درخشش کاستا در این فصل لالیگا، به قدری خیرهکننده بوده که عملا برزیل و اسپانیا را برای به خدمت گرفتن او مقابل هم قرار داده است. تقریبا همزمان با لوئیز فیلیپ اسکولاری سرمربی تیم ملی برزیل که گفته بود کاستا را برای بازیهای دوستانه مدنظر دارد، ویسنته دلبوسکه سرمربی اسپانیا هم گفت که اسپانیا حتما به بازیکنی در اندازههای کاستا نیاز دارد. حرف آخر را در اینباره خود کاستا زد که صراحتا اعلام کرد دوست دارد برای اسپانیا بازی کند. این تصمیم او که در 2 بازی دوستانه پیراهن تیم ملی برزیل را هم پوشیده است، باعث شد تا اسکولاری علیه او موضعگیری کند و او را در مقابل مردم برزیل قرار بدهد؛ «او به چیزی پشت کرده است که میلیونها نفر آرزو دارند آن را انجام بدهند؛ بازی برای قهرمان 5 دوره جامجهانی. بازیکنی که شانس پوشیدن پیراهن تیم ملی برزیل و بازی در جامجهانیای را که در کشور خودش برگزار میشود رد میکند، جایی در تیم ملی ندارد.» با این حال پله اسطوره فوتبال برزیل از این بازیکن دفاع کرده است؛ «برزیل باید به تصمیم او احترام بگذارد. او اگر فکر میکند تیم ملی برزیل پیش از این قدرش را ندانسته، بهترین تصمیم را گرفته است.» این موضوع تازهای نیست و دوباره هم پیش خواهد آمد. بسیاری از کسانی که ملیت خود را تغییر دادهاند شاید بازیکنان گمنامی بوده باشند اما تاریخ فوتبال، کسانی را هم دارد که سرنوشت متفاوتی در تیمهای ملی دیگر داشتهاند. نیک میلر، ستوننویس ساکرنت در گزارشی، 10بازیکن شناخته شدهای را که شرایطی همچون کاستا داشتهاند، بررسی کرده است.
مارکوس سنا
مارکوس سنا دقیقا همان راهی را قبلا رفته است که کاستا طی میکند. با این تفاوت که او هرگز برای برزیل بازی نکرد (کاستا در 2 بازی دوستانه با پیراهن برزیل به میدان رفته است). او کمی قبل از جامجهانی 2006تابعیت اسپانیایی گرفت. عضوی از تیم پیروز اسپانیا در یورو 2008بود و در همان سال، در تیم منتخب یوفا هم قرار گرفت.
مارسل دزایی
مارسل دزایی در آکرای غنا به دنیا آمد اما هنگامی که تنها 4 سال داشت به فرانسه آمد. آمدن او به فرانسه همواره یکی از اتفاقهای فراموشنشدنی فوتبال فرانسه خواهد بود چون او بخش مهمی از تیم ملی فرانسه بود که توانست قهرمان جامجهانی 1998و یورو 2000شود. دزایی پیوندش را با کشور محل تولدش هرگز قطع نکرد. او سفیر یونیسف در غناست و مؤسسه خیریهای را مدیریت میکند که به کودکان نیازمند کمک میکند. او چندبار تا آستانه هدایت تیم ملی این کشور هم پیش رفت. او در اینباره گفته است: «من هرگز شانس مربیگری غنا و فرانسه را نداشتهام. همیشه دوست داشتم دستکم برای یکبار برای غنا بازی کنم.»
دکو
دکو فوتبالش را در برزیل شروع کرد و در سال 1996به بنفیکا رفت. او امیدوار بود که بلافاصله عضو تیم اصلی شود اما گرام سونس سرمربی تیم او را نخواست و دکوی 19ساله بهصورت قرضی به یک تیم دیگر رفت. دکو در نهایت به پورتو رفت و بازیکن اصلی تیمی بود که با ژوزه مورینیو همهچیز را فتح کرد. او در سال 2002تابعیت پرتغالی گرفت. دکو 75بار برای تیم ملی پرتغال بازی کرد و یکی از بازیکنانی است که بیشترین بازی ملی را در این کشور دارد.
