چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۶:۳۷
۰ نفر

همشهری آنلاین: برخی از روزنامه‎های چهارشنبه-۷ اسفند- موضوعاتی همچون لزوم سفر وزیر کشور به پاکستان برای پیگیری وضعیت سربازهای ربوده شده، آلودگی هوا و واکنش به صحبت‌های چند روز اخیر ناطق نوری را در ستون سرمقاله خود جای دادند.

موید حسینی صدر، سخنگوی فراکسیون محیط‌زیست مجلس در روزنامه تهران امروز با تیتر«آلودگی همچنان بدون متولی» نوشت:روزنامه تهران امروز؛۷ اسفند

عده‌ای عقیده دارند که باید برای مسئله محیط‌زیست و آلودگی هوا مدیریت واحدی وجود داشته باشد. سپردن این معضل به شهرداری یا سازمان‌های دیگر قابل بحث است ولی آنچه مشخص است این است که سازمان‌های مختلف در انجام وظایف خود طی سال‌های مختلف کوتاهی می‌کنند و این وسط تنها شهرداری تهران بوده که پای کار مانده و توانسته اقدامات خوبی در رابطه با کاهش آلودگی هوا انجام دهد. اقداماتی مانند ایجاد فضاهای گسترده سبز در تهران، راه‌اندازی خطوطBRT، گسترش خطوط مترو و... همه در فضایی توسط شهرداری تهران انجام شده است که سایر دستگاه‌ها اقدام چندانی در این رابطه انجام نداده‌اند.

در همه این سال‌ها دستگاه‌های متولی بحث سوخت، کیفیت خودروها، خروج خودروهای فرسوده، افزایش زمان معاینه فنی خودروها و... بوده‌اند همه شان زیر نظر دولت فعالیت کرده‌اند که متاسفانه خروجی مفیدی از اقدامات آنها در این سال‌ها شاهد نبوده‌ایم و همین ضعف و عدم اقتدار دولت‌ها باعث شده که پیشنهاد متولی جدید به ذهن کارشناسان خطور کند. کیفیت هوا یک بحث فرا وزارت‌خانه‌ای و دستگاهی و چند وجهی است.

شهرداری، وزارت کشور، وزارت نیرو، وزارت نفت و جهاد کشاورزی در این مسئله دخیل هستند و به خاطر همان هم سازمانی به نام محیط‌زیست تشکیل شد که معاون رئیس‌جمهور است و از نظر جایگاه هم معاونان رئیس‌جمهور از وزرا بالاتر هستند به همین دلیل یک شخص در حد معاون رئیس‌جمهور در این سمت گمارده شده است که تمام مجموعه‌ها با او همکاری کرده و مشکل حل شود. در دولت گذشته این انسجام در دولت وجود نداشت. وزارت نفت کار خودش را می‌کرد و وزارت نیرو راه خود را می‌رفت. وزارت کشور هم نسبت به خروجی خودروها اقدام نکرد و مشکلی به نام معاینه فنی خودروها را می‌توانست با یک لایحه پیشنهاد و اصلاح کند که این پیشنهاد به مجلس ارائه نشد.

بنابراین مشکل برسر جای خود ماند و به دلیل ناکارآمدی قبلی هماهنگی‌ بین سازمان‌ها و دستگاه‌های ذی‌ربط ایجاد نشد. متاسفانه سیستم سوخت و ساز خودروهای تولیدی هم مطابق با استانداردهای جهانی نیست و باعث آلودگی مستقیم هوا می‌شوند. بنابراین دولت باید تمرکز خود را بر ارتقای کیفیت سوخت بگذارد و به جای بنزین سهمیه‌ای در شهر‌های بزرگ منابع آن را به توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی اختصاص دهد. زیرا برای کنترل و کاهش آلودگی هوا محدودیت قانونی وجود ندارد. بنابراین الان که موضوعاتی مانند وضع قوانین جدید مطرح می‌شود بهتر است بر اثر تک متولی بودن موضوع آلودگی هوا هم تصمیم‌گیری شود تا همه اقدامات زیر نظر آن دستگاه یا سازمان انجام شود.

