فرهنگ سازوکاری است کم و بیش منسجم. مشتمل بر اجزای مادی و غیرمادی که در یکی از 3بخش شناختی، هنجاری و مادی قرار گرفتهاند و با درجات آزادی مختلف بر یکدیگر تأثیر میگذارند تا درنهایت تعادل فرد، جامعه و محیط برقرار شود. آمار و استانداردها قادر به ترسیم دقیق شرایط فرهنگی یک گروه یا جامعه انسانی نیستند، زیرا صرف داشتن اطلاعات در زمینه فرهنگ کافی نیست و عملکردن به هنجارها و شناخت همراه با عمل که از آن بهعنوان فرهیختگی فرهنگی یاد میشود، میتواند بهعنوان ملاک و معیار فرهنگ یک گروه یا جامعه مورد استناد قرار گیرد؛ بهعنوان مثال چنانچه فردی مطالعات بسیاری در زمینه فرهنگ داشته باشد اما فرهنگ ترافیک را رعایت نکند (به هنگام عبور ازعرض خیابان به چراغ عابر پیاده اهمیت ندهد یا از محل خطکشی عابر پیاده استفاده نکند) آنگاه میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که فرهنگ ترافیک در فرد مورد نظر درونی و نهادینه نشده است. بسیاری از اندیشمندان، فرهنگ را عبارت از آداب، رسوم، عقاید و باورهای مشترک یک جامعه تعریف کردهاند. حال اینکه فرهنگ (و اجزایش) در یک نهاد بزرگ مثل شهر با طیف وسیعی از جوامع مختلف، چه تأثیری میتواند داشته باشد بعدا مشخص میشود.
نقش فرهنگسازی در توسعه پایدار شهر
توسعه پایدار به مفهوم حرکت بر محور انسان- محیط است و توسعه امکانات اقتصادی با توجه به ملاحظات محیطی و عدالت اجتماعی را مورد توجه قرار میدهد. با توسعه روزانه شهریشدن زندگی بشر مفاهیم مربوط به توسعه پایدار به این حیطه وارد شد. توسعه پایدار شهر محصول نگاههای جدید به فرهنگ، عدالت اجتماعی و محیطی نسبت به شهر است.
شهرها در سال2020 جمعیتی معادل 75درصد کل جهان را درحالی در خود جای خواهند داد که این آمار بسیار شگفتانگیز است؛ چراکه میزان تراکم جمعیت و همچنین توزیع سرانههای خدماتی در این مناطق بهشکل غیرمتوازنی رشد خواهد کرد. بنابراین، تراکم عجیب و بیسابقه جمعیت و نیاز عمومی به جذب منابع اساسی منجر به بهرهبرداریهای غیرطبیعی از منابع محلی و استثمار منابع همسایگی خواهد شد. آثار این توسعه با پسماندهای غیرقابل پیشبینی بهجایمانده از شهرها ادامه داشته و آلودگیها و بیماریها و گونههای زندگی حاشیهای جدید محصول این توسعه خواهد بود.
در راستای تحقق توسعه پایدار شهری باید شرایطی فراهم شود تا امکان بسترسازی توسعه پایدار انسانی و بهبود رفاه اجتماعی شهروندی، فراهم شود که در این بستر میتوان به برقراری عدالت اجتماعی، طراحی اقلیمی هماهنگ با محیطزیست انسانی، تقویت ساختارهای همبستگی اجتماعی همچون تعهد و مسئولیتپذیری، تقویت بنیانهای اجتماعی و خانوادگی و احیای محیطزیست همگانی وایجاد انتظام ساختاری در فضای شهری برای ادراک زیباشناختی و خوانایی شهری و بهبود بهرهگیری از فضاهای شهری و افزایش رضایت شهروندی و یکپارچگی بخشی به ساختار بصری محیط و منظر شهری اشاره کرد.
در این مسیر سیاستهایی مثل کاهش اتکا بهخودروی شخصی، افزایش فشردگی کالبدی در توسعه شهری، حفاظت و احیای نظامهای طبیعی در شهر و منطقه پیرامونی، کاهش مصرف منابع و تولید آلودگی در شهر و منطقه، بهبود زیستپذیری اجتماعات بشری، پایندگی و تقویت اقتصاد شهری و اصلاح نظام اداری و حکمرانی شهری، باید اعمال شود تا شهر به سمت پایداری هدایت شود.