جان بارنز
بارنز یکی از اسطورههای باشگاه لیورپول انگلیس است اما در تیم ملی این کشور حضورپررنگی نداشت. البته، دلیل اصلی این موضوع میتواند خیلی راحت این باشد که او در باشگاهش خیلی بهتر از تیم ملی بازی میکرد. با این حال نباید این موضوع را فراموش کرد که در تیم ملی، هرگز از او به خوبی استقبال نشد. در دهه 1980، نژادپرستی در انگلیس چیز غریبی نبود و به سختی میتوان از این موضوع گذشت که او در جامائیکا به دنیا آمده است. در سال1992 که بارنز در تیم ملی بازی کرد، هواداران بهخاطر عملکرد ضعیفش بارنز را هو کردند. خود او معتقد است مقاله دیلی میرور که وفاداری او به کشور انگلیس را زیر سؤال برده بود باعث این رفتار هواداران بوده است.
عمر سیووری
سیووری یکی از بزرگترین بازیکنان سریA بود و 3 بار با یوونتوس قهرمان لیگ ایتالیا شد. او 8 بار هم برای آتزوری به میدان رفت. سیووری که در بوئنوسآیرس به دنیا آمده است، همراه با اومبرتو ماسکیو و آنتونیو آنیهلیلو مثلثی هجومی تشکیل میدادند که یکی از مرگبارترین خطحملههای زمان خود بود. در آرژانتین به این مثلث، مثلث مرگ میگفتند و انتظار میرفت همه آنها در جامجهانی 1958در کنار هم برای آرژانتین بازی کنند. با این حال همه این 3 بازیکن در سال1957 برای بازیهای باشگاهی به ایتالیا رفتند و به همینخاطر از حضور در تیم ملی محروم شدند. آرژانتین بدون آنها سرنوشت تلخی در جامجهانی 1958در سوئد داشت و شاهد درخشش برزیل و قهرمانی آنها بود. این 3 بهخاطر اصالت ایتالیایی خود، بعدها این اجازه را پیدا کردند که برای ایتالیا بازی کنند.
ادواردو داسیلوا
معمولا فوتبالیستها تابعیت خود را تغییر میدهند که وارد شرایط بهتری شوند. برخی آنها را بهخاطر این حس تعلق به چیزهای بهتر سرزنش میکنند. با این حال داستان ادواردو کاملا متفاوت است. این بازیکن که در ریو به دنیا آمده است، آینده روشنی در باشگاه محلی خود نداشت تا اینکه در 15سالگی مورد توجه استعدادیابهای دینامو زاگرب قرار گرفت. ادواردو در ابتدای ورودش به کرواسی، روزهای سختی داشت و در یک انبار در زمین تمرین دینامو زاگرب میخوابید. او در سال2002 با همسر کروات خود ازدواج کرد و به این ترتیب تابعیت کرواسی را گرفت و در سال2004، نخستین بازی ملی خود را برای کرواسی انجام داد. با این حال، درحالیکه بازیهای ملی او در اروپای شرقی ماندهاند، قلب ادواردو همچنان در آمریکا لاتین مانده است. او در سال 2009در اینباره گفته است: «من برزیلی هستم. من اینجا را دوست دارم اما همیشه برزیلی خواهم ماند.»
