومی (اعم از کودکان و زنان و افراد شاغل در اماکن اداری) بهدور از در معرض دودهای دست دوم قرار گرفتن است.
ایران یکی از کشورهای پیشرو در مبارزه با دخانیات و منع استعمال دخانیات در اماکن عمومی بوده است. اما چرا این امر محقق نشده است؟ تحلیل این امر مجال وسیعی میطلبد.
چندی پیش نزد فردی عالم و سیگاری بودم که نقل میکرد فردی عارف در قبال گوشزد خطر سیگار برای سینه گفته بود: «من سینه را برای سیگار میخواهم!» این را گفتم تا بدانیم که مشکل در کجاست. استعمال دخانیات یعنی کشیدن سیگار و قلیان یک امر فرهنگی اجتماعی است و درمان آن را در راهحلهای جامع فرهنگی اجتماعی میتوان جست.
میدانیم که سلامت اجتماعی سه سطح دارد: سطح ارتقا یا فرهنگسازی، سطح پیشگیری یا مصون سازی و سطح مقابله یا درمان و توانبخشی و به اصطلاح محدودسازی.بررسی گذشتهنگر 25 سال اخیر نشان میدهد که در دو سطح اول کار شایسته و بایستهای انجام نشده است و این حاوی «پیام» است.
ملاحظات اجتماعی پیرامون پدیده استعمال دخانیات را میتوان بدین شرح برشمرد: دخانیات مقدمه سایر آسیبهای اجتماعی خصوصاً اعتیاد است. (سیگار دروازه ورود به سایر مخدرهاست)؛ سیاستهای کشور در این خصوص نامشخص یا نامدون است ؛ جابهجایی نقش و کارکرد موازی نهادهای مسئول بهگونهای که مثلاً صدا و سیما کار وزارت بهداشت را انجام میدهد با آن که کارش فرهنگسازی است و صرفاً ذکر میکند که سیگار سرطانزا است با آن که باید هنرمندانه موضوع را انتقال دهد.؛ وجود و گسترش فرهنگ و باور نادرست اجتماعی (هرکه سیگار میکشد بزرگ شده!)؛ الگوسازی نادرست (مثلاً ژست و قیافه با سیگار و پیپ !)؛ کاهش سن مصرف (در گذشته فرزندان ولو با سن بالاتر از 20 در مقابل والدین بویژه پدر خود سیگار نمیکشیدند یادتان هست؟)؛ واردات بیرویه سیگار در کنار قاچاق و بازار بکر مصرف؛ الگوی غلط عرضه (دورهگردها و عملاً کسانی که بخواهند بیکار نباشند سیگار میفروشند! با آنکه در بسیاری از کشورها خرید و فروش سیگار محدودیت سنی دارد و عمدتاً زیر 18 سال مجاز نیست نه این که بچه از طرف پدر سیگار بخرد و یا مغازه دار به بچه سیگار بفروشد).
تاکنون در مبارزه علیه دخانیات به یک یا دو عامل بیشتر توجه نشده است اما توجه به سطوح شبکهای نشان میدهد که نمیتوان یکدفعه پدیدهای را ممنوع کرد (قصه تحریم شراب در قرآن را همگان میدانند) باید الگوی مصرف را تدریجاً عوض کرد، چرا که رفتارهای اجتماعی تدریجاً عوضشدنی است وگرنه با مبارزه منفی و به اصطلاح نگاتیویسم مواجه خواهیم شد.
افزایش مصرف سیگار و کاهش سن مصرف از جمله به این امر برمیگردد.
مهندسی اجتماعی فرهنگی لازم است و با شناخت مردم و روانشناسی اجتماعی باید رویکرد مناسب را طراحی کرد. در مبارزه با دخانیات رویکرد پزشکی تأثیر ندارد (که اگر داشت پزشکان سیگاری وجود نداشتند) بلکه رویکرد اصلی رویکرد اجتماعی است، چرا که مسأله، مسألهای اجتماعی است نه طبی و در اینجاست که بحثهای مختلف از جمله مهارتهای زندگی و زیباسازی و ارتقای سطح سلامتی و فرهنگسازی و... مطرح میشود.
در مبارزه با دخانیات توجه به سطوح شبکهای الزامی است یعنی:
1 - جغرافیا: مبارزه با دخانیات تحت تأثیر جغرافیاست چه فراملی و چه ملی و محلی. (نقش هالیوود را به یاد دارید؟)
2 - اقشار: شامل بزرگسالان و جوانان و نوجوانان اعم از زن و مرد. برای هر یک استراتژی خاصی لازم است. مثلاً برای بزرگسالان محدودسازی و برای جوانان مصون سازی و برای نوجوانان فرهنگسازی مناسب است. نقش گروههای مردمنهاد، توانمندسازی مردم و سیاستهای مردممحور در اینجا مهم است.
3 - ساختارها: نوع عملکرد قوای سهگانه و صدا و سیما و تکلیف هر یک در اینجا باید روشن شود.
4 - فرایند کار: شامل اهداف و سیاستها، قوانین و دستورالعملها و شاید مهمتر از همه مقررات اجتماعی در اینجا مهم است (مانند نکشیدن سیگار جلوی پدر)
5 - مستندات: شامل برنامههای پنج ساله (آیا در برنامه چهارم یا پنجم هدفگذاری صورت گرفته است؟) چشمانداز (آیا چشماندازی مثلاً دهساله برای کنترل کامل سیگار هست و یا برای چشمانداز ملی 20 ساله به این امر از بابت سلامت توجه میشود؟) و سرانجام ظرفیتهای قانونی اساسی که سلامت اجتماعی را حق همه شهروندان و ایرانیان میداند مورد اهتمام قرار دارد؟
پس برنامه ریزی اجرایی و پیشنهادهای زیر در مبارزه با دخانیات لازم است:
1- آگاهسازی اجتماعی: امری که عامل کاهش مصرف سیگار در غرب در دهههای اخیر است (و البته این تمام دلیل نیست. مطالبه سلامتی و پیگیری حقوقی زیانهای وارده به سلامت افراد و تغییر الگوهای رفتاری قرون 18 به بعد در ژست سیگارکشی و بدبختانه جابهجایی بازار مصرف از غرب یا شمال به شرق یا جنوب هم باید مد نظر باشد)
2 - تغییر الگوی مصرف (بهجای امر «نکش» باید الگوی جایگزین معرفی کرد)
3 - کاهش تقاضا
4 - کنترل واردات
5 - وضع و اعمال قوانین بازدارنده
6 - انضباط توزیع (تا زمان حذف نهایی دخانیات)
7 - تشویق افراد پاکشده و مهمتر از آن کسانی که به دام سیگار و دخانیات نیفتادهاند
ای کاش همه دینداران با تاسی از آیت الله مکارم شیرازی و با علم به ضرر و اضرار سیگار آن را تحریم کنند.
*مشاور عالی شهردار تهران
و عضو گروه طب اسلامی فرهنگستان علوم پزشکی