فهرستی که در آن فیلمهایی از پولانسکی،اسکورسیزی، هیچکاک، وایلدر، کوروساوا، هانکه و... به چشم میخورد. در واقع از هر کارگردان فقط یک فیلم انتخاب شده است. ژانر فیلمهای جنایی یکی از محبوبترین گونههای سینمایی هستند که به خلاف ژانرهایی چون وسترن و موزیکال هنوز از دور خارج نشدهاند. هر چند سینمای جنایی امروز از گذشته پرافتخارش فاصله گرفته است. به همین دلیل تنها یک فیلم از هزاره سوم به فهرست منتقدان گاردین و آبزرور راه یافته است. آنچه پیشرو دارید مروری است به 10 فیلم برگزیده سینمای جنایی.
1 - محله چینیها: نوآر درخشان رومن پولانسکی که وقایعاش در لوسآنجلس دهه 30 میلادی میگذرد تقریبا از تمام ویژگیهای ژانر برخوردار است. دنیای تیرهای که پولانسکی آن را به تصویر کشیده با هالهای از رمز و راز جلوههای تباهی و شرارت را در قابی به مخاطب عرضه میکند که گویی تماشاگر کابوسی را به نظاره نشسته است. بازیهای جک نیکلسون، فی داناوی و جان هیوستن جزو امتیازهای محله چینیها است و سکانس بریده شدن بینی نیکلسون توسط پولانسکی جزو فصلهای فراموشنشدنی فیلم است. محله چینیها بخشی از موفقیت خود را مدیون توانایی کارگردان در فضاسازی است. حال و هوای حاکم بر محله چینیها بعدها بارها مورد تقلید قرار گرفت اما جادوی فیلم پولانسکی تا امروز تکرار نشدهاست. در محله چینیها جک نیکلسون یک کارآگاه خصوصی است که در پیگیری ماجراهای یک خانواده به رسوایی و فسادی بزرگ میرسد.
2 - نشانی از شر: اورسن ولز در دوران افولش یکی از بهترین فیلمهایش را جلوی دوربین برد. سالها پس از «همشهری کین» و بعد از چند شکست پیاپی تجاری، ولز که از تصویر آن نابغه جوان همشهری کین فاصله گرفته بود فیلمی را کارگردانی کرد که میشد در آن نشانههای نبوغ را مشاهده کرد. ولز علاوه بر کارگردانی نقش یک پلیس فاسد را هم در فیلم بازی کرد و چارلتون هستون و جنتلی دیگر بازیگران نشانی از شر بودند. فصل افتتاحیه نشانی از شر یک پلان - سکانس طولانی و نفسگیر است که با توجه به امکانات تکنیکی زمان ساخت فیلم در 55سال پیش، تنها با نبوغ ولز میتوانسته امکانپذیر شود. نشانی از شر، داستان درگیری بازرس ویژه مواد مخدر دولت مکزیک با یک کارآگاه آمریکایی را روایت میکند. فیلم اقتباسی آزاد از رمان «نشان شر» است؛ رمانی که ولز مدعی بود هرگز آن را نخوانده است!
3 - سرگیجه: بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران از نگاه منتقدان در آخرین نظرسنجی نشریه سایت اندساوند هم در جایگاه سومین فیلم برتر جنایی قرار داشت. در کارنامه متنوع و پربار آلفردهیچکاک فیلم سرگیجه تلالو و درخششی خاص دارد؛ فیلمی که هم از مؤلفههای هیچکاکی برخوردار است و هم طعمی متمایز از دیگر ساختههای سازندهاش دارد. برداشت استادانه هیچکاک از رمان «از میان مردگان» به عنوان تریلری عاشقانه نشانههایی آشکار از مهارت در داستانگویی و ایجاد حال و هوایی سینمایی را بروز میدهد. فیلم ماجرای پلیسی را روایت میکند که در جریان تعقیب و گریز به علت سرگیجه نمیتواند ماموریتش را به درستی انجام دهد و بازنشسته میشود. او به درخواست یکی از دوستانش وظیفه محافظت از همسر او را برعهده میگیرد و پس از آن اتفاقهای عجیبی رخ میدهد. سرگیجه بهعنوان یک شاهکار سینمایی در زمان ساختش خیلی مورد توجه قرار نگرفت و در گذر زمان کشف شد. بازی جیمز استوارت و کیم نوآک در سرگیجه در دیگر فیلمهای این بازیگران، تکرار نشد.
4 - برهوت: ترنس مالیک جوان در این فیلم نفسگیر خشونتی را به تصویر میکشد که کاملا از دل درام اثر نشات گرفته است. مارتین شین، سیسی اسپیسک و وارن اوتس در نقشهای اصلی ظاهر شدهاند و قصه فیلم در اواخر دهه 50 میلادی میگذرد. منتقدان فیلم برهوت را متاثر از فیلمهای گدار و نیکلاس ری ارزیابی کردهاند اما وجود این تاثیرگذاری فیلم اصالتی دارد که آن را به اثری منحصر به فرد تبدیل کرده است.
