با وجود این دکتر رضا منصوری عضوهیأت علمی دانشگاه صنعتیشریف به همشهری میگوید: براساس برنامه 5ساله پنجم بایستی تا پایان این برنامه بودجه پژوهش کشور به 2درصد تولید ناخالص ملی برسد درحالیکه در 8سال گذشته حتی به یکدرصد هم نرسید و همواره زیر نیم درصد بود. ما در سال 84 به حدود 0.7 درصد تولید ناخالص ملی رسیدیم ولی متأسفانه به جای پیشرفت نزول کردیم.
به گفته وی، البته مشکل تنها بودجه پژوهش نیست، زمانی که کشور اراده میکند که اعتبارات پژوهشی را افزایش دهد خودبهخود سیاستگذاری و نظارت بر پژوهش جدیتر و دقیقتر میشود. در حال حاضر نه سیاستگذاری منطقی داریم و نه نظارت منطقی؛ یعنی پژوهش را کاملا رها کردهایم. کشور ما هنوز عزمش را در بخش پژوهش جزم نکرده است، فقط زمانهایی که مجبور بودهایم یا جنبه حیاتی پیدا کرده خوب کار کرده و نتیجه مطلوبی هم گرفتهایم؛ مانند دوره دفاع مقدس در زمینه دفاعی یا در بخش فناوری هستهای. اما باید اذعان داشت که متأسفانه در 8سال گذشته سیاستگذاری کاملا تعطیل و برنامههای پژوهشی قبلی متوقف شده بود.
دکتر منصوری میافزاید: ما هیچوقت نخواستیم تفکر مدرن را یاد بگیریم، درحالیکه کشورهای صنعتی دریافتهاند که حرفهگرایی در منابع انسانی، اصل و مبنای هر نوع رشد است، به همین دلیل در مدیریت کلان پژوهشی به تخصصگرایی توجه کرده و عقل را وارد تصمیمگیریهایشان میکنند.
دکتر علیاکبر فرهنگی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و رئیس گروه مدیریت رسانه دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، از زاویهای دیگر به این موضوع نگاه میکند و میگوید: پژوهش در ایران از چند جهت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی در تنگنا بهسر میبرد. از نظر اجتماعی جامعه ما هنوز پژوهشمحور نشده است، بهطوری که نه در سازمانها و نه افراد جامعه اعتقاد به پژوهش خیلی به چشم نمیخورد.
یکی از مسائلی که باید در این زمینه به آن اهمیت داد مطالعات و پایشهای دقیق و ارائه آمار و ارقام مبتنی بر واقعیت برای برنامهریزیهای کلان پژوهشی است، درحالیکه توجهی به آمارها در این زمینه نمیشود. از نظر فرهنگی میتوان اذعان داشت که فرهنگ ما بیشتر شفاهی است تا مکتوب که در نتیجه به پژوهش و مطالعات تحقیقاتی وابستگی ندارد؛ بنابراین نیازی به انجام پژوهش در خود نمیبیند. از نظر اقتصادی نیز بودجه مناسبی برای این بخش درنظر گرفته نمیشود. معمولا سازمانها ظاهرا به پژوهش اهمیت میدهند ولی زمانی که باید برای آن هزینه کنند از زیر بار آن شانه خالی میکنند.
به گفته وی، ما دارای برنامه پژوهشیای هستیم که در همه سازمانها و دانشگاهها دیده میشود ولی اکثر مواقع از روی کاغذ فراتر نمیرود و میتوان گفت درصد بسیار کمی از این برنامه به مرحله اجرا میرسد.از سوی دیگر خیلی از مقالات علمی ما برگرفته از پژوهشهای غیرکاربردی است و اهمیت آنها برای محققان، صرفا چاپ در مجلات معتبر و استناد به آنهاست؛ بهعبارت بهتر میتوان گفت که هدف پژوهشگر رفع مشکلات جامعه نیست بلکه یکسری اهداف و منافع شخصی را مدنظر دارد درحالیکه پژوهش باید براساس نیازهای جامعه شکل گیرد.
دکتر حمیدرضا طیبی، رئیس جهاد دانشگاهی و عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی نیز در اینباره به همشهری میگوید: مهمترین مسئله ما این است که کشور بهطور واقعی هنوز به این نتیجه نرسیده که دانش باید مبنای تصمیمگیریها و اقتصاد باشد. از سوی دیگراتکای اقتصاد ما به فروش نفت و مواد خام به جای یک اقتصاد دانشمحور مانع شکلگیری واقعی تولید و در نتیجه، بیتوجهی به تکنولوژی و فناوری و مغفولماندن کارها و تحقیقات علمی میشود.
اقتصاد دانشبنیان و مبتنی بر تولید، نیاز به پیروزی در صحنه رقابت دارد و رقابت مستلزم استفاده از فناوری است؛ یعنی تولیدکننده ناگزیر است یا در مراکز تحقیق و توسعه خود بهدنبال دستیابی به فناوریهای برتر باشد یا از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برای رفع نیازهای تکنولوژیک خود بهره بگیرد. فناوری پیشرفته حاصل کار علمی پیشرفته در حوزه علوم است که متأسفانه در کشور ما این چرخه کامل نیست.
به گفته وی، حتی اختصاص بودجه در این زمینه در کشور براساس یک برنامه دقیق و مدون نیست، بهگونهای که هر زمان، یکی از زمینههای علمی مورد توجه قرار میگیرد؛ در نتیجه رشد علمی در کشور، جزیرهای صورت میگیرد نه همگون و هماهنگ.
نیازسنجی و اولویتبندی نیازهای کشور برای حل مسائل و مشکلات مردم و همچنین آیندهنگاری برای عقب نماندن و حتی پیشرو بودن در برخی عرصهها، باید مبنای تحقیق و پژوهش قرار گیرد. ما مشکلی در زمینه تولید علم نداریم، مشکل اصلی برنامهریزی درستی است که باید متکی بر اراده ما برای رسیدن به اقتصاد و جامعه دانش بنیان در کشور باشد.
طاهره ساعدی