فارغ از اینکه همای سعادت این دوره روی دوش کدام چهرهها نشسته، میتوان از نگاه یک تماشاگر عادی سینما فهرست «ترینها»ی جشنواره سیودوم را شمارش کرد؛ سیاههای که در آن از ناکامترین تا فعالترین و از پرفروشترین تا معترضترین به چشم میخورد. در یک نگاه کلی، جشنواره فیلم فجر سال92 رویدادی بود مثل دورههای قبل که شاید وجه تمایز آن را نسبت به 31 دوره گذشته بتوان در نمایش تعداد زیادی فیلم ناامید و تلخ دانست. گرچه حضور چند فیلم با موضوع امید به آینده در میانههای جشنواره اوضاع را کمی بهتر کرد.
21سال قبل سیدمرتضی آوینی که آن زمان هنوز پیشوند «شهید» را ابتدای نام خود نداشت، پس از دیدن «از کرخه تا راین» در نامهای خطاب به ابراهیم حاتمیکیا نوشت: «دو بار از کرخه تا راین را دیدم و هر دو بار از آغاز تا انجام گریستم. دلم میگریست اما عقلم گواهی میداد که تو بر دامنه آتشفشان منزل گرفتهای...».
امسال تاریخ به نوعی دیگر تکرار شد و حاتمیکیا پس از تماشای «شیار 143» نرگس آبیار گفت: «در هر دو باری که فیلم را دیدم، من هم همراه همه تماشاگران گریه کردم. نقش خانم مریلا زارعی در فیلم همان نقش حاج کاظم «آژانس شیشهای» است و همانطور جاودانه خواهد شد.» این سخنان در کنار یکیدو اظهارنظر دیگر از خالق «چ» یک چهره معترض و بسیار فعال در جشنواره امسال به نمایش گذاشت. برای اینکه بدانید طنازترین، ناکامترین، پرفروشترین، موفقترین، تماشاییترین، معترضترین، فعالترین، غیرقابل پیشبینیترین، خونسردترین و مناقشهبرانگیزترین چهرهها و فیلمهای حاضر در سی و دومین جشنواره فیلم فجر کدامها بودهاند، خواندن این گزارش را از دست ندهید.
تماشاییترین
بیتردید صحنه سقوط بالگرد یا همان هلیکوپتر در فیلم سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا - فیلمساز سرشناس جنگ و دفاعمقدس در بازگشت دوباره به این عرصه- حسابی خوش درخشید و او در نشست پس از نمایش فیلم هم یک کنایه اساسی انداخت به فیلمسازانی که با هنرمندان خارجی برنده اسکار همکاری کردهاند. حاتمیکیا گفت: میتوانستم یک خارجی اسکار گرفته را دعوت کنم برای درآوردن صحنههای جنگی ولی ترجیح دادم این صحنهها با هنر بچههای خودمان جان بگیرد. گرچه مجید مجیدی در اختتامیه بخش بینالملل تلویحا پاسخ کارگردان چ را داد و دلیل دعوت از ویتوریو استورارو، فیلمبردار ایتالیایی برنده اسکار را نه بردن 3جایزه اسکار، بلکه انسان متعالی بودن او عنوان کرد! به هر حال، تندیس تماشاییترین صحنه فجر 32 اهدا میشود به سقوط بالگرد در چ.
پرفروشترین
پیشبینی ذائقه مخاطبان سینما در سال93 به اندازه پیشبینی زمان وقوع زلزله احتمالی تهران سخت است. اگر اوضاع گیشههای سینمای ایران مثل چند سال اخیر باشد، میتوان روی فروش خوب «معراجیها» یا «خط ویژه» حساب کرد. در میان فیلمهای جدی باید چ را درنظر گرفت که شهید چمران را برای نخستین بار روی پرده جان بخشیده است. «ردکارپت» رضا عطاران هم با آن صحنههای بامزه حضور یک عشق سینما در جشنواره فیلم کن فرانسه، توان کشاندن تماشاگران را به سالنهای تاریک دارد. روی فروش خوب «طبقه حساس» هم میتوان حساب کرد اما از یک نکته نباید غافل شد؛ بهاحتمال زیاد پرفروشترین فیلم سال 93 باید یک کمدی باشد. اگر یک عطاران بامزه هم در فیلم طنازی کند که چه بهتر! فرمول فروش در سینمای ایران دارد میرود به این سمت: یک عطاران + یک داستان کمدی یا طنز + یک نفر روی صندلی کارگردانی!
