گلوی موتورهای خودروهای فعال در سیستم حملونقل هم دیگر یارای ادامه مسیر را ندارد. آه از نهاد حدود یک میلیون مینیبوس، اتوبوس، کامیونت و کامیون و کشندهای که با سوخت دیزل، چرخ حملونقل جادهای کشور را میچرخانند هم درآمده است چون وقتی واکنش شهروندانی که از کنارشان میگذرند را میبینند، حتی از حضور خود در عرصه جامعه شرمنده میشوند.
همه این خودروهای دیزلی در طول یکسال حدود 120 میلیون بشکه معادل نفتخام در ناوگان حملونقل جادهای کشور میسوزانند و بیش از 20 میلیون وانت، سواری و موتورسیکلت نیز سالانه حدود 122 میلیون بشکه معادل نفتخام میسورانند تا سهم خود در ایجاد لکههای سیاه ابرمانندی که جزو منظرههای روزمره در پیش دیدگان ساکنان کلانشهرها است را به بار نشینند.
اگر از اینکه ۲۲ درصد خودروهای سواری، ۵۷ درصد از کامیونها، ۳۹ درصد اتوبوسها و ۶۸ درصد مینیبوسهای کشور بالای ۲۰ سال عمر دارند و متوسط عمر ناوگان سنگین کشورمان بیش از ۱۹ سال است، چشمپوشی کرده و باری که صنعت باید برای نوسازی ناوگان حملونقل کشور بردارد را بر عهده کارشناسان و متولیان صنعت خودرو بگذاریم اما بررسی تأثیری که افزودنیهای بنزین (برای تنظیم عدد اکتان) و افزودنیهای دیزل (برای روانکاری) بر آلودگی هوا دارند، از یک طرف همت کارشناسان محیط زیست و از طرف دیگر کارشناسان بیوسیستم را میطلبد.
این افزودنیها که شامل MTBE ، بنزن و گوگرد هستند موادی سرطانزا و آلاینده بوده و میزان آلایندگی و آسیبرسانیشان به موجودات زنده در حدی است که بعضاً از راه پوست نیز جذب شده و سلامت انسان را به خطر میاندازد. این درحالیست که حتی با افزودن میزان حداقلی از بیو سوخت ها به بنزین و گازوئیل میتوان هم عدد اکتان در بنزین و هم روانکاری گازوئیل را به میزان استاندارد رساند و هم با حذف افزودنیها، آلایندگی و هزینههای ناشی از این افزودنیها را نیز حذف کرد.
نه تنها استفاده از بیوسوختها به جای افزودنیهای سرطانزا میتواند آلایندگی ناشی از سوختن افزودنیها را حذف کند بلکه از آلایندگی ذاتی سوختن بنزین و گازوئیل نیز میکاهد چراکه 16 درصد وزنی مولکولهای سوخت را اکسیژن تشکیل میدهد که به بهسوزی سوخت (بنزین یا دیزل) کمک میکند و میزان مونوکسید کربن و هیدرو کربن های نسوخته و سایر آلایندهها را کاهش میدهد.
جایگزینی بیوسوخت به جای افزودنیهای سرطانزا نه تنها به سلامت پایدار و مقابله اصولی با پدیده آلودگی هوا در جامعه کمک میکند بلکه صرفهجویی اقتصادی نیز با خود به همراه دارد چراکه اگر بیوسوخت حداقل به اندازه 5 درصد کل سوخت به آن اضافه شود، در واقع نه تنها همان کارکرد مواد افزودنی را مهیا میکند بلکه 5 درصد از سوخت بنزین یا گازوییل (دیزل) نیز صرفهجویی شده و با صادرات آنها میتوان ارزآوری نمود.
همه اینها در حالیست که سالهاست ساکنان کلانشهرها از جمله تهران، فصل زمستان را با عنوان فصل آلودگی هوا میشناسند و مسئولان نیز توپ مهار آلودگی را در زمین یکدیگر انداخته و با انگشت یکدیگر را نشان داده و وظایف دیگری را به او یادآور میشوند. در اصولیترین یا به عبارتی اخلاقیترین حالت، متصدیان امر، مهار آلودگی هوا را در گروی یکپارچهسازی یا متمرکز نمودن مدیریت آن میدانند.
به هر ترتیب تاکنون با تعطیلی مدارس، اجرای طرح زوج و فرد از درب منزل و ... سعی در تزریق مسکن بر تن بیمار شهر داشته و اگر در جایی هم قرار است مصبب اصلی آلودگی هوای کلانشهرها شناسایی شود، سری به وزارت صنعت زده و انگشت اتهام به سوی خودروسازان گرفته میشود.