برای آزادی گروگان ها؛ به پاکستان سفر کنید

حشمت ا... فلاحت پیشه، عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در روزنامه قانون به موضوع آزادی سربازهای ربوده شده در مرز پاکستان اشاره کرد و نوشت:روزنامه قانون؛۷ اسفند

 اعتقادم بر این است که عدم سفر  وزیر کشور به پاکستان قابل توجیه نیست. اگر سفر  وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران به عنوان عالی‌ترین مقام امنیتی در دولت به پاکستان صورت می‌گرفت، طبیعتا جدیت ایران بیشتر به پاکستانی‌ها و گروه‌‌های تروریستی  نشان داده می‌شد. در دنیای امروز مقامات سیاسی برای یک شهروند و یک تبعه خودشان در چنین شرایطی سفرهای سیاسی ترتیب می‌دهند. تنها طرح برخی مسائل از داخل ایران و طرح ادعاهایی مبنی بر پیگیری مرزبانان ایران و ورود به خاک پاکستان، که عملا هیچگاه اثبات نشده است، نتیجه را عاید نمی‌کند.

آقای وزیر کشور باید زودتر به پاکستان سفر می‌کرد. این سفر علاوه بر اینکه جان مرزبانان ایرانی را نجات می‌داد، نشان  ازجدیت مقامات سیاسی ایران به کشورهای همسایه و گروه‌های تروریستی بود.

معتقدم سرنوشت مرزبانان ایران و تحولاتی مانند انفجار در مقابل کنسول‌گری  به یکدیگر مرتبط هستند. جمهوری  اسلامی ایران سیاستی فعال در عرصه بین الملل  را اتخاذ کرده است، طبیعی است که دشمنان ایران به سمت سیاست‌های ایذایی، اذیت کننده و مشغله ساز برای جلوگیری از شکل‌گیری سیاست خوب ایران پیش می‌روند. اگر جمهوری اسلامی ایران برخورد جدی در رابطه با گروگانگیری مرزبانان نشان دهد، در آینده توقف و تعلل این سیاست دشمنان در مقابل ایران را شاهد خواهیم بود.

در اولین فرصت، رحمانی فضلی باید به پاکستان سفر کند و پیام تندی هم برای پاکستانی‌ها داشته باشد. گروه  تروریستی در مرزهای شرقی ایران بدون اطلاع سازمان اطلاعات محرمانه ارتش پاکستان فعالیتی صورت نمی‌دهد. ارتباط این سازمان، با گروه‌های تند، وهابیون و گروه‌هایی که در گذشته به امنیت ایران آسیب زده‌اند، غیرقابل انکار است.

این سازمان همچنین با سازمان‌های خارج از جمله سیا و موساد ارتباطات خاص داشته است. در حال  حاضر جمهوری اسلامی ایران لوله کشی پر هزینه‌ای برای صدور گاز به پاکستان را صورت می‌دهد.

لوله‌ای که قرار است پیام صلح داشته باشد. لوله‌ای  که برای ایرانی‌ها صلح ایجاد نمی‌کند، دلیلی ندارد برای دیگری صلح ایجاد کند، بنابراین اعتقادم بر این است که ایران باید اهرم‌ها و ابزارهای خود را به کار بگیرد و با یک نشست جدی امنیتی مانع تکرار این مسائل شود. ضمن اینکه  باید هر چه زودتر سرنوشت موافقتنامه‌ امنیتی بین ایران و پاکستان مشخص شود. از سوی دیگر جای قراردادها استرداد مجرمان و معاضدت قضایی بین ایران و پاکستان خالی است.

بی‌ترمزها

روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز خود به قلم حسین شریعتمداری نوشت:روزنامه کیهان؛۷ اسفند

1- شاید برادر عزیزمان جناب حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری، آنچه را در این یادداشت آمده است خوش نداشته باشند و به گلایه ابرو درهم کشیده و نگارنده را ملامت کنند «تو‌که مرا می‌شناسی چرا»؟! که باید گفت «چون شما را می‌شناسم، این وجیزه را نوشتنی یافته‌ام».