فعالترین + معترضترین
آخرین بار که یک ابراهیم حاتمیکیا با این حجم فعالیت و اعتراض همزمان در سینمای ایران دیده بودیم، احتمالا به زمانی برمیگردد که «موج مرده» او به تیغ تیز ممیزی گرفتار آمده بود. ابراهیم آن سال تمام راشهای قیچیخورده فیلمش را با خود به سینما آورد و مقابل دیدگان نمایندگان رسانههای گروهی به نمایش گذاشت. او امسال پس از نمایش موفق چ در کاخ جشنواره، تقریبا هر روز در برج میلاد دیده شد و درباره خیلی چیزها هم اظهارنظر کرد؛ از گیر دادن به سلیقه هیأت انتخاب تا دفاع و حمایت تمامقد از «شیار 143». حاتمیکیا در میانههای جشنواره به سالن برگزاری مراسم اختتامیه بینالملل هم رفت و یک سیمرغ بلورین به سیاهه جوایز خود افزود. کارگردان چ احتمالا این روزها دارد خستگی روزهای شلوغ جشنواره را از تن به در میکند و همزمان به نمایش عمومی و موفق فیلم خود میاندیشد.
ناکامترین
منصفانه اگر بخواهیم قضاوت کنیم، خیلیها میتوانند جایزه این بخش را با خود به خانه ببرند؛ از فیلمسازان جوان گرفته که با هزار امید و آرزو پا به جشنواره گذاشته بودند تا بزرگانی که نمایش فیلمشان در برج میلاد با اعتراض اهالی رسانه مواجه شد. چهکسی تصور میکرد مسعود کیمیایی، کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجویی در میان ناکامهای جشنواره سی و دوم قرار بگیرند؟ از میانههای جشنواره به بعد کار در کاخ جشنواره به جایی رسید که فیلمسازان برای جان سالم در بردن از نمایش فیلمشان در برج میلاد دست به دعا برمیداشتند و چند نفر دیگر هم صدای خنده اهالی رسانه را حین نمایش برخی فیلمها به مسائل ماورایی ربط میدادند؛ ازجمله اینکه تماشاگر ایرانی عادت ندارد عبارت «عاشقتم» را از زبان مادر خطاب به فرزند بشنود و به همین دلیل میخندد! تندیس ناکامترین اهدا میشود به همه آنها که ناکامی خود را نه در فیلم که در نگاه دیگران جستوجو کردند و در حوالی برج میلاد آفتابی نشدند.
طنازترین
رضا عطاران خواسته یا ناخواسته دارد بار طنز و کمدی سینمای ایران را به تنهایی به دوش میکشد. بسیاری از آنها که فیلمهای تلخ و کمدیهای ناخواسته جشنواره امسال را تا میانههای راه تحمل کرده بودند، با تماشای «رد کارپت» عطاران از ته دل خندیدند و حسابی خوش گذراندند. دیدن شوخیهای بامزه بازیگر و کارگردان طناز ایرانی با بزرگانی چون استیون اسپیلبرگ آن هم روی فرش قرمز جشنواره معتبر کن و شنیدن کنایههای او به برخی فیلمسازان و هنرمندان ایرانی شاید بیشتر به دل اهالی رسانه و سینما بنشیند اما بیتردید مخاطبان عادی سینما هم از تماشای کمدیهای خاص این مشهدی بامزه لذت خواهند برد. عطاران با «خوابم میآد» یک اکران موفق را تجربه کرده و طنازیهایش در رد کارپت او را به مرد اول کمدی سینمای ایران تبدیل کرده است.
موفقترین
چون نمیشد عنوان این بخش را «پدیدهترین» انتخاب کرد، ناچاریم عنوان موفقترین چهره و فیلم جشنواره سیودوم را به سرکار خانم نرگس آبیار، فیلم «شیار 143» و سرکار خانم مریلا زارعی تقدیم کنیم؛ فیلمی که ابتدا قرار نبود اصلا در جشنواره حضور داشته باشد و پس از نخستین نمایش در برج میلاد، سیل تحسینها و تمجیدها را نثار خود کرد. آبیار در دومین تجربه کارگردانی خود سراغ موضوعی ارزشی رفته و چشمانتظاری یک مادر برای فرزندش را به تصویر کشیده است. زارعی که پیش از این در چند فیلم ازجمله «سربازهای جمعه» کیمیایی و «دستهای خالی» ابوالقاسم طالبی نشان داده بود تبحری خاص در ایفای نقش زنان و دختران رنجکشیده دارد، در شیار 143 نقش یک مادر چشمانتظار کرمانی را به زیباترین شکل ممکن بازی کرد و خودش هم حین نمایش فیلم در برج میلاد و نشست پس از آن حسابی احساساتی شد. حالا خیلیها منتظر نمایش عمومی این فیلم و البته سومین تجربه کارگردانی آبیار هستند.
خونسردترین
خیلیها بهروز افخمی را با آن خندههای ویرانکنندهاش خونسردترین چهره سینمای ایران میدانند اما خونسردی سیدرضا میرکریمی در نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «امروز» و پیش از آن در آغاز نمایش فیلم در کاخ جشنواره مثالزدنی بود. او ابتدا روی صحنه رفت و از اهالی رسانه و منتقدان خواست اعتماد به نفس فیلمسازان را با سوتها و کفها و خندههای خود از بین نبرند. بعد بلافاصله گفت سر نمایش فیلم او آزادند هر کاری دوست دارند بکنند. میرکریمی در نشست پس از فیلم هم مقابل اظهارنظرهای مجری- منتقد نشست و پرسشهای انتقادی خبرنگاران اصلا کم نیاورد و خیلی خونسردانه گفت: سر نمایش جشنوارهای فیلمهای قبلیام «به همین سادگی» و «یهحبه قند» هم خیلیها به ریتم کند فیلمها اعتراض کردند اما بعد همانها حسابی از خوبی فیلم گفتند. الان هم خیلی نمیخواهم فیلم خودم را توضیح بدهم. اصل حرفها بماند برای نمایش عمومی امروز که در یک مصاحبه مفصل درباره دلایل کنشها و واکنشهای قهرمان داستان حرف میزنم. گرچه برخلاف میرکریمی، مدیر فیلمبرداری فیلم عصبانی شد و حسابی از خجالت منتقد - مجری جلسه درآمد! تندیس این بخش با احترام به بهروز افخمی اهدا میشود به سیدرضا میرکریمی.
غیر قابل پیشبینیترین
احمدرضا درویش «رستاخیز» خود را پس از چند سال رونمایی کرد و البته در آن چهره حضرت ابوالفضل(ع) و شماری دیگر از شهدای بزرگوار دشت کربلا را برای نخستینبار روی پرده سینما نمایش داد. اکران رستاخیز در سینمای رسانهها با واکنشهای مختلف همراه شد؛ برخی کار را دوست داشتند و عدهای دیگر معتقد بودند میتوانست بهتر از این باشد. هر چه باشد، روایت درویش از واقعه کربلا و عاشورای سال 61 هجری قمری در آینده دور یا نزدیک روی پرده سینماها میرود و آن وقت میتوان تصویری دقیق از میزان علاقه مردم به رستاخیز ارائه داد. درباره میزان محبوبیت این فیلم بین تماشاگران عادی سینما هنوز هیچچیز بهطور دقیق مشخص نیست.
مناقشهبرانگیزترین
«قصهها» و «عصبانی نیستم!» بلافاصله پس از نمایش در جشنواره از سوی گروهی از رسانهها و نمایندگان مجلس مورد نوازش قرار گرفتند. گرچه رخشان بنیاعتماد در همان نشست پرسش و پاسخ فیلم خود شمشیر را برای منتقدان از رو بست و با گفتن جمله «مادر نزاییده کسی که مانع فیلم ساختن من بشود» حسابی از خجالت عدهای درآمد. رضا درمیشیان اما بیصدا راهی جشنواره برلین شد و پاسخی به انتقادها نداد. اعتراض برخی چهرههای شناختهشده مجلس به نمایش فیلمهای مسئلهدار در جشنواره امسال و سکوت دبیر جشنواره و رئیس سازمان سینمایی کار را به جایی رساند که وزیر ارشاد در اختتامیه مراسم پایانی جایزه جهانی کتاب سال در مقام پاسخگویی برآمد و گفت: نمایندگان حق دارند هر نظری که دارند بگویند اما برخی دوستان فیلمها را از نزدیک ندیدهاند. چه بسا فیلمی که از آن صحبت میشود آنها در گذشته دیده باشند و پس از اصلاحات دوباره آن را نگاه نکرده باشند. برخی آثار قابل نمایش یا قابل حضور در بخش مسابقه نبودند اما تغییراتی که در برخی فیلمها انجام شد و حتی ما با کارگردان آن اثر صحبت کردیم. آنچه در حال حاضر اکران میشود، فیلم اصلاحشده است اما دوستان این فیلمها را ندیدهاند.