در این حمله 6 فرد مسلح قصد ربودن وی را داشتند که با مقاومت اسدی مواجه شدند و در نهایت با شلیک 4گلوله و جراحات عمیق در قفسهسینه، پس از تلاش ناموفق سهساعته در بیمارستان صنعا، وی به شهادت رسید. شهادت دیپلمات 57ساله ایرانی در یمن، دومین حادثه برای دیپلماتهای ایرانی در یمن طی یک سال اخیر است. تیرماه امسال نیز نوراحمد نیکبخت، یکی از کارمندان سفارت ایران، درحالیکه عازم منطقهای دیپلماتیک در جنوب صنعا بود، توسط مردان مسلح ربوده و به مکان نامعلومی منتقل شد. از آن زمان تاکنون اطلاعی از وضعیت این دیپلمات ایرانی در دست نیست. البته چندی قبل اعلام شد یک جسد که سر آن بریده شده در استان مأرب واقع در شمال یمن پیدا شده که مربوط به نیکبخت وابسته اداری سفارت ایران در صنعا است که مدتی بعد تکذیب شد. وقوع 2تهدید تروریستی علیه دیپلماتهای ایرانی در یمن جدای از اینکه بار دیگر بحث امنیت جان دیپلماتها را در دولت، مجلس و نزد افکار عمومی مطرح ساخته است، نشان از آن داردکه دولت یمن در حفظ جان دیپلماتهای ایرانی جدی نیست و با توجه به سهلانگاریهای این کشور در شناسایی و کشف عاملان اینگونه حوادث، بهنظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران باید بیشتر مراقب تحرکات گروههای تروریستی باشد چرا که با وجود وعدههای مکرر مسئولان یمنی جهت پیگیری این حادثه، هنوز خبری از شناسایی و دستگیری عاملان این دو حمله در دست نیست.
تهدیدات تروریستی علیه دیپلماتها و اماکن دیپلماتیک، یکی از دغدغهها و مشغلههای کشورها در روابط بینالمللی است و البته جمهوری اسلامی ایران نیز از این مسئله بیبهره نبوده. شاید نخستین مورد از این تهدیدات حمله به سفارت ایران در انگلیس بود؛ اشغال سفارت ایران در لندن واقعهای بود که ۱۰اردیبهشت 1359برابر با ۳۰ آوریل۱۹۸۰ توسط عدهای که خود را از طرفداران خودمختاری خوزستان، مینامیدند آغاز و به اشغال ششروزه سفارت ایران در لندن انجامید. در این حادثه تروریستی، عباس لواسانی، وابسته مطبوعاتی سفارت ایران، در داخل سفارت به شهادت رسید. البته در این عملیات علی صمدزاده دیگر دیپلمات ایرانی نیز شهید شد و احمد دادگر از کارکنان محلی سفارت نیز هدف اصابت 6گلوله قرار گرفت ولی زنده ماند. حادثه گروگانگیری در حالی رخ داد که نامهای از سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به وزارت خارجه بریتانیا نوشته شده و در آن از دولت این کشور، تأمین امنیت سفارت ایران خواسته شده بود ولی 2روز بعد از پاسخ دولت بریتانیا مبنی بر تأمین کامل امنیت سفارت ایران، این حادثه روی داد. البته نیروهای اسایاس انگلیس در عملیات پرنسس گیت و تنها طی ۱۱ دقیقه به بحران گروگانگیری سفارت ایران پایان دادند. پس از آن و در ۱۴ تیر 1361، 4دیپلمات ایرانی در یک پست بازرسی توسط یک گروه شبهنظامی مسیحی لبنانی (فالانژها) بازداشت شدند. احمد متوسلیان(وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت)، سیدمحسن موسوی(کاردار سفارت ایران)، کاظم اخوان(عکاس خبرگزاری ایرنا) و تقی رستگارمقدم(راننده) توسط مزدوران مسلح موسوم به قوات البنانیه ربوده شدند. وجود امیدواری نسبت به زنده بودن این افراد سبب شده تا گاهگاهی اقدامی در این زمینه صورت گیرد؛ تشکیل کمیته پیگیری و مکاتبه با مقامات بینالمللی و اقدامات مشابه در حالی است که مدتها قبل سمیر جعجع، رهبر سابق فالانژهای لبنان ادعا کرده بودکه این افراد پس از دستگیری بدون آنکه تحویل اسرائیل شوند، توسط نیروهای او کشته شدهاند. کشتار دیپلماتهای ایرانی در ۸ آگوست ۱۹۹۸ در کنسولگری ایران در مزار شریف دیگر حادثه تروریستی علیه دیپلماتهای ایرانی بود که بهدنبال اشغال شهر توسط نیروهای طالبان رخ داد. در ابتدا شهادت 8دیپلمات گزارش شد و مدتی بعد مرگ 2دیپلمات و یک روزنامه نگار دیگر نیز تأیید شد. این کشتار توسط نیروهای سپاه صحابه، یک گروه سنی پاکستانی مرتبط با سرویس اطلاعات و امنیت پاکستان انجام شد.