5 - راشامون: اولین فیلم کوروساوا که در سطح جهان مورد توجه قرار گرفت و توانست شیر طلایی جشنواره ونیز را نیز ببرد. اقتباس از 2 داستان کوتاه ریونو سوکه آکوتاگاوا که بهلحاظ نحوه روایت اثری کاملا نوآورانه در زمان ساختش محسوب میشد. «راشامون» یک داستان را با 3روایت متفاوت تعریف میکند. بازی توشیرو میفونه هنوز هم تکاندهنده است و توانایی کوروساوا در ساخت اثری پررمز و راز و پرتعلیق که در عینحال بومی هم هست، خیرهکننده به نظر میرسد.
6 - غرامت مضاعف: به همراه «آپارتمان» بهترین فیلم کارنامه پربار بیلی وایلدر بهشمار میآید؛ نویسنده و کارگردان بزرگی که 2دهه در اوج قرار داشت و فیلمهایی درخشان را کارگردانی کرد. میان این فیلمها که اغلب هم کمدی هستند، نوآر «غرامت مضاعف» فضایی کاملاً متفاوت دارد. در دهه 40 میلادی که اوج ساخت فیلمهای جنایی در هالیوود است، بیشک غرامت مضاعف در صدر میایستد. فرد مکمورای، باربارا استانویک و ادوارد جی رابینسون نقشهای اصلی را بازی کردهاند. فیلمنامه را ریموند چندلر بر اساس کتاب جیمز کین نوشته است.
7 - کارتر را بگیرید: محصول 1971به کارگردانی مایک هوگس و با نقشآفرینی مایکل کین است. این فیلمدرباره گنگستری لندنی به نام جک کارتر است که بعد از مرگ مشکوک برادرش در حادثه رانندگی برای رسیدگی و تحقیق در اینباره راهی نیوکاسل میشود. این فیلم در رویدادهای سینمایی جوایز چندانی بهدست نیاورد، اما در سال 2000کمپانی برادران وارنر اقدام به بازسازی این فیلم با کارگردانی استفن کی و بازی سیلوستر استالونه در نقش جک کارتر کرد که شامل صحنههایی است که بهصورت مستقیم از نسخه اصلی گرفته شدهاند، اما در نهایت نتوانست همانند نسخه اصلی در جذب مخاطبان موفق عمل کند.
8 - داستانهای عامهپسند: برترین ساخته کوئنتین تارانتینو که وی را به اوج شهرت رساند، در این فهرست در رتبه هشتم دیده میشود. این فیلم محصول سال 1994با بازیگرانی چون جان تراولتا، ساموئل ال. جکسون و اما تورمن با فیلمنامهای از تارانتینو شامل 3اپیزود با 3قصه مرتبط با هم است. فیلم نخل طلای جشنواره کن را دریافت کرده و در این اثر بیش از هر چیزی جسارت کارگردان به چشم میخورد. تارانتینو در «داستانهای عامهپسند» تمام اشکال متعارف روایی سینما را کنار گذاشت و داستان خود را در ساختاری پیچیده با گذرهای زمانی و مکانی متناوب به پیش برد. شخصیت محوری قسمت پایانی فیلم همان کسی است که درمیان فیلم شاهد کشته شدنش بودهایم.
9 - پنهان: ساخته میشائیل هانکه و برنده نخل طلا و گرچه بسیاری از مولفههای ژانر جنایی را ندارد، اما اثری بسیار قدرتمند و دلهرهآور محسوب میشود. این فیلم محصول سال 2005سینمای فرانسه است که داستان خانوادهای مدرن با بازی ژولیت بینوش و دانیل اوتول را به تصویر میکشد که زندگی بسیار آرام و رضایتبخشی دارند، اما فیلمها و نقاشیهای سادهای که از زمانی به بعد بهطور متناوب بهدست این خانواده میرسد، آرامش آنها را به هم میریزد.
10 - رفقای خوب: محصول کمپانی برادران وارنر در سال 1990است که زندگی واقعی هنری هیل، گانگستر سابق و خبررسان افبیآی را به تصویر کشیده است. حماسه گنگستری «رفقای خوب» یک اثر زندگینامهای شاهکار است که با بازی رابرت دنیرو در کنار جو پشی و ری لیوتا شهرت و اعتبار دوچندان به اثر اسکورسیزی بخشید. این فیلم هنوز بهعنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای کارگردانی اسکورسیزی بهشمار میآید که بسیاری منتقدین آن را نمونه مثالزدنی و اوج هنر تکنیکی سینمایی اسکورسیزی میدانند. در این فیلم ری لیوتا در نقش هنری هیل ایفای نقش میکند که مجذوب دنیای مافیایی شده است و چنانچه در اول فیلم میگوید گنگستر شدن را از رئیسجمهور شدن آمریکا بیشتر دوست دارد.