«آرمان ماتلار» محقق و صاحبنظر مشهور علوم ارتباطات در فرانسه، چندسال پیش کاظم معتمدنژاد را روشنفکر و شهروند ایده آل نامیده بود. استاد فقید رتبه ۲۴ استادی را داشت که کمترکسی بین تمام استادان دانشگاه های ایران در همه رشته ها به آن نائل آمده است؛ همانی که اینچنین آرمانی می خوانندش و ما در ایران پدر، پدرعلوم ارتباطات می شناسیم.
مبنای چنین توصیف های بلند چیست؟ خاستگاه تعظیم و تکریم او ازجانب هرآن کس که با حوزۀ ارتباطات ایرانی ربط دارد، کجاست؟ راهی که به معتمدنژاد تسخیر قلب ها و عقل های شاگردانش را بخشید، کدام مسیر است؟
چنین مسیر و مبنا و تکریم و نفوذی برای معتمدنژاد از بیش از پنجاه سال پیش شکل گرفت و آن زمانی بود که هیچ آموزش کلاسیک دانشگاهی و قابل اعتنایی در ایران نه تنها برای رشته ارتباطات، بلکه برای روزنامه نگاری هم وجود نداشت و تازه چندسال بعد به اهتمام او نخستین سنگ بنای اولین کرسی آکادمیک و دانشکده ای که اینک دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی می خوانند، برای روزنامه نگاری ایران گذاشته شد. معتمدنژاد راهی را پیمود و ساختن بنای با افتخار دانش ارتباطات را در ایران آغاز کرد و دانشجویانی را پروراند که وقوع ناآرامی انقلاب درحدود یک دهه بعد نیز مانع آرامش و سکینه و اطمینان خاطر او در تداوم راه ساختن و آموزش روزنامه نگاری و ارتباطات نشد و حتی در آن سالها وقتی برخی تصمیم سازان ناآگاه زیرشاخه ای ازدانش ارتباطات را به نام روابط عمومی، دانشی آمریکایی خواندند و آن را و روزنامه نگاری را تحقیر و تحریم کردند تا درحد گرایشی از رشته علوم اجتماعی تنزل یابد، او کوشید و با صلابت و آرامش، آموزش و مسیر ساخت و دانشجو پروری را برای روزنامه نگاری و ارتباطات بی وقفه ادامه داد.
آن مرد ریز نقشِ بزرگ همت، با سخت کوشی و اعتقاد مستحکم به آموزش و با استقامت و اراده پولادین درتداوم این مسیر، بنای کنونی روزنامه نگاری و ارتباطات ایران را ساخت. با اینکه در این مسیر کسانی در دهه پنجاه با اوهمراه بودند و به دلایلی چند سال بعد ترک وطن کردند و بعد کسان دیگر به او پیوستند و برخی از آنها نیز رفتند، اما او درهرحال مسیر و راه را عوض نکرد و کوچکترین تزلزل و تردید به خود راه نداد و با حوصله و صبر مثال زدنی به ساخت بنای ارتباطات در ایران ادامه داد. شاید اگر سختکوشی نستوه و مشکلات سنگین این دوران نبود، او عمر بیشتری می داشت. او ذره ذره جان گذاشت تا دیگران و این بنا جان بگیرند. ساخت وکاشت و پروراند و حاصل، آن شد که اینک تمام درک ما از ارتباطات و رسانه در دنیای جدیدِ درتسخیر رسانه، از اوست. او فهم و دانش و بینش ارتباطی ما بود.
بدون اغراق باید گفت اگر او نبود، بی تردید ایران امروز در عرصه ارتباطات همچون موجودی صم و بکم می مانست که نه می توانست سخنش را به گوش جهانیان برساند و نه درکی از سخنان جهانیان می داشت و نه تعاملی با افکارعمومی. نسل در نسل آدمیانی که او پروراند اینک ارکان عمارت دانش ارتباطات این مرز و و بومند.
معتمدنژاد می توانست مانند بسیاری در روزگاران سخت انقلاب و جنگ، جلای وطن گزیند وعافیت پیشه سازد، اما نه تنها چنین نکرد، بلکه ماند و سخت کوشید تا بسازد و بفهماند. او نه زمانی که موشک ها در آسمان تهران بودند و نه زمانی بعدتر که ریزگردها آسمان را خفه کرده بودند، تهران و ایران را ترک نکرد و با همه چیز ساخت تا بسازد و عشق به اعتلای ایران و استقلال و توسعه آن را به خوش نشینی بورلی هیلز، کنار سن و چشم انداز کاپیتول هیل ترجیح داد.
برای همه شاگردانی که استاد تربیت کرد و اینک خود استادان و پروفسورهای ارتباطات کشورند، او خود پروفسور بود به این معنا او پروفسور پروفسورها بود. برای نگارنده این مرتبت بالا و والا هنگامی مشهود و ملموس تر شد که موضوع رساله دکترایش (حقوق ارتباطی در جامعه اطلاعاتی) را از میان تازه ترین مباحث جاری در محافل آکادمیک مطرح جهان پیشنهاد داد و خود، سمت راهنمایی اش را پذیرفت. او جلو و پیش بود.
استاد نه تنها نماد دانشگاه علامه طباطبایی، بزرگترین دانشگاه علوم انسانی کشور بلکه از نمادهای شاخص علمی و دانشگاهی کشور بود، اما کسانی که صدر نبودند بلکه دون، به احترام این نمادها می بایستی ایشان را تکریم می داشتند. نه اینکه نه سال میان دو نکوداشتش فاصله افتد.
ادب و اخلاق و آرامش استاد دنیای پرتلاطم ارتباطات را برای شاگردانش شیرین می کرد.کسی نبود که شاگردیش کند و شیفته اخلاقش نشود. او همترازمرتبت بالای علمی، بسا بالاتر، مردعامل اخلاقی بود و این همان راز مانایی و پایایی اوست. عمارت ارتباطات در ایران نیست مگر معمار ماهر و زبردستی همچون او که مادر روزگار بعید است به این زودی همچون او بزاید.
چتر شاید بتواند واژه ای باشد تا به ما کمک کند تا جایگاه دکترمعتمد نژاد را در عرصۀ رسانه و علوم ارتباطات ایران توصیف کنیم. همه کسان در این عرصه با گرایش های متنوع فکری و سیاسی در زیر این چترگردهم می آمدندو در ظل آن همچون پدری دلسوز و بی طرف شنوای سخن و درد آنها بود. به این خاطر است که همه از راست و چپ دوستش و احترامش می داشته اند.با این حال، اما اوعمیقا به آزادی ارتباطات و رسانه ها باور داشت و ضمن توجه ویژه به حقوق ارتباطات و حقوق صنفی اهالی رسانه که سالهای آخر حیاتش صرف تولید محتوا در این عرصه شد، به موضوع عدالت و توسعه ملی ارتباطات اعتقاد و اهتمام خاص داشت. همواره در یادها و قلم ها می ماند چون روزگار، روزگار این بناست.
دانش آموخته و کارشناس علوم ارتباطات
ایرنا