این صحبتها در حالی مطرح شد که در سال 88 آمریکا و غرب اساسا تواناییهای ایران در زمینه رسیدن به سوخت هستهای را باور نکرده بودند. اینچنین هم بود که وقتی سعید جلیلی، رایزن هستهای کشورمان در مذاکرات ژنو در سال88 به آنها میگوید: اگر شما این سوخت را ندهید ما خودمان میرویم و تهیه میکنیم و در پاسخ به این ادعای جلیلی، آنها لبخندی میزنند.
جلیلی میگوید هیچ وقت این لبخندشان را فراموش نمیکند که مدعی بودند ایران نمیتواند به میلههای سوخت برسد. حالا 4سال بعد از آن ماجرا وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا به سرزمینهای اشغالی سفر میکند تا به دشمن ایران و همپیمان خودشان بگوید ما هم آرزو داریم ایران غنیسازی صفردرصد را انجام دهد اما باید بپذیریم که این کار شدنی نیست. او میگوید: غنیسازی اورانیوم در داخل ایران باید در چارچوب معین و مشخص، بررسی شده و تحتنظارت کامل انجام شود. آمریکا به مانند اسرائیل نمیخواهد ایران غنیسازی کند اما این درخواست، غیرمنطقی است.
این سخن او یادآور گفتههای محمدجواد ظریف به همشهری است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگوی خود با همشهری میگوید: معتقدم که ما در توافق ژنو به خطوط قرمز نظام نزدیک نشدیم ولی آمریکاییها از خطوط قرمز خودشان عبور کردند چون آمریکاییها 10سال گفته بودند که ما یک ماشین غنیسازی را در ایران نمیپذیریم و اینجا پذیرفتند که غنیسازی در ایران ادامه پیدا کند.
اما حالا آنها استراتژی جدیدی را در پیش گرفتهاند. بهنظر میرسد آمریکا و غرب پس از آنکه مطمئن شدند نمیتوانند مانع پیشرفتهای برنامه صلحآمیز هستهای ایران شوند، رویکرد تأخیری و حداقلی برای برنامه هستهای ایران درنظر گرفتهاند. آنها میخواهند سانتریفوژهای ایران با کمترین تعداد بچرخد یا آنکه سرعت پیشرفت برنامه هستهای ایران کمتر شود. در واقع آنها از سرعت غنیسازی ایران واهمه دارند و برای همین در مذاکرات میخواهند مانع از غنیسازی بالای 5درصد شوند. این رویکرد میتواند در ایجاد مانع بر راه طرحهای تحقیقاتی و توسعهای هم به هدف نزدیک شود. علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با همشهری درباره استراتژی وقتکشی غرب میگوید: بعد از این توافق موقتی که انجام شد غربیها بهدنبال وقتکشی هستند. معلوم است که شگردهایشان چیست. یعنی باید با دقت و ظرافت موضوع هستهای دنبال شود چون ظرفیت زیادی از کشور ما در اختیار این بحث است و بعد از این تلاشها باید به نتیجه برسد.
او هشدار میدهد که بخشی از استراتژی غرب توقف فعالیت طرحهای تحقیقاتی و توسعهای کشور در زمینه هستهای است و میگوید: من اصولا با توقف طرحهای تحقیقاتی و توسعهای کشور که بخشی از آن مربوط به بحثهای هستهای است مخالف هستم. خیل زیادی از نیروهای متخصص ما درگیر این موضوع هستند. وقتی فضای گرم علمی در بخشی نزول کند دوباره راه انداختنش کار مشکلی است. در این مدت بهنظرم حرکتی در این زمینهها بهوجود آمد. خب برای این حرکتها باید ارزش قائل شد. در بحثهای هستهای هم باید مراقبت کرد که به حیثیت این حرکت توسعهای کشور لطمه وارد نشود. چون مطمئن باشید بحثها به همین هم متوقف نمیشود. اینها الان این را میگویند فردا ممکن است درباره جوش هستهای بر ما ایراد بگیرند که از تکنولوژیهای مدرن است. گاهی من شنیدهام که راجع به همین سانتریفوژهایP1 ایراد میگیرند. خب این سانتریفوژها نمونهای از سانتریفوژهای نسل جدید است و فردا ممکن است مدلهای دیگری از نسل سانتریفوژهای جدید وارد بازار شود. دلیلی ندارد ایران توقفی ایجاد کند. مهم این است که دستگاه دیپلماسی از همه ظرفیت و ظرافتش استفاده کند تا این آتش خاموش نشود. من این کار را درست میدانم که دیپلماسی کشور در این زمینه فعال شود. خود این کار میتواند کار را کمهزینه کند. از این جهت باید کمک کرد که دیپلماسی در این بخش فعالتر شود.
این رویکرد خرید زمان در مذاکرات هستهای، در صحبتهای گریسیمور هم کاملا مشهود است. جفری گلدبرگ، خبرنگار معروف آمریکایی بعداز گفتوگویی با گری سیمور، کارشناس سابق تسلیحاتی دولت باراک اوباما مینویسد: به عقیده سیمور، دلایل زیادی وجود دارد که احتمالا مذاکرات هستهای 2تا 3سال به طول میانجامد و سرانجام ایرانیان درمییابند به اندازهای قوی شدهاند که میز مذاکره را ترک کنند. البته این تحلیل به این معنی نیست که او از منتقدان سرسخت رویکرد دولت به شمار میرود.
سیمور میگوید آمریکا نمیتواند کاری جز به تأخیر انداختن برنامههای هستهای ایران انجام دهد و حتی گزینه نظامی نیز یک راهحل دائم به شمار نمیرود. او به بحث مذاکرات هستهای اشاره میکند و میگوید که این مذاکرات وقت تلف کردن نیست. ما اگر 2سال بتوانیم برنامههای هستهای ایران را متوقف کنیم، نشانه خوبی است. این کاری است که میتوان در دیپلماسی انجام داد و استراتژی ما خرید زمان است.
اما چرا گری سیمور میگوید باید بتوانیم 2سال برنامه هستهای ایران را عقب بیندازیم؟ شاید برای توجیه افکارعمومی داخل آمریکا و قانع کردن آنها به اینکه اوباما توانسته است سیاستهای منطقهای خود را با موفقیت انجام دهد. اوباما در سخنرانی سالانه خود در کنگره از توافقنامه ژنو بهعنوان برگ برنده خود در سیاست خارجی یادمیکند. گری سیمور در پاسخ به این سؤال که آیا مسئله هستهای ایران مشکل رئیسجمهور بعدی آمریکا هم خواهد بود؟ میگوید: این یک مشکل 30ساله است. من از سال1984و در دولت ریگان کار روی این پروژه را آغاز کردم. ما در کند کردن روند فعالیتهای هستهای از طریق فشار و دیپلماسی موفق بودهایم. اما در عین حال ایرانیان نیز در این زمینه پیشرفتهایی داشتهاند. او البته برای کند کردن فعالیت هستهای ایران به تندروهای داخل کشور هم امید دارد و میگوید: تندروها در تهران به دولت میگویند پس از یک سال اعمال محدودیتهای هستهای، دستاورد مذاکرات چه بود؟ و اینچنین مذاکراتی که ایران برنده آن است میتواند متوقف و تحریمها علیه ایران شدیدتر شود.