براساس این سند همه سازمانها و وزارتخانهها باید «سلامت» را در تمام طرحها و برنامههای خود حاکم کنند. سازمانها و وزارتخانهها باید تأثیرات مثبت سلامت را در برنامههای استراتژیک خود ببینند و موظف به همکاری با وزارت بهداشت جهت ارتقای سلامت جامعه هستند.
در این راستا، سازمانها باید نگاه سلامتمحور داشته و در تمامی سازمانهای کشور نگرش سلامتمحور حاکم باشد. البته در این سند به همکاری دستگاههای مختلف با وزارت بهداشت اشاره شده و در آن آمده است: سند ملی ارتقای سلامت شامل تعیین نقش دستگاهها و وزارتخانهها در حوزه سلامت است. سند ملی فعالیت بدنی در راستای ارتقای سلامت ازجمله سندهای مرتبط با سلامت است که در آن شرح وظایف سازمانها مشخص شده است.
سند ملی رشد و تکامل همهجانبه کودک از دیگر سندهای رونمایی شده است که چنانچه عملیاتی شود بحثهای ارتقای سلامت را از کودکی تا بزرگسالی در برمیگیرد. سند پیشگیری، درمان، کاهش آسیب و بازتوانی مصرف الکل سند دیگری است که در ارتباط با ارتقای سلامت مردم تدوین و رونمایی شده است. درصورت اجراییشدن این سند این امکان وجود دارد که همکاری میان وزارتخانهها در زمینههای بهداشتی افزایش یابد، اما آنچه باید به آن توجه شود تنها خود سند و کلیاتی نیست که در آن اعلام شده است بلکه باید طرح پایش جدی در این زمینه صورت بگیرد و تشخیص داده شود که حوزه سلامت در کشور ما در چه حوزههایی مشکل دارد.
با توجه به آمارهای موجود کاهش مصرف شیر و به تبع آن افزایش ابتلای افراد به پوکی استخوان، کمتحرکی و همزمان مصرف غذای پرچرب و افزایش ابتلای افراد به بیماریهای قلبی و عروقی، افزایش مصرف دخانیات در کشور، وجود سموم ناشی از کودهای شیمیایی در محصولات کشاورزی و آبیاری ازجمله مهمترین معضلاتی است که حوزه سلامت کشور را تهدید میکند. بنابراین نمیتوان با تصویب یک سند کلی و ابلاغ آن به وزارتخانهها آنگونه که مدنظر مسئولان دولت دهم بود به حل مشکلات در حوزه سلامت امیدوار بود بلکه آنچه مهم است شناسایی دقیق معضلات در حوزه سلامت و بررسی آمار بیماران در هر حوزه است تا بتوان طبق آن اولویتبندی کرد و نسبت به رفع هر معضل با برنامهریزی و کار کارشناسی اقدام کرد چرا که حوزه سلامت یک حوزه کلی نیست که بتوان مشکلات آن را نیز بخشنامهای و با یک نگرش کلی حل کرد.
برای حل معضلات حوزه سلامت بیش از آنکه یک سند ملی ارتقای سلامت نیاز باشد، ارتقای آگاهی مردم درباره سبک زندگی ضروری است چرا که امروز سیاستها در حوزههای بهداشتی در کشورهای توسعهیافته حول محور پیشگیری از بیماری تمرکز یافته و نه درمان.
برای شناختن راههای پیشگیری از بیماری نیز باید سبک زندگی خود را تغییر دهیم که لازمه آن شناخت روش زندگی و سبک سالم زیستن است. با توجه به اینکه 70درصد از مردم در بسیاری از جوامع شهرنشین هستند و از این جهت افراد دارای تنوع و تکثر فرهنگی در شهرها ساکن شدهاند، شناخت دقیق این فرهنگها که در سبک زندگی و نحوه رعایت موارد بهداشتی و سلامت جسمانی آنان نیز اثرگذار است، امری ضروری بهنظر میرسد. اهمیت این امر در این است که بسیاری از رفتارهایی که منجر به تهدید سلامت افراد در جامعه میشود امکان دارد در باورها و فرهنگهای رایج در جامعه ریشه داشته باشد. بنابراین شناخت دقیق این فرهنگها برای کنترل یا حتی حذف عوامل تهدیدکننده سلامت از ضروریات محسوب میشود.
در اجرا و تهیه الگوی مناسب برای تعیین سبک زندگی، همه افراد باید مشارکت داشته باشند تا بتوانیم همه باورها و فرهنگها را اقناع کنیم. اگر تدوین سند و برنامهای برای اصلاح سبک زندگی در دستور کار وزارت بهداشت یا همه سازمانهایی که بهنحوی متولی ارتقای کیفیت زندگی انسان هستند، قرار گیرد، میتوانیم امیدوار باشیم که در زمینه استفاده بهینه از منابع و ظرفیتهای موجود برای رسیدن به سبک زندگی مناسب به نتیجه مطلوب برسیم.