 

عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطق‌نوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاج‌ابوالفضل حاجی‌حیدری، با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت؛ «هم‌اکنون یکی از بدبختی‌های کشور ما این است که گرفتار تندروها و بی‌ترمزها هستیم». این سخن که «تندروها» و «بی‌ترمزها» خطر آفرینند و می‌توانند کشور را با آسیب‌های جدی روبرو کنند، سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای «تندروی» و «بی‌ترمزی» مصداق و نمونه‌ای ارائه نشود، نمی‌توان درباره آن به قضاوت نشست.

آقای ناطق تاکید می‌کنند که هم‌اکنون کشور ما گرفتار تندروها و بی‌ترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را می‌شناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی»! و «گرفتاری»! به بار آورده‌اند! و اگرچه آدرس و نشانه‌ای از تندروها و بی‌ترمزهای مورد نظر خویش ارائه نکرده‌اند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کرده‌اند می‌توان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بی‌ترمز می‌دانند و ... بخوانید!

2- هیچ حزب و گروهی را نمی‌توان یافت که برای معرفی خود از واژه‌ها و شعارهای ارزشی و مورد قبول مردم استفاده نکرده باشد. بنابراین بدیهی است که برای پی بردن به هویت واقعی یک جریان سیاسی نمی‌توان به آنچه روی تابلوی گروه نوشته شده است، بسنده کرد، بلکه بایستی مواضع و عملکرد جریان سیاسی با تابلو و شعاری که برای معرفی خود برگزیده است، مقایسه شود.

حالا - البته با عرض پوزش- باید از جناب ناطق پرسید، آیا سران و عوامل فتنه 88 را نمی‌شناسید؟! آنان که با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و تحت مدیریت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، کشور را به آشوب کشیدند، مردم بی‌گناه را به قتل رساندند، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام اهانت ورزیدند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کردند، به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود از ملک عبدالله‌سعودی برای فتنه‌انگیزی در ایران اسلامی کمک مالی گرفتند! با جرج‌سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی ملاقات‌های پی‌در‌پی داشتند، فرمول دیکته شده کودتای مخملی جین شارپ، مایکل لدین، ریچارد رورتی و... را مو به مو به اجراء گذاشتند، روی کلمه مبارک اسلام از جمهوری اسلامی ایران خط کشیدند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! سردادند، روز قدس به نفع اسرائیل و روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار دادند و... تا آنجا که شیمون‌پرز با صراحت از اصلاح‌طلبان به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! یاد کرد، نتانیاهو آشکارا اعلام کرد «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم آخوندی ایران می‌جنگند»! اوباما، حمایت از آنان را یک هدف استراتژیک برای آمریکا دانست، سفارتخانه‌های انگلیس، کانادا و آلمان برای حمایت مالی و سیاسی و تدارکاتی از آنان همه امکانات خود را به صحنه آوردند و...

جناب ناطق! به یقین جریان یاد شده را می‌شناسید، و از کینه‌توزی آنان علیه اسلام و انقلاب و نظام و امام(ره) در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 باخبرید، از این روی و با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی حضرتعالی نمی‌توان باور کرد تابلوی «اصلاحات»! را که این جریان روی دکه حزبی خود برافراشته است، باور کرده‌باشید! و بی‌تردید، باورها و داشته‌های دینی جنابعالی به شما اجازه نمی‌دهد برای معرفی سران و عوامل اصلی این جریان - و نه همه اصلاح‌طلبان - از واژه‌ای غیر از «وطن‌فروش» و «مفسد فی‌الارض»! استفاده کنید.

