وی برادر بزرگتر شهید میرقاسم میرحسینی که در زمان جنگ قائم مقام لشکر ۴۱ ثارالله (ع) بود، میباشد.
وی در 7 سالگی در روستای جزینک سرگرم تحصیل شد و مقطع دبستان را با موفقیت پشت سر نهاد و برای گذراندن دوره راهنمایی همراه برادرش به شهرستان زابل رفت و تا اخذ مدرک دیپلم ادامه تحصیل داد.
با اوجگیری انقلاب اسلامی اعلامیهها و اطلاعیههای حضرت امام خمینی (ره) را در زادگاه خود و در روستاهای همجوار پخش میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی بخشداری شهرکی و نارویی برای مسئولیت دهداری انتخاب گردید.
در سال 1359 به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در همان سال نماینده فرمانداری در شورای کشت شهرستان زابل گشت.
در سال 1360 به عنوان دبیر قرآن و بینش اسلامی دبیرستانها برگزیده شد و در عاشورای سال 1361 به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد.
پس از آموزشهای مقدماتی نظامی به عنوان معاون گردان امام حسن (ع) در عملیات والفجر مقدماتی شرکت جست. در تاریخ 19/12/1361 به زابل برگشت و در پایگاه شهید صدوقی مشغول به فعالیت شد و در سال 1362 برای دوره تکمیلی مربیگری تکواندو به سپاه پاسداران اعزام شد.
در اوایل سال 1363 به اتفاق جمعی از دوستان برای بار دوم به جبهه اعزام شد. وی در سال 1364 در دانشکده الهیات دانشگاه تهران پذیرفته شد.
غلامحسن میرحسینی در آذر 1364 برای بار سوم به جبهه رفت و جهت آموزش عملیات آبی خاکی به یگان دریایی منتقل شد.
با آغاز عملیات والفجر هشت تحصیل را رها کرد و به سنگر جهاد روی آورد. در آذر ماه 1365 برای بار چهارم عازم جبهه شد و فرماندهی گروهان مالک اشتر را برعهده گرفت.
این سردار رشید اسلام در مهرماه 1366 به تهران رفت و فعالیتهای علمی را از سر گرفت ولی با شنیدن خبر عملیات عراق در فاو بی درنگ راهی جبهه شد.
غلامحسن و دوستانش در یکی از مناطق جنگی در محاصره دشمن قرار گرفتند و در آنجا به یکدیگر پیمان بستند که هیچ گاه تسلیم دشمن نشوند و تا سرحد شهادت بجنگند.
او بر پیمان خود باقی ماند و سرانجام در تک دشمن در منطقه شلمچه پس از رزمی دلاورانه به فیض شهادت نایل آمد و مفقود گشت. پیکر پاک آن شهید عزیز در سال 1374 پیدا شد و در زادگاهش خاکسپاری شد.