چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۵
۰ نفر

آزاده نجفیان: خیلی‌ها فکر می‌کنند کلاسیک یعنی قدیمی و رمان‌های کلاسیک، داستان‌های قدیمی و یا ماجراهای کهن است. خیلی‌ها هم وقتی می‌گویند این کتاب یا این فیلم کلاسیک است، منظورشان کتاب یا فیلمی مشهور است.

سلام بر رمان‌های کلاسیک

کلاسیک اسم یکی از مکتب‌های ادبی غربی هم هست که از مهم‌ترین اصول آن در آفرینش هنری و ادبی، تقلید از طبیعت و عقل‌گرایی است. اما درست‌ترین معنی برای رمان‌های کلاسیک، داستان‌هایی است که بدون در نظر گرفتن زمان نوشته‌شدن آن‌ها، به‌عنوان بهترین رمان‌ها در طول تاریخ از سوی منتقدان و خوانندگان جدی کتاب انتخاب شده‌اند و از آن‌ها به‌عنوان سرمشق و الگویی در داستان‌نویسی یاد می‌شود.

ما هم می‌خواهیم، هربار یکی از رمان‌های کلاسیک دنیا را معرفی کنیم. شاید فیلم یا سریالی را که براساس آن‌ها ساخته شده‌ است دیده باشید، اما برای نویسنده‌شدن هیچ‌کاری بهتر از خواندن و لذت بردن از کلمات نیست!

این‌بار در ادامه‌ی معرفی رمان‌های کلاسیک دنیا و نویسنده‌هایشان به روسیه می‌رویم و حرف از شاهکاری می‌زنیم که ورد زبان کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای است؛ «جنگ و صلح»

* * *

دو روی سکه‌ی زندگی

همه‌چیز عادی و خوب پیش می‌رود، زندگی روال طبیعی خودش را دارد؛ اما هیچ‌کس نمی‌داند آینده با خودش چه اتفاقاتی به همراه خواهد آورد. تنها کاری که می‌توانی بکنی این است که امیدوار باشی ماجراهای شاد و هیجان‌انگیزی در انتظارت باشد و همه‌چیز آن‌طور که پیش‌بینی کرده‌ای و برایش نقشه کشیده‌ای، پیش برود. اما یک‌روز صبح از خواب بیدار می‌شوی و می‌بینی همه‌چیز یک‌شبه تغییر کرده‌ است. هیچ‌چیز و هیچ‌کس دیگر خود قبلی‌اش نیست. همه‌چیز عوض شده، آن‌هم فقط به‌خاطر یک اتفاق: جنگ!

رمان جنگ و صلح درباره‌ی چهار خانواده‌ی اشرافی روسیه است که در یک شب زمستانی در یک مهمانی بزرگ دور هم جمع شده‌اند، بدون این‌که هم‌دیگر را بخوبی بشناسند و بی‌خبر از این‌که به‌زودی زندگی‌هایشان به هم گره خواهد خورد. «ناتاشا»، «نیکولا»، «پی‌یر» و «آندره»، جوانان این خانواده‌ها هستند که با هزاران فکر و نقشه برای آینده زندگی می‌کنند، اما اتفاقی بزرگ زندگی همه‌ی آن‌ها را عوض می‌کند و نقشه‌هایشان را به هم می‌ریزد: «ناپلئون» تصمیم می‌گیرد به مسکو حمله کند و این شروع جنگ بزرگی است که مسیر تاریخ و سرنوشت این چهار خانواده را تغییر می‌دهد.

 

دو روح در یک بدن

«لئو تولستوی» برخلاف بیش‌تر نویسنده‌ها و آدم‌های مشهور، خانواده‌ی ثروتمندی داشت و هرگز مجبور به کار‌کردن یا تحمل رنج و سختی نشد. او در نخستین سال‌های قرن نوزدهم به دنیا آمد. او خیلی زود، درس و دانشگاه را رها کرد و سال‌های زیادی از جوانی‌اش را به تفریح گذراند؛ اما بعد از ازدواج با «سوفیا» و صاحب فرزند‌ شدن، کم‌کم به یک نویسنده‌ی مشهور در روسیه و بعد در سراسر دنیا تبدیل شد.