دستگیری دیپلماتهای ایرانی در عراق در ۲۱دی ۱۳۸۵ حمله دیگری از این نوع بود که در پی آن ۵ دیپلمات ایرانی در دفتر نمایندگی ایران در اربیل عراق طی یک حمله شبانه توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شدند. در نهایت عباس حاتمیکساوند، مجید قائمی حیدری، باقر غبیشاوی، موسی چگینی و حمیدرضا عسگری پس از حدود ۳۰ماه در ۱۸ تیر ۱۳۸۸ همزمان با تحویل بازداشتشدگان به دولت عراق، آزاد شدند. این حمله در حالی صورت گرفت که کاندولیزا رایس در گفتوگو با روزنامه نیویورکتایمز مدعی شده بود که این حمله به دستور شخص جورج بوش انجام شده است.
گروگانگیری جلال شرفی، دبیر دوم سفارت ایران در عراق، از بهمن 1385تا فروردین1386و همچنین 3 تن از کارمندان ایرانی و یک کارمند محلی سفارت از دیگر موارد حمله به دیپلماتهای ایرانی در عراق بود.
پاکستان، دیگر کشوری بود که دیپلمات ایرانی در آن مورد سوءقصد قرار گرفت؛ حشمتالله عطارزادهنیاکی، کارشناس اقتصادی سرکنسولگری ایران در پیشاور پاکستان، همراه یک محافظ مسلح پاکستانی در ۲۳ آبان ۱۳۸۷ مورد حمله یک گروه مسلح قرار گرفت. طی این حمله تروریستی محافظ وی به شهادت رسید و عطارزاده و اتومبیل حامل وی ربوده و به مکان نامعلومی منتقل شد. وی حدود 17ماه اسیر بود و در این مدت حدود 16بار محل استقرار وی جابهجا شد و در 15محل جدید استقرار یافت. آزادی عطارزاده توسط وزارت اطلاعات پس از آن صورت گرفت که یک ماه قبل از آن نیروهای اطلاعاتی ایران طی عملیاتی، عبدالمالک ریگی، سرکرده گروهک تروریستی ریگی را دستگیر کردند. پس از این حمله، سال گذشته 7کارمند هلال احمر ایران که برای کمک به آسیبدیدگان به لیبی سفر کرده بودند بهمدت چندماه در اسارت بودند. چندی بعد نیز 48زائر ایرانی در سوریه دستگیر شدند که در نهایت از سوی تروریستهای سوریه آزاد شدند. تیرماه امسال نیز در یک اقدام سازماندهی شد، عدهای در افغانستان قصد داشتند کنسولگری ایران در هرات را به آتش بکشند که با مقاومت نیروهای امنیتی مواجه شدند. اخیرا هم سفارت ایران در لبنان مورد حمله تروریستی قرار گرفت؛ حدود 2ماه پیش و در انفجار تروریستی 28آبان که با وقوع 2 انفجار تروریستی در مقابل سفارت کشورمان در لبنان همراه بود، تروریستها یک خودروی بمبگذاری شده حامل 100کیلوگرم مواد منفجره را در حوالی منطقه الجناح در ضاحیه، واقع در جنوب بیروت منفجر کردند که خسارت زیادی به ساختمان سفارت ایران و همچنین ساختمانهای آن محدوده وارد کرد. در این حمله 150نفر مجروح و 27نفر ازجمله حجتالاسلام ابراهیم انصاری، رایزن فرهنگی کشورمان در این کشور به شهادت رسیدند. گردان عبدالله عزام شاخه القاعده در لبنان با صدور بیانیهای مسئولیت انفجارهای بیروت را برعهده گرفت.