اگر چنین است - که هست و باید باشد‌-تعجب‌آور و صدالبته تأسف‌آور نیز هست که این روزها به جریان یاد شده  نزدیک شده‌اید! و یا دستکم این که با آنان مرزبندی مشخص ندارید، تا آنجا که جریان مورد اشاره، همه جا در رسانه‌ها و محافل و مصاحبه‌ها و اظهارنظرها جناب ناطق را در جبهه خود تعریف می‌کنند و حضرت ایشان نیز نه فقط در مقابل این ادعا کمترین عکس‌العملی نشان نمی‌دهد، بلکه با اظهارات و مواضع چند ساله - و مخصوصا چندماهه - اخیر خود، ادعای آنان را تائید نیز می‌کند!

حالا باید از حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری پرسید، منظور حضرتعالی از «تندروها» و «بی‌ترمزها»یی که به قول شما برای کشور بدبختی و گرفتاری آفریده‌اند کیست؟! بعید به نظر می‌رسد که سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 و پادوهای میدانی آنها مصداق مورد نظر جنابعالی باشند، زیرا، به دلایل و نشانه‌های پیش‌گفته، این تلقی پدید آمده است که خواسته یا ناخواسته در قاب سیاسی آنها ظاهر شده‌اید و یا - انشاءالله - به خطا، چنین تصوری درباره حضرتعالی پدید آمده است.

بنابراین باید به فتنه‌گران و رسانه‌‌های زنجیره‌ای و حامیان بیرونی آنها حق داد! که نیروهای پاکباخته و متعهد نظام و حزب‌الله همیشه پا به رکاب اسلام و انقلاب را مصداق اظهارنظر جنابعالی بدانند و با ذوق‌‌زدگی‌ بنویسند «با این اوصاف، مشخص است که ناطق‌نوری درصدد حرکت در مسیری است که این روزها در عرصه سیاسی کشور به اعتدال مشهور شده است و فعلا هم نماینده‌ای دیگر جز حسن روحانی ندارد. اگرچه که محرک اولیه‌اش هم‌پیمانی اکبر هاشمی‌رفسنجانی، حسن خمینی و محمد خاتمی و ناطق‌نوری است»!...

3- آقای ناطق‌نوری به یقین می‌دانند که اگر حزب‌الله یعنی توده‌های عظیم و پا به رکاب اسلام و انقلاب نبود و در روزهای بدحادثه نظیر فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 کف خیابان نمی‌آمد و از نظام اسلامی، مردم این مرز و بوم و خون به ناحق ریخته شهیدان بزرگوار دفاع نمی‌کرد، و حماسه‌های ماندگاری چون 9دی را نمی‌آفرید، امروز ایران اسلامی و مردم شریف آن زیر سیطره آمریکایی‌ها از نفس افتاده بودند.

جناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحب‌منصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بی‌دغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بی‌ترمز» می‌نامید! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بی‌ترمز می‌نامند! کاش توضیح می‌دادید- و هنوز هم دیر نشده - که منظور شما با آنچه اصحاب فتنه و دشمنان این مرز و بوم از سخن جنابعالی برداشت کرده و در آن می‌دمند متفاوت است.

4- این نکته نیز گفتنی است که واژه «بی‌ترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونه‌ای دیگر بر این باور است که بسیجی بی‌ترمز است، با این توضیح که وابستگی‌ها و دلبستگی‌هایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی، خانه‌های لوکس و ماشین‌های گران‌قیمت و... که برای دنیادوستان، نقش «ترمز» را بازی می‌کند و مانع حضور بی‌تکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع و حمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجی‌ها «ترمز» نیست. بسیجی‌ها‌ نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. از من و ما گذشته‌اند و به خدا پیوسته‌اند... با نگاه از این زاویه، بسیج بی‌ترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثال‌زدنی خود را وامدار همین بی‌ترمزهاست.

و بالاخره امید آن که برادر عزیزمان جناب آقای ناطق‌نوری، عذر نگارنده را بپذیرند و بر او خرده نگیرند که در این وجیزه بی‌تکلف درباره ایشان قلم زده است؟!... چرا که؛ برای دوستان، سوءاستفاده غریبه‌ها از دوست تلخ و ناگوار است.

کد خبر 251101

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز