تحول شتابزده در فناوری ویدئو، ماهواره، تلفن همراه و اینترنت، موجهایی پیاپی و درهم فرو رفته از نوآوریهای رسانهای را رقم زدهاند و با سرعتی نفسگیر مفهوم «ارتباط» و بنابراین چشمانداز اجتماعی پیرامونمان را دگرگون ساختهاند. در این زمینه است که شبکههای اجتماعی جای میگیرند و به خیزابهای در چنین بستر پرخروشی شبیه میشود.
شبکههای اجتماعی را میتوان از زوایای گوناگون بررسی کرد. تأثیر این شبکهها در همگرایی افکار عمومی، یا برونریزی هیجانها و عواطف جمعی، موضوعهایی هستند که سزاوار است جدا جدا و به شکلی مفصل تحلیل شوند. در این میان، ارتباط شبکههای اجتماعی با دانایی مسئلهای است که کمتر مورد توجه قرارگرفته است. از این زاویه، شبکههای اجتماعی از چند نظر منحصر به فرد و ویژه هستند و با رسانههایی که پیش از این با آن سر و کار داشتهایم، تفاوت دارند.
2 - شاخصهایی که شبکههای اجتماعی را منحصر به فرد میسازند را میتوان بهطور خلاصه در 4 مورد گنجاند؛ نخستین ویژگی بیسابقه این شبکهها آن است که در آنها نوعی ارتباط پیچیده «همه با همه» گنجانده شده است؛ یعنی برخلاف رسانههایی مثل رادیو و تلویزیون و کتاب و روزنامه که در آن یک نفر یا شماری اندک از تولیدکنندگان پیام با انبوهی از مخاطبان مربوط میشوند، در شبکههای اجتماعی با ارتباطی چندلایهای و درهم تنیده روبهرو هستیم که طی آن هرکس با همه مربوط میشود و این ارتباط هم از جنس فرستادن پیام است و هم دریافت آن. این در حالی است که اشکال سنتیتر ارتباط مانند ارتباط «یکی با یکی» - مثل نامهنگاری یا گفتوگوی تلفنی- هم در این سیستم وجود دارد و از روی نامهنگاری الکترونیک (e-mail) کپیبرداری شده است. نوآوری اصلیای که شبکههای اجتماعی را به پدیدهای اجتماعی بدل ساخته و آن را به مثابه عاملی برای خلق تغییر و دگرگونی برکشیده، همین امکان ارسال پیام هرکس برای همه و دریافت پیام از همه است.
دومین ویژگی نوظهور و غیرعادی این رسانه نو، آن است که طیفی وسیع از پیامها در شکلها و قالبهایی متنوع را میتوان به واسطهاش ارسال کرد. متن، فایل صوتی، عکس، فیلم و نمادهایی از پیش طراحی شده. تقریبا هر رمزگان قابل تصوری میتواند به کمک این رسانه پخش شود. چنین الگویی از ارسال پیام نخست در نامهنگاری الکترونیک ممکن شده بود اما تنها با ظهور شبکههای مجازی است که جا به جاییشان با چنین حجم انبوهی ممکن شده.
سومین خصوصیت بیسابقه شبکههای مجازی آن است که بخش مهمی از ارتباط در آنها به بازخورد مخاطبان اختصاص یافته است؛ یعنی ارتباط در رسانههای سنتی که ارسال پیام از فرستنده به گیرنده بود، به وضعیتی تازه دگردیسی یافته که در آن ارسال پیام از فرستنده به گیرنده، با بازگشت بازخورد از گیرنده به فرستنده نیز همراه است. بهعبارت دیگر، اگر از دیدی سیستمی به شبکههای اجتماعی بنگریم، با حلقهای تشدیدشونده از بازخوردهای مثبت روبهرو هستیم که خود را تقویت میکند و این، جایگزین ارتباط سنتی خطیای شده که به علیتی سرراست و مستقیم و تکینه شبیه بود. به همین دلیل است که در شبکههای اجتماعی ابزارها و رمزگانی خاص (مثل like، shareو...) برای اعلام بازخورد قرارداد شده و ابزارها و نمادهایش توسعه یافته است.