ساعاتی پس از حملات انتحاری به سفارت ایران در بیروت، تیم ملی فوتبال ایران در ورزشگاه کمیل شمعون به دیدار تیم ملی فوتبال لبنان رفت. بازی در شرایطی برگزار شد که بنابر ملاحظات امنیتی، استادیوم خالی از تماشاگران و در محاصره نیروهای نظامی و امنیتی لبنان بود. در همان زمان، نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل در یادداشتی به دبیرکل این سازمان، بر ضرورت پیگیری قانونی و مجازات عاملان این حملات تأکید کرد. این یادداشت 3 حمله تروریستی را در یکسال گذشته ضددیپلماتها و اماکن دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در یمن و لبنان برشمرده بود. این اقدام حقوقی ایران در حالی صورت گرفت که دبیرکل سازمان ملل متحد هر 2سال یکبار، گزارش جامعی را از اقدامات نقض حقوق دیپلماتیک و کنسولی ضددیپلماتها و اماکن دیپلماتیک تهیه میکند. موارد تروریستی اخیر علیه دیپلماتهای ایرانی نیز با هدف جلب توجه دولتهای عضو سازمان ملل و درج این موارد در گزارش دبیرکل ارائهشده که قرار است بهصورت سند مجمع عمومی منتشر شود. البته دبیرکل سازمان ملل ضمن محکومیت با تأخیر شهادت دیپلمات ایرانی در حمله تروریستی، با فرستادن پیام تسلیت برای خانواده ابوالقاسم اسدی، وابسته فرهنگی ایران در یمن، خواستار پیگرد عاملان این حادثه و اجرای عدالت در این زمینه شده بود. بعد از آن نیز ماجد الماجد، تبعه سعودی و رهبر گردان عبدالله عزام چندی بعد دستگیر شد. درحالیکه گمانهها از نقش بندر بنسلطان، رئیس دستگاه امنیتی عربستان و کشور متبوعش در این رویداد بالا میگرفت، ماجد طی مرگی مشکوک(به گفته مقامات لبنانی بر اثر مشکلات کلیوی)، ناگفتههای سرکرده این عملیات تروریستی را به گور برد. گروه شبهنظامی عبدالله عزام در سال2009 تشکیل شد و در لبنان و شبهجزیره عرب فعالیت داشت و حالا بهعنوان یکی از گروههای تروریستی فعال در سوریه، با تروریستها و معارضان سوری همکاری میکند. این گروهک حدود 3 سال پیش به تانکر حامل نفت ژاپن در تنگه هرمز حمله کرده بود. آنها همچنین طی 9سال اخیر مسئولیت چند حمله مرگبار دیگر را پذیرفتهاند. البته اعلام شد که عاملان حمله به سفارت ایران در لبنان از سلفیان ساکن لبنان با تابعیتهای متفاوت و از نزدیکان شیخ احمدالاسیر بودهاند. جدای از این موارد تروریستی، ماه قبل برزیل فاش کرد که آمریکا از دیپلماتهای ایرانی جاسوسی میکند. این حملات تروریستی علیه دیپلماتهای ایرانی در حالی است که معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی، حفظ و تأمین امنیت دیپلماتهای مقیم را مسئولیت دولت میزبان دانسته و بر انجام وظایف و مسئولیتهای دولتهای میزبان درخصوص این اقدام تأکید کرده است.
