به گزارش ایبنا، دکتر خانیکی پربغض به عکس استاد خیره شده بود. دکتر محسنیانراد هم در سکوت، سر به زیر افکنده و دستها را به سینه نشانده بود و به 45 سال پیش فکر میکرد، به روزهایی که در کلاسهای استاد، درس عشق میخواند و بعدها با او انس و الفتی دیرین گرفت.
و یونس شکرخواه اما پشت چهره جدیاش، اشکها را پنهان کرده بود، محمد فرقانی هم گوشهای کنار همکارانش ایستاده بود و به روزهایی فکر میکرد که پشت سر هم گذشته بودند و حالا از آن روزها تنها خاطرهای باقی مانده بود.
قرار بود یک هفته دیگر همین موقعها برای پدر علوم ارتباطات نوین ایران، آیین بزرگداشت بگیرند. قرار بود همه آنهایی که امروز برای خود اسم و رسمی دارند و از چهرههای نامآشنای رسانه و مطبوعات هستند مقالات خود را درباره زمینهها و مسایل مطالعات ایرانی ارتباطات و فرهنگ ارایه کنند اما افسوس که درگذشت استاد، داغی بزرگ بر دل دوستدارانش گذاشت.
امروز همه آمده بودند تا به استاد عرض ارادت کنند، اشکها و حرفها رنگ و بوی خاطره داشت، بوی خاطراتی ماندگار از روزهای درس و دانشگاه، مرور درسهای زندگی که از او آموخته بودند، از صمیمتها، پدرانهها، پلیکپیهای سیاه و سفیدی که کتابهایی ماندگار شدند و سخنان ظریفی که در گوشه ذهن شاگردان دیروز و استادان امروز به یادگار باقی ماندهاست.
امروز یادداشتهای استاد بر جزوه و کتاب شاگردان و همکاران، خطی گرانبها و ماندگار است. امروز سطر سطر کتابهای استاد برای شاگردانش، تداعی شدند، تک تک واژگان کتابهای حقوق ارتباط جمعی، روزنامهنگاری، ارتباطات و وسایل ارتباطی برابر دیدگانشان زنده میشد، همه نصحیتها و اندرزهایی که همیشه در یکی از روزهای سخت حرفهای به کارشان آمده بود...
امروز ایام نوجوانی استاد برای دیوارهای دبیرستان مروی تهران تداعی میشود، دانشکده حقوق دانشگاه تهران دلتنگ دانشجوی قدیمی و بزرگش شده و دانشگاه پاریس به یاد دانشجوی دکترای علوم سیاسیاش سوگوار است.
پیکر استاد دکتر کاظم معتمدنژاد، پدر ارتباطات ایران امروز به قطعه نامآوران بهشت زهرا رفت، پیکرش رفت اما نام و خاطرهاش سالهای سال بر تارک این مرز و بوم خواهددرخشید.
او که خود با خبر بود
بیخبر رفت
دکتر کاظم معتمدنژاد
پدر من
پدر تو
پدر علوم ارتباطات ایران
بیخبر رفت!