در نهایت، آخرین ویژگی مهم شبکههای اجتماعی از دید ارتباطات آن است که ارتباط در آن کمابیش با مکث و اتلاف زمان صفر انجام میپذیرد؛ یعنی ضرباهنگ ارسال پیام و دریافت پیام در آن چندان سریع شده که فاصله مکانی را بیمعنا کرده است. یکی از دلایل محبوبیت چشمگیر برخی از شبکههای اجتماعی نزد ایرانیان آن است که برخی از مردم کشورمان در سرزمینهای دیگر زندگی میکنند و این ابزاری است که با غلبه بر بعد مسافت، ارتباط نزدیک و همزمان میان ایشان و هموطنانشان را ممکن میسازد.
بنابراین اگر بخواهیم ویژگیهای برجسته شبکههای اجتماعی را برشمریم، به این 4 سرفصل میرسیم: ارتباط در این شبکهها پیچیده و از نوع «همه با همه» است، قالب پیامهای ارسالی بسیار متنوع است، بازخورد در آن رایج و فراگیر و متصل به پیام است و ضرباهنگ ارتباط تند و وقفه میان ارسال و دریافت پیام تقریبا صفر است.
3 - اگر به همین 4 ویژگی شبکههای اجتماعی توجه کنیم، برخی از پیامدهای حضور آن بر سپهر اجتماعی کشورمان خودبهخود قابلدرک میشود. این امکان بیسابقه که در شبکههای اجتماعی میتوان پیامی را برای همه ارسال کرد و آن همه را هم از میان اطرافیان و دوستان برگزید، خود امکانی است که از سویی به «من»ها، صدای مستقل میبخشد و از سوی دیگر راهی هموار برای ارسال پیامهای شخصی را برایشان فراهم میآورد.
تجربه تاریخی سالهای گذشته نشان داده است که شبکههای اجتماعی در جامعه ایرانی پدیدهای تأثیرگذار و مهم هستند که بسیج رفتار جمعی به سادگی در بطنشان ممکن است. از نمودهای انساندوستانه و زیبایی مثل بسیج نیروهای یاریگر به زلزلهزدگان آذربایجان گرفته تا بازتابهایی نازیبا و زشت مثل توهین دسته جمعی به فوتبالیستها و شخصیتهای مشهور، همگی در این فضا مجال ظهور یافتهاند و اینها همه شبکههای اجتماعی را به موضوعی شایسته بررسی و تعمق بدل ساختهاند.
یکی از مواردی که در این بافت میتوان مورد توجه قرار داد و دربارهاش پرسش طرح کرد، ارتباط دانایی و پیامهای تبادل شده در این شبکههاست هر روز انبوهی از پیامهای شخصی و جمعی در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشود که هریک از آنها بالاخره معنا و مفهومی دارد و در بافتی از حقیقت معنا مییابد. این بدان معناست که پیامهای رد و بدل شده در شبکههای اجتماعی و ابراز نظرها و اعلام موضعها، همگی بر بنیانی از حقیقتهای مرسوم و پیشفرضهای هنجارین استوار شده است و به نوبهخود حقیقتی ویژه را بازتولید میکند. میتوان پرسید که پیامهای جاری در فضای شبکههای اجتماعی، تا چه حد با حقیقت رسیدگیپذیر، عقلانی و کارآمد بیرونی ارتباط دارد؟ میتوان پرسید که چه اندوختهای از دانایی پشتیبان این پیامهاست؟ و میتوان سؤال کرد که چه حجمی از دادههای معتبر، علمی و جدی در این زمینه جا به جا میشود. این رده از پرسشها، همانهایی هستند که ارتباط میان شبکههای اجتماعی و دانایی را مورد توجه قرار میدهند.
