روز سهشنبه وقتی بدن نیمه جان دختربچه 2.5 سالهای به نام نگار به بیمارستان 15خرداد ورامین منتقل شد، کسی از حادثهای که برای او رخ داده بود، خبر نداشت. آثار ضرب و شتم روی سر و صورت نگار به چشم میخورد و معاینات اولیه نشان میداد که او بهخاطر اصابت ضربه به سرش به کما رفته است.
دختربچه خردسال به بخش مراقبتهای ویژه انتقال یافت و تلاش برای نجات وی شروع شد اما سطح هوشیاری او هر لحظه کاهش مییافت تا اینکه پزشکان تشخیص دادند وی دچار مرگ مغزی شده است. وقتی ماجرا به سیدقاسم هاشمیان، پزشک هماهنگکننده پیوند اعضای دانشگاه شهید بهشتی تهران گزارش شد، وی چهارشنبهشب راهی بیمارستان 15خرداد شد و بعد از انجام معاینات نهایی، مرگ مغزی نگار تأیید شد. به این ترتیب مذاکره با خانواده دختربچه خردسال آغاز شد تا شاید با رضایت آنها اعضای بدن نگار به بیماران نیازمند اهدا شود.
دکتر هاشمیان میگوید: طبق اظهارات مادر نگار، دختربچه 2.5 ساله توسط پدرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود که پس از این ماجرا پدر کودک از سوی پلیس بازداشت شد. پس از آن ما از مادر، عمو و پدربزرگ نگار دعوت کردیم در بیمارستان حاضر شوند و با آنها برای اهدای اعضای بدن دختربچه وارد مذاکره شدیم.
خوشبختانه پس از چند دقیقه گفتوگو، آنها رضایت دادند که اعضای بدن دخترشان اهدا شود و پس از آن بود که ما راهی دادگاه شدیم تا با توجه به اینکه پدر نگار در زندان بود، حکم عمل پیوند صادر شود. از آنجا که پدربزرگ نگار راضی به عمل پیوند بود، دادگاه رأی به انجام عمل داد و به این ترتیب پیکر بیجان دختربچه به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال یافت و روز پنجشنبه، پس از آخرین دیدار خانواده دختربچه با او، عمل پیوند انجام شد و کبد و 2کلیه او بهطور مستقیم و قلب او نیز برای انجام پیوند دریچه به بیماران نیازمند اهدا شد. پس از انجام عمل پیوند، پیکر نگار در اختیار خانوادهاش قرار گرفت و به خاک سپرده شد.
براساس این گزارش، مادر نگار نیز روز گذشته در گفتوگوی کوتاه تلفنی با همشهری درخصوص علت حادثه گفت: زمانی که این اتفاق رخ داد، من در خانه نبودم. سهشنبه بود که یکی از همسایهها با من تماس گرفت و گفت که دخترم حالش بد شده و او را به بیمارستان بردهاند. وقتی خودم را به بیمارستان رساندم، فهمیدم که پدرش او را طوری کتک زده که باعث شده سرش بهشدت آسیب ببیند و دچار مرگ مغزی شود. با شنیدن این خبر شوکه شدم و دنیا روی سرم خراب شد. ابتدا باورم نمیشد که نگار را برای همیشه از دست دادهام اما وقتی پزشکان گفتند که او دیگر برنمیگردد، رضایت دادم که اعضای بدنش اهدا شود.