هر سال با فرارسیدن ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (ع)، آیینها و مراسم سوگواره آن امام شهید، سراسر شهرهای ایران را فرا میگیرد. مساجد، حسینیهها و تکایا سیهپوش میشوند، بیرقها و علمهای عزاداری در کوچه و خیابان برافراشته میشوند، پرچمها و پردههای سیاه همه جا آویزان میشود و بر روی شیشههای مغازهها و پایههای پرچم مغازهها، میتوان پردههای سیاه را دید. بدین ترتیب، شهرها رنگ و نمایی دگرگون شده مییابند که حاکی از آمادگی عمومی برای برگزاری آیینهای ماتم و عزاداری است.
سوگوارههای عاشورایی در ایران، تنها وجه ظاهری و بصری ندارند بلکه همه سطوح و لایههای فرهنگی را در بین اقشار مختلف شهروندان در برمیگیرد. این فراگیری، بیش از هر عاملی، به ریشههای تاریخی - فرهنگی این آیینهای عزاداری مربوط است.
گرچه، نمادهای ارتباطی بصری، مشهودترین و گویاترین عناصر فرهنگی سوگوارههای عاشورایی هستند، اما به جز وجه بصری، میتوان ابعاد ارتباطی دیگری را نیز در فضاهای شهری مشاهده کرد که نمایانگر تغییر در حالوهوای شهرها هستند. صدای نوحهخوانی و نواهای سینهزنی، علاوه بر گیرندههای رادیویی و تلویزیونی، از دستگاههای پخش صوت خودروهای مختلف در حال تردد و نیز بلندگوهای محل برگزاری مراسمها، هیئات مذهبی، خیمهها و حتی برخی از منازل به گوش میرسد. در محاورات روزمره و گفتوشنودهای عمومی، بیش از هر زمان دیگری مباحث دینی به ویژه موضوعات مرتبط با حماسه حسینی و ابعاد مختلف آن شنیده میشود. جنبوجوش زیادی در بین برخی صنوف دیده میشود و رفتوآمد مردم به فروشگاههای عرضه نمادهای عزاداری، دستگاههای پخش صوت جمعی و حتی برخی از آلات موسیقی عزاداری زیاد میشود. رستورانها و صنوفی که با کار پخت و توزیع غذا سروکار دارند و نیز تالارهای اجتماعات، با مشتریان پرتعداد مواجه میشوند. عرضهکنندگان مواد غذایی اعم از عمدهفروشان و خردهفروشان، کسبوکارشان به خاطر فروش اقلامی همچون برنج، چای، قند، شیر، ظروف یکبار مصرف و ... رونق مییابد. سخنرانان مذهبی، مداحان، سرایندگان اشعار مذهبی نیز روزهایی بسیار پر کار را پشت سر میگذرانند. همه این موارد، به هر شهروندی این واقعیت را یادآور میشود که روزهای محرم و ایام عزاداری سیدالشهدا (ع) در متن باورهای مذهبی و نیز در تمامی لایههای زندگی جمعی شهروندان ایرانی جایگاهی ویژه دارد و گذر زمان و تحولات اجتماعی سیاسی نتوانسته است از جایگاه و اهمیت آن در زندگی فرهنگی مردم این دیار بکاهد.
برگزاری مراسم عزاداری محرم، در طول تاریخ، نشیب و فرازهایی فراوان داشته است. در برخی دورهها، سوگوارههای عاشورایی گسترش فوقالعاده داشته و در دورههایی نیز با محدودیت روبرو شده است. این مناسک، در زمان ائمه معصومین (ع) توسط خود آنان و دوستداران ولایت در خفا یا به صورت محدود برگزار میشد. پس از روی کار آمدن حکومت شیعی آل بویه در ایران و از سال 362 ه.ق این مراسم به صورت آشکار برگزار میشد. طی این مراسم دستههای عزاداری تشکیل میشد و عزاداران با سینهزنی و زنجیرزنی و گریه حزن خود را نشان میدادند. با افول آل بویه و غلبه فرمانروایان غیر شیعه اوضاع برای شیعیان مشکل گردید، سختگیریهای توأم با اختناق و سرکوبهای وحشتناک از سوی حکومتهایی که عزاداری را نوعی بدعت میدانستند، محدودیتهایی به بار آورد. با وجود این، نه تنها عزاداری بین شیعیان متداول گردید بلکه اهل تسنّن معتدل هم به آیینهای سوگواری روی آوردند.
با رسمی شدن مذهب تشییع در ایران دوران صفویه، حکام صفوی حوادث عاشورا را محور تبلیغات خویش قرار دادند و شور و هیجان شیعیان را با برپایی مجالس ویژه اهل بیت علیهمالسلام حفظ نمودند. در دهههای نخست حکومت صفویه مراسم سوگواری عاشورا در دهه اول محرّم برگزار میشد امّا به مرور ایام از ابتدای محرم تا آخر صفر ایام عزا و ماتم شناخته شد و روضهخوانی نیز گسترش یافت. از سده یازدهم هجری توزیع غذای نذری و خیرات برای پذیرایی از کسانی که به این مجالس روی میآوردند، نیز متداول شد. تشویق شاعران آیینى، به ویژه مرثیهسرایان، تعمیر و بازسازى اماکن زیارتى از جمله عتبات عالیات و حرم امام رضا (ع) نیز از ویژگیهاى عصر صفوى بود.