4 - با بررسی شبکههای اجتماعی، به سرعت چند الگو نمایان میشود؛ نخست آنکه در این فضا، پیامها معمولا کوتاه هستند.متنهایی که بهعنوان post بر صفحهها گذاشته میشوند، معمولا دست بالا 2صفحه دارند و ابرازنظرهایی که پای این پیامها به چشم میخورند، معمولا از چند کلمه تا چند سطر درازا دارند. به بیان دیگر، نخستین ویژگی پیامهای رد و بدل شده در شبکههای اجتماعی آن است که کوتاه و بریده بریده است و از اینرو به ندرت حجم دادههای کافی برای انتقال معنایی عمیق یا پیچیده را در اختیار کاربران قرار میدهد. این نکته هم قابل تعمق است که در برخی از این شبکههای اجتماعی مانعی فناورانه برای درازای پیامها وجود ندارد؛ یعنی کاربران برخی از شبکههای اجتماعی میتوانند پیامهایی به درازای دهها صفحه تولید و آنها را بر صفحههای خویش منتشر کنند اما معمولا چنین نمیکنند و دلیل آن سلیقه و الگوی مصرف پیامها توسط مخاطبان است؛ یعنی مهمترین عامل کاهنده از درازای پیامها، حوصله و علاقه مخاطبان است. کاربران شبکههای اجتماعی معمولا بیش از چند دقیقه را برای خواندن یک پست صرف نمیکنند و به پیامهایی علاقه دارند که به شکلی گذرا و سریع چیزی را به آنها منتقل کند. این خصلت، یعنی توقف کوتاهمدت و خودداری از تامل برپیامها، دومین ویژگی شبکههای اجتماعی است و عاملی است که خودبهخود پیچیدگی پیامها و تراکم حقیقت نهفته در آنها را محدود میسازد.
سومین نکته، از همان خصلت ارتباط «همه با همه» در شبکههای اجتماعی بر میخیزد. شبکه اجتماعی از این نظر که به شکلی مردمسالارانه به همگان صدا میبخشد و ابزاری همسان و متقارن را برای ابراز نظر در اختیار همه میگذارد، ستایشبرانگیز و ارجمند است اما همین امر میتواند به عوامگرایی و سبکی معناها نیز دامن بزند. ازدحام پیامها و فرستندهها در شبکههای اجتماعی باعث میشود که متغیرهایی مانند شهرت، محبوبیت و حتی جنسیت فرستنده پیام، عامل اصلی تأثیرگذاری پیام باشد و نه متغیرهایی حقیقتمدار، مانند اعتبار علمی گوینده یا مستندبودن دادهها و یا دقت بهکار گرفته شده در زبان و کلام پیام. این نکته سوم بهخصوص در آنجا نمود مییابد که میبینیم صفحهها و گروههایی که به مسخرهکردن این و آن یا اظهارنظر درباره امور روزمره و سبک مشغولند، چنددههزار کاربر و هوادار دارند و پیامها و ابرازنظرهای معمولا بیپایه یا هیجانزده که در آنها دیده میشود، با چندصد تأیید و چندده موضعگیری همراه میشود، درحالیکه صفحههایی که به مراکز معتبر دانشگاهی یا شخصیتهای نامدار علمی تعلق دارند و مطالب معتبر و درست از نظر علمی را با دیگران سهیم میشوند، معمولا بیش از چندهزار هوادار ندارند و پیامهایشان هم با چندده تأیید و چند یادداشتگذاری مورد استقبال قرار میگیرد.
این شلوغی و ازدحام فرستندگان پیام و فرصت محدود کاربران برای حضور در شبکههای اجتماعی، باعث میشود که حضور گاه چندساعته کاربران در این شبکه به گشت وگذاری بیسر و ته و بیهدف بدل شود؛ از این رواست که استفاده از شبکههای اجتماعی برای بیشتر اعضای این شبکه در رده اتلاف وقت میگنجد و چیزی جز تفرجی ولگردانه در فضاهای شخصی اطرافیان را بهدنبال ندارد. حضور همزمان چند میلیون تولیدکننده پیام در غیاب معیاری برای ردهبندی و شناسایی پیامدهندگان معتبر یا دانا، بدان معناست که در این فضا هر پیامی باید تا حدودی مشکوک و پا در هوا قلمداد شود. با این حال، هر پیامی به قدر حمل مقداری معنا، اعتبار دارد و جلب توجه میکند؛ از این رواست که در این زمینه شاهد رواج عجیب و غریبترین شایعهپردازیها یا زشتترین بدگوییها و تخریبها هستیم. در چنین فضای بیمرز و حدودی است که میبینیم مداخله حریمهای خصوصی یا نقض قواعد اخلاقی رواجی نسبی یافته و این با توجه به فشارهای روانی حاکم بر فضای اجتماعی ما دور از انتظار هم نیست.