ژوست فونتن
رکوردهای زیادی در فوتبال وجود دارند که شکسته میشوند و اگر قرار باشد یک رکورد را انتخاب کنیم که شکستنش سخت باشد، کمی باید عمیق فکر کنیم چون چنین رکوردهایی بسیار کم هستند. با این حال یک رکورد در فوتبال است که جاودانه بهنظر میرسد و آن رکورد گلهای زده ژوست فونتن در یک دوره جامجهانی است. فونتن در مراکش به دنیا آمد و فوتبالش را با تیم یواسام کازابلانکا شروع کرد. او بعدها دوباره به فوتبال کشور زادگاهش برگشت و مربی تیم ملی مراکش شد. فونتن در سال1953 درحالیکه 20ساله بود، توسط نیس خریداری شد و به فرانسه رفت و در جامجهانی 1958فرانسه، جایگاه ثابتی در ترکیب اصلی نداشت. او در 4 سال قبل از آن تنها یکبار برای تیم ملی فرانسه گل زده بود. با این حال علاوه بر بخت که یارش بود، بازی در کنار ریمون کوپا که یکی از بهترین بازیکن تیم ملی فرانسه بود، به فونتن این شانس را داد که یکی از جاودانهترین رکوردهای تاریخ فوتبال را ثبت کند. او در 6 بازی در جامجهانی، 13گل به ثمر رساند تا بهترین گلزن تاریخ جامجهانی در یک دوره از رقابتها لقب بگیرد. فونتن درباره رکوردش گفته است: «شکستن رکورد من؟ فکر نمیکنم کسی هرگز بتواند این کار را بکند».
میروسلاو کلوزه
کلوزه یکی از بزرگترین بازیکنان نسل درخشان فعلی تیم ملی فوتبال آلمان است که به راحتی میتوانست در یک تیم ملی دیگر بازی کند. او در لهستان به دنیا آمده است و هم پدر و هم مادرش لهستانی هستند. او یک زن لهستانی دارد و گفته است که خانوادهاش در خانه لهستانی صحبت میکنند. با همه این نشانههای لهستانی، کلوزه 68 گل برای تیم ملی آلمان به ثمر رسانده و شانس بسیار زیادی دارد که رکورد بیشترین گل زده در تاریخ جامجهانی را بشکند. (رونالدو اسطوره فوتبال برزیل با 15گل رکورددار است و کلوزه که شانس زیادی دارد در جامجهانی برزیل بازی کند، تا حالا 14 گل به ثمر رسانده). کلوزه در سال2006 درباره بازی کردن برای تیم ملی آلمان گفته است: «وقتی که درکایزرسلاترن بودم، مربی به من گفت که آیا میتوانم تصورش را بکنم که برای لهستان بازی کنم یا نه؟اما من میدانستم که قرار است برای آلمان بازی کنم. 4 هفته بعد، برای نخستین بار به تیم ملی دعوت شدم.»
آلفردو دی استفانو
در دهه1950، دولت اسپانیا به هر فوتبالیستی که از مرز رد میشد یک پاسپورت میداد البته نه هر فوتبالیستی؛فقط فوتبالیستهای خوب این فرصت را داشتند. دیاستفانو، فرانس پوشکاش و لازلو کوبالا همه در کشورهای دیگری به دنیا آمده بودند اما در تیم ملی اسپانیا هم بازی میکردند. در میان تمام این بازیکنان، این دیاستفانو بود که بیشترین تأثیر را برای کشور تازهاش به همراه داشت؛ او در 31بازی 23 گل برای اسپانیا به ثمر رساند. در واقع دیاستفانو وقتی که صحبت از بازی برای کشورهای مختلف مطرح باشد، یک کولی به تمام معناست. او در بوئنوس آیرس به دنیا آمد و برای آرژانتین بازی کرد. بعد وقتی که به باشگاهی در کلمبیا رفت، 4 بار برای تیم ملی این کشور هم به میدان رفت. این بازیها البته غیررسمی هستند چون آن موقع کلمبیا عضو فیفا نبوده است و بعد نوبت به اسپانیا بود. دیاستفانو وقتی که به رئالمادرید آمد، آنقدر خوب فوتبال بازی میکرد که خیلی راحت یک پاسپورت بگیرد.
اوزه بیو
مردی که بسیاری از کارشناسان او را بهترین بازیکن تاریخ فوتبال اروپا میدانند در واقع در این قاره به دنیا نیامده است. پرتغال همیشه رابطه خود را با مستعمرات قدیمی حفظ کرده بود و از یکی از همین مستعمرات بود که اوزهبیو اوج گرفت. او در موزامبیک که پیشتر آفریقای شرقی پرتغالی خوانده میشد به دنیا آمد. او نهتنها یکی از اسطورههای پرتغالی که یکی از بزرگترین اسطورههای بنفیکا هم به شمار میرود.