براساس گزارش فاکسنیوز، عصبشناسی به نام جیمز فالون در کتابش با عنوان "روانی درون" داستانی درباره تحقیقاتش در دانشگاه کالیفرنیا آیروین که در سال 2005 برروی اسکنهای مغزی قاتلها، مبتلایان به شیزوفرنی، افسردهها و مغزهای عادی انجام شده را عنوان کردهاست و نتیجهگیری تکاندهنده این مطالعات را نیز منتشر کردهاست.
فالون به صورت ویژه روی بخشهایی از اسکنهای مغزی متمرکز بود که با اخلاقیات، همدلی و خوددار بودن در ارتباط بودند. وی معتقد است این مناطق از مغز افراد روانی از فعالیت کمی برخوردارند. وی در کنار این تحقیقات برروی آلزایمر نیز تحقیق کرده و طی این تحقیقات برروی اسکنهای مغزی خود و اعضای خانوادهاش نیز بررسیهایی انجام دادهاست. وی در میان اسکنهای مغزی اسکنی مشاهده کرد که در وضعیت مشابه با اسکنهای مغزی بیماران روانی قرار داشت.
فالون در نهایت شگفتی دریافت که این اسکن به خود وی تعلق دارد. وی برای اطمینان از صحت تصویر دستگاه اسکن مغزی لابراتوار خود را دوباره کنترل کرد اما نتوانست هیچ نقصی در آن بیابد. از این رو فالون ابتدا به این نکته اندیشید که نظریهاش درباره غیرفعال بودن بخشهایی از مغز در افراد روانی نقص دارد، اما در نهایت قطعات این پازل کم کم در کنار یکدیگر قرار گرفتند.
وی با هفت قاتل از جمله لیزی بوردن که در سال 1892 متهم به قتل پدر و مادرخواندهاش شدهبود اما در نهایت از این اتهام تبرئه شد، در ارتباط بودهاست. همچنین جد پدری وی بیش از 300 سال پیش به دلیل قتل یک زن در آمریکا به دار آویخته شدهاست. فالون فردی به شدت رقابتی است به اندازهای که حتی به نوههایش نیز اجازه نمیدهد در یک بازی برنده شوند اما باوجود اینکه وی خود را فردی پرخاشگر میداند،معتقد است پرخاشگریاش در راستای شکست دادن افراد به کار گرفته می شوند نه زدن آنها.
وی که تا پیش از این به سلطه ساختار ژنتیکی انسانها بر روند زندگیشان باور داشت، اکنون دیدگاه خود را تغییر دادهاست. فالون اکنون در تلاش است رفتارهای خود را اصلاح کند و همدلی و محبت بیشتری به اطرافیان خود نشان دهد، تا بتواند با این شیوه بخشهای ازکار افتاده مغزش را دوباره فعال کرده و از میان لیست روانیها خارج شود.