در دوران تسلط افغانها و بعد از آن در عصر افشاریه، برگزاری این مراسم با ممنوعیت و ممانعت حکومت مرکزی مواجه شد، اما دوستداران اهل بیت، مجالس عزاداری و تعزیه را به صورت پنهانی برگزار میکردند. در دوره قاجار مراسم عزاداری، دوباره احیا شد و نوآوریهایی مثل راهاندازی تعزیههای سیار، دستههای سینهزنی و شبیهسازی وقایع نیز با آن همراه گردید. در عهد ناصرالدین شاه، تکیهها و حسینیههای متعددی تأسیس شد و با حمایت حکومت، مراسم عزاداری بسیار مفصل برگزار میشد. آداب و رسوم مراسم عزاداری که از زمان آلبویه تا صفویه غالباً به روز عاشورا و دهه اول محرم منحصر بود، در زمان ناصرالدین شاه رواج فراوانی یافت و در اغلب ایام سال، مجالس ذکر مصیبت و عزاداری منعقد میگردید. با آنکه در این دوره، مجالس سوگوارى رواج زیادی داشت، اما از اواخر دوران ناصرالدّین شاه، همراه با گسترش کمّى و کیفى تعزیه و شبیهخوانى، ورود گرایشهاى صوفیانه و نقلهاى ضعیف و عوامانه به متن عزادارى و رواج فرنگىمآبى و حملات منوّرالفکرها به این محافل و ترویج لااُبالىگرى، محافل یادشده رو به افول نهاد. در اواخر دوره قاجاریه، پیش از شکلگیری سلسله پهلوی و به قدرت رسیدن رضا خان، او خود را یک مسلمان متعصب معرفی میکرد. رضا خان میدانست مذهب در فرهنگ ایرانیان، ریشهای عمیق و گسترده دارد و اگر بر خلاف آن گام بردارد موفق نخواهد بود. لذا طی سالهای 1299 تا 1304 هـ..ش که دوران انتقال قدرت بود، چهرهای مذهبی به خود گرفت. او در محل استقرار نیروهای قزاق مراسم عزاداری به راه میانداخت و برای جلب توجه مردم و روحانیون به زیارت عتبات میرفت، در دستههای عزاداری محرم شرکت میکرد و مجالس روضهخوانی ترتیب میداد. امّا رفته رفته رضا خان سیاست خود را در مخالفت با آیینهای مذهبی به اجرا گذاشت و از محرم سال 1310 هـ.ش، دسته راه انداختن، سینهزنی و زنجیر زنی در پارهای از مناطق کشور ممنوع شد و سختگیریهای متعددی که نسبت به سوگواریهای محرم اعمال میشد، شدت بیشتر مییافت تا اینکه بر اساس بخشنامه محرمانه وزارت داخله در 28 اسفند 1314، در ایام سوگواری محرم و صفر راه انداختن دستهها ممنوع شد. فشارها به حدی رسید که حتی در حوزههای علمیه و مجالس ترحیم از ذکر مصائب اباعبداللّه (ع) ممانعت میشد. در دستورالعملهای بعدی بستن دستمال یا روسری برای شرکت در مجالس روضهخوانی ممنوع گردید. در سال 1316 هـ.ش طی اطلاعیه محرمانه وزارت داخله، روضهخوانی ممنوع شد و اعلام گردید جلوگیری از روضهخوانی و خارج کردن مردم از خرافات و آشنا نمودن مردم به تمدن امروز وظیفه اساسی دولت در مسایل داخلی است. در سال 1315 ه.ش با هدف تربیت طلاب مبلّغ رژیم با روحیه تجددگرایانه و ترویج کتابهاى احمد کسروى (که از فعالان در عرصه مخالفت با عزادارى بود) «مؤسسه وعظ و خطابه» تأسیس شد. در دوره پهلوی دوم هم هرچند تلاشهایی برای مهار این مناسک و بعضاً حذف آنها انجام شد، اما جریان انقلاب سبب اوجگیری و شدت یافتن دوباره دین و مناسک مذهبی شد.
پس از انقلاب با گسترش ایدئولوژی مذهبی در جامعه، مذهب و مناسک مذهبی در صدر امور اجتماعی قرار گرفت. آغاز جنگ ایران و عراق زمینهای برا ی گسترش هر چه بیشتر فرهنگ عاشورا شد. زیرا فرهنگ جبهه آمیختگی عمیقی با فرهنگ عاشورا و کربلا داشت. در این دوران با تکیه بر ادبیات حماسى عاشورا و نیز استفاده از ادعیه و زیارات و با ظهور مداحانى چون صادق آهنگران و غلامعلى کویتىپور، هیاتهای مذهبی گسترش یافت. در دوران پس از جنگ و رحلت حضرت امام خمینی (ره)، گرچه برخی تغییرات در شکل هیاتها و آیینها پدید آمده است، اما با ظهور هیئتهاى انقلابى و هیئتهاى فعّال فرهنگى با رویکرد تلاش در عرصههاى علمى و دانشگاهى و هیئتهاى انقلابى عمومى همانند هیئت رزمندگان اسلام، ایینهای سوگواری حماسه حسینی پرشور و همهجانبه برگزار میشود. هر چند برخی هیاتهای متشکل از جوانان نوگرای طبقه متوسط شهری تحت عنوان هیاتهای سبک جدید در سالیان اخیر رخ نموده است، اما کماکان شکل سنتی غالب عزاداریها و دستههای سینهزنی، سراسر فضاهای شهری را در کشور پر میکند.