درخت بلوط چوب و ذغال مرغوبی هم دارد و همین باعث میشود آن را قطع کنند. اما به این هم فکر کردهاید که شاید بعضی وقتها از سرِ نیاز این درختها را قطع نمیکنیم. نمایشنامهی «درخت الاکلنگ» هم اسم تازهای برای این درخت انتخاب کرده و هم میخواهد به ما بگوید که میشود با این درختها و موجوداتی که روی آن زندگی میکنند، زندگی کرد و بیشتر شاهد زیباییهای دنیا بود. این نمایشنامه را «دیوید وود» نوشته، «حسین فداییحسین» ترجمهاش کرده و «سیدعلیرضا مجابی» آن را به روی صحنه برده است. این نمایش داستان درخت بلوطی را روایت میکند که در آستانهی قطع شدن است و زندگی پرندگانی که در آن هستند، به خطر افتاده است.
سیدعلیرضا مجابی ۲۰ سال است برای کودکان و نوجوانان نمایش نوشته و اجرا کرده که حالا به بهانهی پایان یافتن اجرای نمایش «درخت الاکلنگ»، پای صحبتهایش مینشینیم تا از این نمایش و دغدغههایش برایمان بگوید:
- در نمایش «درخت الاکلنگ» از اهمیت درختها مخصوصاً درخت بلوط بسیار صحبت میشود، چهطور شد به فکر این نمایش افتادید؟
درخت بلوط با اینکه میوهی کوچکی دارد، اما درخت بزرگ و پر ابهتی است. همانطور که همیشه در کارتونهای مختلف دیدهایم روی درخت بلوط خانهای درختی میسازند. همچنین درخت بلوط در تمام پارکها و فضاهای سبز مورد استفاده قرار میگیرد، از طرفی این درخت، محل امنی برای زندگی پرندگان و حتی برخی حیوانات ناشناخته است.
با خواندن نمایشنامهی «درخت الاکلنگ» از دیوود وود، عظمت و اهمیت درخت بلوط را بسیار دوست داشتم. همچنین نمایشنامه نگاهی واقعبینانه به این موضوع میاندازد که ما باید درختان را برای مصارف خودمان مانند تولید کاغذ و مداد قطع کنیم، اما جایی که مجبور نیستیم و یا حتی بهخاطر چیزی مانند زمین بازی، لازم نیست حیات موجودات دیگر را از بین ببریم.
این نمایشنامه میگوید که گاهی میتوان درختی را قطع نکرد و اجازه داد درخت با تمام موجوداتی که بر روی آن زندگی میکنند، همینطور باقی بمانند.
- فکر میکنید این نمایش در ارتباط برقرار کردن با کودکان و نوجوانان چهقدر موفق بوده است؟ گاهی عباراتی در نمایش بهکار میرود که شاید در دنیای کودکان و نوجوانان جایی نداشته باشند؟
ما در تئاتر دو نوع تماشاچی داریم، یکی مخاطب بزرگسال که با در نظر گرفتن علایق خودش نمایشی را انتخاب میکند و به تماشای آن میرود و دیگری تماشاچی کودک و نوجوان است که متأسفانه انتخاب نمیکند و همیشه برایشان انتخاب میشود. به همین دلیل هم در یک نمایش کودک، شاهد سبکهای مختلف تئاتری هستیم. همچنین در روزگاری هستیم که کودکان و نوجوانان ارتباط زیادی با دنیای اطراف خود دارند و به سطح آگاهی بالایی دست پیدا میکنند. در این شرایط باید توجه داشته باشیم که تفکر و باورهای شخص از همین سنین کودکی شکل میگیرد و اتفاقاتی که در نمایش «درخت الاکلنگ» میافتد، میتواند در ذهن کودکان باقی بماند.
- در حقیقت در این نمایش بیشتر به نکاتی که ممکن است سالها بعد، در بزرگسالی، برای آدمها پیش بیاید توجه داشتهاید؟
ممکن است اینطور باشد، البته چیزی که وجود دارد این است که ما همهچیز را از دیدگاه خودمان نگاه میکنیم، باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که کودکان هم در دنیای خودشان، خیلی از ریزه کاریها را میبینند و میفهمند. البته این نمایش مخاطب بزرگسال هم دارد، مادر و پدرهایی که پابهپای بچههای خودشان نمایش را میبینند. در ضمن مخاطب نمایشهای کودک و نوجوان از دو ونیم سالهها تا ۱۴سالهها را در بر میگیرد و یک نمایش باید عناصر را به شکلی در کنار هم داشته باشد که بتواند همه را جذب خودش کند.
- شرایط تئاتر کودک و نوجوان را با توجه به فعالیت چند سالهی خودتان در این زمینه، چهطور ارزیابی میکنید؟
من از مسئولان تئاتر کشور و مردم گلهمندم. مردم ما بار فرهنگیای را که باید به بچهها منتقل شود، بهطور کامل بر دوش آموزش و پرورش میگذارند، در صورتیکه چیزی مانند اجرای یک نمایش بهراحتی میتواند تأثیر زیادی بر روی رفتار و تفکر کودکان بگذارد. در این شرایط مسئولان هم هنرمندان را فراموش کردهاند و در برخی موارد هم با سلیقهای برخورد کردن با نمایشها، از هر چیزی ایراد میگیرند.