بر همین اساس مذاکرات ژنو 3 را باید جزو آن دسته از مذاکراتی به شمار آورد که هم به لحاظ سطح (ایران و شش کشور قدرتمند سطح اول جهان) و هم از حیث تاثیرگذاری نتایج آن (داخلی، منطقهای و جهانی ) و مهمتر از آن تیمهای مذاکراتی (وزرای خارجه کشورهای شرکت کننده ) در سطحی جهانی برشمرد.
در این مقال، فارغ از سایر جنبههای مذاکرات، برآنیم تا رفتار تیم مذاکره کننده ایرانی را از بعد تخضصی و کارشناسی و تاثیر گذاری آن در نتیجه حاصله و درسهای آموزنده از آن مورد اشاره قرار دهیم:
1. ترکیب تیم مذاکره کننده:
تیم یا همان گروه مذاکراتی ایران با ترکیبی ایدهال از منظر فنی و کارشناسی و با هوشمندی انتخاب گردیدند. کسانی انتخاب شدند که دارای سوابق روشنی از کار دیپلماتیک در وزارت امور خارجه بوده و به جهت ماهیت کار تاکنون کارنامهای درخشان از خود بر جای گذاشتهاند. مثلث ظریف - عراقچی و روانچی در کنار تیمهای کارشناسی پشیبانی دیگر ترکیبی عملگرا و واقع نگر را از خود به نمایش گذاشتند. تقسیم کار صورت گرفته نیز بسیار حائز اهمیت بوده است. هر سه در متن اما در عین حال هر یک با وظایف مشخص و معلوم. عنصر تسلط بر زبان خارجی لازمه یک مذاکرات موفق بویژه به هنگام بحثهای چالشی و مشاجرهای است که با استفاده از مترجم و واسطه کمتر حاصل میشود. تیم مذاکرات فعلی نیز از این موهبت به نحو شایسته برخوردار و بهره مند بودهاند. استفاده از مترجم در طول مذاکراتی با این اهمیت زمان آن را نیز به دو برابر افزایش میدهد که در به توافق رسیدن و عدم توافق مذاکرات تاثیر گذار خواهد بود.
2. ریاست تیم مذاکره کننده:
توجه به فرایند مذاکرات صورت گرفته از نیویورک تا ژنو 3 بیانگر آن است که دکتر ظریف از چینش همکاران خود تا زمان حصول توافق در روز سه آذرماه (روز اعلام توافق ) با یک طراحی ویژه عملیاتی و با تسلط وارد صحنه مذاکرات گردید و هیچ چیزی را به اما و اگرهای احتمالی موکول نکرد. ظریف فردی است که از کار کارشناسی دیپلماتیک به عرصههای مدیریتی دیپلماسی ورود نموده و همین امر کمک شایانی به وی کرده است. وی حتی بر خلاف بسیاری از مدیران، تایپ و تنظیم پرزنتیشنها و مقالات را خود شخصا انجام میدهد و به گزاف نخواهد بود اگر گفته شود ظریف با استفاده از ذهن خلاق و سالها تجربه دیپلماتیک برای هر مرحله از مذاکرات طراحی ویژهای داشته است. ظریف به سبب طبع کارشناسی و همانگونه که خود در نیویورک اعلام کرده بود مذاکره را نه برای مذاکره بلکه برای رسیدن به هدف طراحی کرد و هنر بزرگ وی نیز در جا انداختن این مسئله در نزد طرفهای مقابل بودکه بخوبی این موضوع را دریافتند که این بار مثل دفعات گذشته موضوع اصلی مذاکرات، تعیین محل مذاکرات و تاریخ دور بعدی نخواهد بود.
3. تعامل دکتر ظریف با عنصر رسانه و آشنائی وی با نقش آن هم در داخل و هم مخاطب بیرون بسیار اموزنده بود. ظریف در عین حالی که قرار نبود هیچ جزئیاتی از محتوای مذاکرات به بیرون درز پیدا کند بزرگترین گروههای رسانهای داخلی را با خود همراه برد تا هم برای مخاطب داخلی ارزش قائل شود و هم تکریم خویش به ارزش دانستن ملت بزرگ ایران را نشان دهد. استفاده هنرمندانه وی از فضای مجازی و گزارشهای وی مرزهای حائل معمول را در نوردید و مخاطبان داخل بدرستی به ارزش اهمیتی که ظریف در این مذاکرات حساس برای انان قائل گردید، پی بردند . چهره همیشه خندان ظریف در جلوی دوربینها همواره نشئهای از امیدواری را جلوه گر میساخت در حالیکه در ورای این خندههای شیرین وی، شکست مذاکرات تا مراحل جدی پیش رفته بود. به اعتقاد من اوج کار ظرافت و هوشمندی رسانهای ظریف را باید به هنگام دست دادن جان کری پس از اعلام رسمی توافق نشان داد. جائی که مقامات رسمی دو کشور پس از 34 سال در جلوی دوربین خبرنگاران با پیشگامی وزیر امور خارجه امریکا دست دادند. ظریف میتوانست از شوق امضای توافق تاریخی، همانند در آغوش گرفتن وزیر امور خارجه فرانسه، جان کری را به گرمی در اغوش گیرد اما نوع نگاه توام با حسابگری ظریف در این صحنه، توشهای مناسب برای تعامل وی با رسانهها و گروههای غیر موافق وی در عرصه داخلی فراهم ساخت.
4. اگر چه پارامترهای متعددی بر چگونگی انجام یک مذاکره مهم تاثیر گذار است و حتی نوع رنگ و پوشش لباس مذاکره کنندگان با دقت و با معنا انتخاب میشود (نگاه کنید به نوع رنگ لباس آبی نفتی در دور اول و قرمز مگنتا در دور دوم خانم اشتون) ولی باید اذعان کرد تیم مذاکراتی ایران در مقابل شش قدرت بزرگ جهانی با صلابت مذاکره کرد و با تانی سخن گفت و این صلابت و بزرگی جز در سایه استظهار به وفاق و پشتیبانی ملی در درون و بیرون مرزهای ایران اسلامی میسور نمیگردید.
5. پاسخگوئی به افکار عمومی داخلی پس از توافق:
تیم جدید هستهای پس از بازگشت و بر خلاف اسلاف گذشته، خود را مقید به پاسخگوئی به ابهامات موجود در نزد افکار عمومی، علما و مراجع تقلید و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و غیره دانست و نشان داد وظیفه کارگزاران نظام علاوه بر گرفتن تصمیمات مهم، روشنگری افکار عمومی در همه سطوح حاکمیتی و غیر حاکمیتی است. حضور و سخنرانی ظریف آنهم در صحن علنی مجلس شورای اسلامی پس از موضوع نقل قولهای حاشیه ساز منتشره از وی در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، نکتههای اموزنده دارد.
6. و در پایان مهمترین نکته سپردن امور بویژه کارهای بزرگ به متولیان و نهادهای ذیربط است. وزارت امور خارجه به عنوان متولی اجرای سیاست خارجی نشان داد که از ظرفیت بالائی برای مواجه با چالشهای سیاست خارجی برخوردار بوده و هست و اگر از ابتدا نیز از این ظرفیت سازمانی بموقع و در جای خود استفاده میشد، بسیاری از مسائل سالهای گذشته را نداشتیم. ارج نهادن به این ظرفیت ملی قطعا تامین منافع ملی را بدنبال خواهد داشت.
* کارشناس مسائل سیاست خارجی