بیگانگی جامعه ایرانی را با اینگونه متون در مقدمه امینیان، از نخستین مؤلفان کتابهای آموزش روزنامهنگاری در ایران میتوان دریافت، آنجا که در توجیه انتشار کتاب فن روزنامهنگاری نوشت: «چون درباره «پخت انواع سوپ»، «نقاشی» خانهها و «پیادهروی» کتاب انتشار دادهاند تصمیم گرفتم که برای طالبان فن روزنامهنویسی که اکثریت جوانان را تشکیل میدهند کتابی به اسلوب روزنامهنویسی در کشورهای خارجه و میهن خودمان تدوین کنم».
البته تلنگر او راه به جایی نبرد، چرا که شمار کتابهای مهارتآموز عرصه روزنامهنگاری در 4 دهه (1330 تا 1370) از انگشتان دو دست فراتر نرفت. آنچه در این زمینه نشر شد یا مطبوعات را بررسیده بود یا نمایه، آمار، شیوه ردهبندی، فهرست، تاریخ و اخلاق میگفت. متنهایی هم که چاپ و تبلیغات میآموخت راه به تحریریه نمیجست. وانگهی بیشتر کتابهای مهارتآموزی چون ایرانیزه نشدند، دوری فضای نظر تا عمل را از ژنو تا سولقون نمایان میساختند.
اگر کتابهای مهارتآموز روزنامهنگاری را در ایران بدون احتساب عکاسی مطبوعاتی و صفحهآرایی به سه رده کلیگویی، قالبنگاری و جزیینویسی تقسیم کنیم باید بگویم که جامعه روزنامهنگاری ایرانی از آغاز دهه 1370 خود را از رده نخست به سرعت به ردههای دوم و سوم افکند.
به سخن دیگر از سطح به عمق رفت. نوع مهارتآموزی از کلیگویی دوره اول به قالبنگاری در دوره دوم رسید و خبر، گزارش و گزارش خبری، نقد، مصاحبه، سرمقاله و مقاله و یادداشتنویسی، کتاب شدند. در این دوره همزمان با عمقبخشی به قالبهای پایه، «مدیریت مطبوعاتی»، «روزنامهداری»، «اقتصاد مطبوعاتی» و «مدیریت و ویراستاری اخبار» را هم در ظرف کتاب ریختند.
دوره اول کتابهای مهارتآموز چهل ساله بود اما دوره دوم کمتر از بیست سال پایید و ما به سرعت به دوره سوم رسیدیم.
کتاب «تیتر نویسی» نوشته دکتر مجید رضاییان، آغازین سالهای کتابنویسی در دوره سوم را نوید میدهد. همچنین زین پس امید داریم کتابهایی درباره دیگر اجزای نانوشته را ببینیم.
البته اینگونه نگارشها باید توأمان با رهروی در مسیری باشد که دکتر یونس شکرخواه در زمینه روزنامهنگاری سایبر گشود و انتقال گفتمان از روزنامهنگاری چاپی - یا به قول بعضی دوستان سنتی- به سوی «روزنامهنگاری آنلاین با گونه پیشتازش یعنی روزنامهنگاری سایبر با چالشها یا فرصتهایش را در آینده» پیش روی ما قرار داد.
باری، پیش از تورق کتاب تیتر نویسی لازم میدانم اشارهای گذرا به پیشینه عنواننگاری را به قلم آورم.
باید دانست که شهر یا کشور خبرساز رویدادها نخستین تیترهای مطبوعات ایراناند. اولین تیترها را در سرآغاز روزنامهنگاری با حروف نچیدهاند بلکه با خط نسخ و گاه ثلث خوشنویسی کردهاند. «دارالخلافه طهران»، «مملکت ایتالیا»، «ینگی دنیا»، «انگلند» و «اسلامبول» اولین تیترهای مطالب مطبوعاتاند. تیتر در سپیدهدم روزنامهنگاری فارسی ایران افزون بر شهر و کشور خبرساز، به محل و موضوع وقایع کشیده شد: «وزارت جنگ»، «وزارت علوم»، «وزارت خارجه»، یا «امورات تجارتی» و «امور قشونی». البته با اینگونه عنواننگاری گاه مرز تیترنویسی با نامگزینی صفحه و ستون مخدوش میشد. اما عنواننگاری در همان ایستگاه اول نماند: «ورود موکب مسعود به خاک دولت علیه عثمانی»، «تفصیل ساعات شب و روز ماه مبارک رمضان و انکسار»، «در تحقیق ماه و روز ولادت با سعادت حضرت خاتمالانبیا صلی الله علیه و آله»، «شرح حال حکیم قاآنی»، «اسامی سلاطین ماضیه قاجاریه»، «قیمت مأکولات و سایر اجناس در شهر اصفهان» ، «مسلمین در چین»، «در زیر کاسه هست یقین نیمکاسه» و «نتیجه قشونکشی فرانسه در تونس» نشان از حرکت به سوی تیتر درست داشت. در روزگار مظفری که سادهنویسی و تملقزدایی مطبوعاتی وسعت بیشتری گرفت و بر شمار روزنامهنگاران زباندان افزوده شد، آداب روزنامهنگاری اروپایی در مطبوعات ایران بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد. نهضت مشق عملی از شیوههای فرنگی آغاز شد. تیتر با ترجمه «اخبار تلگرافی خارجه» سامان بیشتری یافت و به مرور به اخبار داخلی تسری پیدا کرد. این نکته را باید یادآور شد که با نگاه جزیینگرانه و با همت خودآموختگان باتجربه بود که تیتر هویت پیدا کرد و اصطلاحاتی ساخته شد. به عنوان مثال به آنچه امروز «تیتر یک» میگویند «تیتر سراسری»، «تیتر بزرگ»، «تیتر اصلی»، «شاه تیتر» و «تیتر اول» میگفتند. به طور کلی نباید از یاد برد که حرفهایگری مطبوعاتی، آموزشکدهها، دانشگاهها و انتشار متون آموزشی هر یک به سهم خود در جایگاه امروز تیترنویسی نقش داشتهاند. اما تیتر از مقاله و فصل یک مجموعه به کتاب مستقل به وسیله دکتر مجید رضاییان با اطلاعات کتابشناختی ذیل محقق شد:
تیتر نویسی/ مجید رضائیان، تهران: دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، 1391، 192صفحه رقعی.
در کتاب یاد شده، «یادداشت ناشر» و «مقدمه» آغازگر و «پیوست» «واژگان انگلیسی به فارسی»، «منابع» و «نمایه» پایان بخش کتاباند. همچنین ذیل 13 فصل، متن کتاب را از این قرار میتوان خواند: «تیترشناسی پیش از تیترنویسی»، «زبان تیتر»، «ساختار تیتر»، «اطلاعات، پیام و کارکردهای تیتر»، «ویژگیهای تیتر»، «مکملهای تیتر»، «تکنیکهای روزنامهنگاری»، «موسیقی در تیتر»، «تیترنویسی»، «تیترنویسی فرمی»، «تفاوت تیترهای چاپی و اینترنتی» و «تیتر و صفحهآرایی». با نیمنگاهی به فهرست درمییابیم که از تیترنویسی چه میتوان آموخت. سیاهه، قدر و قیمت اثر را هویدا میکند. پدیدآورنده نیز نامآشناست. مجید رضائیان، زاده 1340، با مدرک دکترای روزنامهنگاری، پس از 33سال تجربه حرفهای، 17سال تدریس، معماری 3روزنامه ملی، نگارش جزوهها و مقالههای آموزشی، کتاب تیترنویسی را به قلم آورده است. اول بار او را در کلاسهای نخستین دوره آموزش روزنامهنگاری پس از انقلاب (1359) دیدم و دوستداریم در سرآغاز نشر روزنامه ایران عمق گرفت. وی را همواره تکاپوگر دانشافزایی و تجربهاندوزی یافتهام. اثر او به شیوهای استادانه درآمیختگی نظر و عمل را دربردارد و سبب شده تجربه دیگری به یغما نرود. اما چه کنم به سنت کتابگزاری ایرانی باید از پیشنهادها و سلیقههایم درباره این کتاب بنویسم تا چنانچه منطقی بود و دکتر رضائیان پسندید در ویرایش دوم به کار گیرد:
1- پیشنهادم این است که قاطع ننویسیم «باید روزنامهنگاری را هم هنر و هم مهندسی خواند» (ص 18). شاید بهتر باشد بنویسیم: باید روزنامهنگاری را برای روزنامهنگار علم، فن، هنر و مهندسی نامید و برای روزنامهدار صنعت و مهندسی؛ البته دریغ که شماری از ناشران نشریههای روزانه تلقی سیاسی و بازرگانی از روزنامه دارند.
2- ذیل سه عنصر عملکرد تیتر (ص 21) بهتر به نظر میرسد بنویسیم: اطلاعدهی، تحریکآفرینی، ترغیبزایی.
3- «سیر تحول تیترنویسی در تاریخ مطبوعات» (ص 31) ایرانی نیست. به یقین اشاره به سیر تحول ایرانی ضرورت دارد. وانگهی داده خام و توصیف درست به دانشجو ارائه نشده تا او بخواهد به پرسش 9 (ص 34): «تحلیلی از تاریخ و سیر تطور تیترنویسی» پاسخ گوید. «پیر آلبر» و «فرناند ترو» حرفی درباره تیتر ندارند. اگر هم مراد «استرومن» است که میشود: دگرگونی تیترنویسی در انگلیس از نگاه یک پژوهشگر. همچنین در این بحث سطر 13 تا 16 (ص 32) گویا افتادگی حروفنگارانه دارد، نامفهوم مینماید و به نظر میرسد باید بازنویسی شود.
4- نکتهای که درباره روزنامه انتخاب نوشته شده (ص 41) باید اصلاح شود. بهتر است بنویسیم: روزنامه انتخاب پس از حدود دو دهه گسستگی، روزنامهنگاری تحلیلی را احیا کرد.
5- زمانی که حرفهای بسیاری از خارجیها را از فیلتر عقلی خود عبور میدهیم به بیربطی سخنانشان پی میبریم. مثل این جمله «دانو تاریح» که گفته «روزنامهها متونی بیدوام هستند که فقط برای همان روز خبر را میرسانند» (ص 57). این جمله از بیخ و بن درست نیست. فروکاهی تاریخ روزنامه به یک ذات مشخص سالهاست مردود اعلام شده، روزنامه تاریخ یک روز و شاید هم بیشتر را دربردارد. «پیشنویس تاریخ» را نمیتوان متن بیدوام قلمداد کرد.
6- نادرستیهای حروفنگارانه کتاب باید اصلاح شود. مثل نغیضه (ص 83) که به جای نقیضه آوردهاند.
7- کتاب کممثال و گهگاه بیمثال است. «تشبیه مطلق» (ص 90)، «تشبیه مشروط یا مقید» (همانجا)، «تشبیه تفضیل» (همانجا)، «تیتر برای فرم یادداشت/ سرمقاله» (ص 133) مثال ندارند. مثالهای «تیتر برای فرم مقاله و نقد» (ص 134) مثال تیترهای نقد هستند نه مقاله.
8- جمله «دوتیترهها در مجلهها کارآیی بیشتری از روزنامه دارند» (ص 103) نیاز به توضیح دارد. کدام مجلهها؟ عمومی، اختصاصی، تخصصی؛ کدامیک؟
9- همه مثالهای کتاب، روزنامهنگارانه به معنای نشریهنگاری روزانه است و جز اشارتی کوتاه (ص 155) مثالهای مجلهنگارانه در کتاب دیده نمیشود. رواست پیش از «تفاوت تیترهای چاپی و اینترنتی» (ص141) تیترنویسی برای انواع مجلهها بیاید و تفاوتهایش با تیترهای روزنامهای برشمرده شود.
10- کتاب تیترنویسی نشانگر آن است که ما در زمینه ثبت تاریخ شفاهی تیترنویسی نبود داریم نه کمبود. اگر دستمان پر بود گزینگویههای ایرانی همپای نقل و قولهای خارجی میآمد.
11- اگر دیگران پیشگام علمیاند ما نسبت به اینرانیها زبان بینظیری داریم. تیتر را چون فارسی مینویسیم باید از ظرفیت زبان فارسی بهره بیشتری بگیریم. نقش پرخوانی به ویژه شعرخوانی در گنجینه واژگان فردی و مهارتهای تیترنویسی مدام باید یادآور شود. البته کتاب تیترنویسی اشارتی گذرا دارد.
12- به نظر میرسد رواست یک پیوست به عنوان ویژگیها و تجربههای شورای تیتر به کتاب افزوده شود. شورایی که شماری از اعضایش افزون بر تیترنویسی و تیترسازی، به جابهجایی یا جایگزینی کلمه، واژهکاهی، واژهافزایی و آنچه پیشینیان به «نجات تیتر» تعبیر میکردند، مبادرت میکند. تبحر و تجربه پدیدآورنده اثر، این توقع را به وجود میآورد.
- درباره نوسنده: سید فرید قاسمی