در عین حال در همین بستر به ظاهر آشوبزده و پرهرج و مرج، الگوهایی امیدبخش هم دیده میشود که دریغ است اگر سویههای تاریک و ناخوشایند را شرح دهیم و آنها را ناگفته بگذاریم. پا به پای این الگوهایی که شرحشان گذشت، چند رگه ارجمند و نویدبخش هم به چشم میخورد که مهمترینش، استاندهشدن تدریجی زبان و گفتمان در شبکههای اجتماعی است. زبان پارسیای که امروز کاربران در این شبکه بهکار میبرند، به کلی با آنچه چند سال پیش و در ابتدای ظهور این شبکه در فضای مجازی وجود داشت، متفاوت است. شاید دور از حقیقت نباشد اگر بگوییم برخی از شبکههای اجتماعی نیرویی بوده که زبان پارسی را در زمینه دنیای مجازی استانده ساخته است. در همین بافت بود که نوشتن پارسی با خط لاتین (فینگلیش) منسوخ شد، استفاده از رسمالخطی به نسبت قابلقبول رواج یافت و 2 لایه متمایز از نوشتن عامیانه و خودمانی در کنار نوشتار عادی و رسمی درستتر از نظر دستوری، حالتی جا افتاده بهخود گرفت.
گذشته از این، حتی در هیاهوی ناخوشایندترین بگو مگوها و بیاعتبارترین بدگوییها، اشارههایی مداوم و مکرر به قواعد اخلاقی و ضرورت پرهیز از ناسزاگویی، دروغگویی و بدخواهی به چشم میخورد و باز این نکتهای چشمگیر است.
در واقع در ابتدای کار چنین جلوهای دور از انتظار نبود که مردم با دستیابی به رسانهای چنین بیدر و پیکر و آزاد، در دریدگی و رکاکت زیادهروی کنند و ناسزاگویی یا دروغپردازیهای سبک و عامیانه را به حد اعلا نمایان سازند. حقیقت آن است که چنین اتفاقی رخ نداده و سیر عمومی تحول گفتمان در شبکههای اجتماعی، در عین گرایش به تابوشکنی و هنجارستیزی، به سوی شکلی از عقلانیت و متانت سوق یافته و این چیزی است که در ابتدای کار انتظارش نمیرفت و از سویی بیانگر و از سوی دیگر ارزشمند مینمایاند.
اگر متغیرهایی خردتر را در این زمینه بررسی کنیم، باز به الگوهایی برمیخوریم که به جای خود جالب توجه و ارزشمند هستند. در سالهای گذشته تمایل به نقد عقلانی اظهارنظرها و تلاش برای مستندکردن گفتارها و مرجع طلبیدن برایشان رواجی بیشتر یافته و در حوزه زبان گرایشی چشمگیر و روزافزون به سوی بهرهبردن از خزانه ادبی غنی و شگفتانگیز زبان پارسی را میبینیم.
یکی از گرایشها و الگوهای مهم، همین حضور تدریجی و پراقتدار شعر در فضای زبان پارسی شبکههای اجتماعی است که به شکلی دور از انتظار روزبهروز به شعرهای کلاسیک و شاهکارهای کهن پارسی توجه و اقبال بیشتری نشان میدهد، در حدی که یکی از الگوهای چشمگیر و عمومی دیگر در سالهای اخیر، از میدان بهدرشدن تدریجی نقلقولها از شعرهای سپید و مدرن، بازگشت و تامل در سخنهای بزرگان ادب پارسی و ادبیات کلاسیک قدیم بوده است.
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، معمایی است که بسته به انگیزه و دقت کاوشگران، پاسخهایی چشمگیر و جذاب و معماهایی تازه و نو را به ارمغان میآورد. شکل جریانیافتن حقیقت در این بستر و سازوکارهای تولید و تکثیر حقیقت در این بافت، یکی از پرسشهایی است که سزاوار است بیشتر مورد توجه و دقت قرار گیرد.