هر چند که یادداشت حاضر نه تنها قصد حمایت از خودروسازان را ندارد و یکی از عوامل اصلی آلودگی هوا را ناکارآمدی یا عدم نصب مبدلهای کاتالیستی بر روی اگزوز و عدم استانداردسازی میزان مصرف سوخت خودروها میداند، اما سهم اراده بدنه دولتی در مقابله اصولی با آلودگی هوا را منحصر به وزارت صنعت ندانسته و معتقد است وزارتخانههایی نظیر نفت و کشاورزی نیز باید سهم خود در تامین سلامت شهروندان و جلوگیری از آسیبهای ناشی از آلودگی هوا را ایفا نماید.
در تشریح سهم صنعت خودروی کشورمان در دامن زدن به آلودگی هوای کلانشهرها همین بس که علیرغم اینکه تعداد وسایل نقلیه موتوری و خودروی شخصی به ازای هر هزار نفر در کشورهای عضو اتحادیه اروپا تقریبا چهار برابر ایران است اما هم از سرانه مصرف بنزین کمتری نسبت به ایران برخوردارند و هم میزان آلایندگی خودروها در اروپا تقریبا یک سوم ایران است.
اما وزارت نفت هم این مأموریت را باید جدیتر بگیرد که بنزین و دیزل با کیفیت بالاتری تولید کند و این تولیدات به استانداردهای یورو نزدیکتر باشند یا زیر بار تصویب قانون ترکیب درصد معینی از بیودیزل با گازوئیل و بیو اتانول با بنزین برود تا با استفاده از بیوسوختها به جای افزودنیهای سرطانزا، نقش خود در حذف آلایندگی ناشی از سوختن افزودنیها را ایفا نموده و از آلایندگی ذاتی سوختن بنزین و گازوئیل بکاهد.
وزارت اقتصاد بخشی از یارانههای سوختهای فسیلی را حذف نماید و یارانه را به سوختهای بیو و به تولیدکنندگان و مصرفکنندگان سوختهای بیو اختصاص دهد و حتی صندوق توسعه ملی که قرار است با دید آیندهنگرانه به نسل آتی نگاه کند نیز به سرمایه گذاری جهت تولید بیوسوختها کمک کند.
وزارت جهاد کشاورزی نیز در حوزه کشت مواد اولیه تولید بیوسوختها به ساماندهی و سیاستگذاری بپردازد چراکه مواد اولیه تولید بیودیزل شامل دانههای روغنی، جلبک و ... است. بیو اتانول نیز از گیاهان و ضایعات گیاهی به دست میآید.
همچنین انتظار میرود وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز از طریق پشتیبانی محققان برای دستیابی به راههای تولید سوختهای بیو با روشهای جدید و بازده بسیار بالا، به تولید بیوسوختها با قیمت تمام شده پایینتر کمک کنند؛ مانند همان اتفاقی که در کشورهای بیشتر توسعهیافته دنبال میشود.
مرور گذرای نقشها و مأموریتهایی که برای دستگاهها و وزارتخانهها جهت مقابله با آلودگی هوا تصویر شد، همه مقدمهای بود تا بتوان ابراز امیدواری کرد که تا چند وقت دیگر که زمستان تمام میشود و پرونده بحران آلودگی هوا هم از وضعیت قرمز خارج میشود، مجریان تا زمستان آتی به خواب نروند و در زمستانی دیگر، دوباره انگشت اشاره به سوی شهرداری یا سازمان محیط زیست گرفته نشود.
لذا بهتر است برای مطالبه «مقابله اصولی با آلودگی هوا» علاوه بر اینکه مانند همیشه شهرداری کلانشهرها و سازمان حفاظت محیط زیست را میشناسیم، انگشت اشاره را به سوی نفتیها، صنعتیها، یارانهپردازان، سیاستگذاران علمی و آنها که قرار است در کشوری چهار فصل با این همه منابع غنی، کار ساماندهی کشاورزی را انجام دهند، بگیرند. امید به روزی که دیگر در بلوارهای تهران این پلاکارد را نبینیم : «با آلوده کردن هوا، مدارس فرزندانتان را به تعطیلی نکشانید.»
*دانشجوی دکتری مهندسی مکانیک بیوسیستم دانشگاه تربیت مدرس