براساس ماده ۲۲کنوانسیون وین، اماکن دیپلماتیک و کنسولی و هیأتهای دیپلماتیک، دارای مصونیت سیاسی هستند و پلیس و نیروهای امنیتی کشور میزبان نمیتوانند وارد محدوده دیپلماتیک کشور دیگری شوند و نمایندگان یا کارگزاران دولت میزبان تنها با اجازه سفیر و در غیاب سفیر، با اجازه رئیس هیأت نمایندگی حق ورود به این محدوده را دارند. همچنین مطابق کنوانسیون ۱۹۶۱ وین، دولتهای میزبان مسئول حفاظت و تأمین امنیت سفارتخانهها و نمایندگیهای دیپلماتیک خارجی در کشور خود هستند. حفاظت از امنیت دیپلماتها صرفنظر از ابعاد حقوقی، سیاسی و بینالمللی که براساس مقررات و اصول مسلم حقوق بینالملل ازجمله موارد مندرج در منشور ملل متحد، کنوانسیون حقوق دیپلماتیک و کنوانسیونهای چهارگانه ژنو مورد تأکید قرار گرفته، از حیث ابعاد انسانی و حقوق بشری و همچنین جایگاه بینالمللی کشورها اهمیت قابل توجهی دارد.با این همه بهنظر میرسد که برآیند تهدیدات تروریستی علیه دیپلماتهای ایرانی حداقل در طول یک سال اخیر (لبنان و یمن) نشان از آن دارد که حوزه تهدیدات بهنوعی بازخورد رهیافتهای ژئوپلیتیکی در مختصات تحولات منطقه و سوریه است. تشدید تقابل ایدئولوژیک ایران و عربستان در طول 2سال اخیر سبب شده تا حوزههای تقابل به عرصههای مختلفی کشیده شود؛ تهدید منافع و امنیت دیپلماتهای ایرانی یکی از این موارد است. از این رو، ترور در لبنان، یمن و سایر کشورها علیه دیپلماتها و اتباع ایرانی نوعی انتقامگیری و تلقین ناامنی است که در دستور کارگروههای تکفیری و وهابی سلفی به رهبری عربستان سعودی قرار گرفته است. علاوه بر این بروز حوادث تروریستی علیه دیپلماتها و اماکن دیپلماتیک ایران تلنگری است که هر بار بهدنبال تهدیدی تروریستی در فضای عمومی و رسانهای کشور مطرح میشود. ضرورت تأمین امنیت دیپلماتهای ایرانی در کشورهای مختلف برعهده کشور میزبان بوده و کشورهایی که اتفاقات ناگواری برای دیپلماتهای ایرانی در آنها رخ میدهد ملزم به تأمین امنیت جانی دیپلماتها و اماکن دیپلماتیک هستند. شاید طرح این مسئله ضروری باشد که جدای از توسعه و تعمیق روابط دیپلماتیک با دیگر کشورها لازم است که ابتدا به حفاظت و امنیت دیپلماتیک کشور میزبان توجه و سپس نسبت به اعزام دیپلمات اقدام شود. بهنظر میرسد این مهم باید مورد مداقه بیشتری قرار گیرد چرا که حوادث لبنان، یمن و دیگر کشورها هشداری در مورد حفاظت و امنیت بیشتر از جان دیپلماتهاست؛ دیپلماتهایی که نماینده نظام و ملت جمهوری اسلامی ایران بوده و حراست و تأمین امنیت جانی آنها بیانگر اهمیت کشور به شهروندان و به همان میزان مسئولیتپذیری در تعهدات بینالمللی و ارزشهای عام جهانی است.