تولستوی در نیمه‌ی دوم زندگی‌اش دچار تحولی بزرگ شد و تصمیم گرفت مثل یک کارگر معمولی، ساده زندگی کند. بنابراین همه‌ی اموالش را بین همسر و فرزندانش تقسیم کرد و زندگی تازه‌اش را در بین مردم فقیر شروع کرد. هرچند این روش تازه‌ی زندگی، چندان مورد پسند خانواده‌ی آقای نویسنده قرار نگرفت؛ اما شهرت او را چندین برابر کرد و طرفداران زیادی را از سراسر دنیا برای دیدنش به منزل او کشاند. با این‌که بزرگ‌ترین آرزوی تولستوی زندگی‌ای ساده و به دور از همه بود، اما هیچ‌وقت و هیچ‌جا از دست طرفداران و خانواده‌اش در امان نبود.

بالأخره وقتی در ۸۲ سالگی تصمیم گرفت خانواده‌اش را برای همیشه ترک کند، تا آن‌طور که دوست دارد زندگی کند. اما در سرمای روسیه در قطار، سرمای شدیدی خورد و از دنیا رفت.

خیلی‌ها تولستوی را بزرگ‌ترین نویسنده‌ی روسیه می‌دانند. «آنا کارنینا»، «مرگ ایوان ایلیچ»، «اعترافات و هنر چیست؟» دیگر کتاب‌های مشهور این نویسنده هستند که به بیش‌تر زبان‌های دنیا ترجمه شده‌اند.

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۳۶

 

تاریخ در چهار جلد

جنگ و صلح در چهار جلد نوشته شده است و نزدیک به ۵۰۰ شخصیت دارد. جالب این‌جاست که تولستوی همه‌ی این شخصیت‌ها را به‌طور کامل در داستان بلندش معرفی کرده‌ است. نوشتن این رمان شش‌سال طول کشید و تولستوی برای این‌که بتواند شخصیت‌هایی واقعی و حوادثی طبیعی بیافریند مدت‌های زیادی مطالعه و تحقیق کرد و کتاب‌های زیادی درباره‌ی حمله‌ی ناپلئون به روسیه خواند.

یکی از قوی‌ترین بخش‌های کتاب توصیف صحنه‌های جنگ با جزئیات و به شکلی هنری است؛ به همین دلیل جنگ و صلح را کتابی حماسی هم می‌دانند، چرا که حماسه و شجاعت ملت روسیه را به تصویر کشیده ‌است و آن را با «ایلیاد» اثر «هومر» مقایسه می‌کنند.

خیلی‌ها معتقدند تولستوی دو شخصیت اصلی مرد جنگ و صلح، یعنی «پی‌یر» و «آندره» را شبیه به خودش آفریده‌ است. دو شخصیت کاملاً متضاد که هرکدام نماینده‌ی یک دوره از زندگی و تفکر او بوده‌اند. آندره، جوان مغرور و ثروتمندی است که بسیار شبیه به تولستوی جوان است؛ اما پی‌یر مرد مهربان و ساده‌ای است که چندان علاقه‌ای به ثروت ندارد و دوست دارد ساده و به دور از دیگران زندگی کند.

گفته شده تولستوی هم خطش بسیار بد بوده و هم عادت به تند نوشتن داشته‌ و تنها کسی که می‌توانسته خط او را بخواند و بفهمد، همسر او سوفیا بوده ‌است. سوفیا هفت‌بار این کتاب عظیم را قبل از چاپ پاک‌نویس کرده ‌است تا قابل خواندن و فهمیدن شود!

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۳۶


داستانی مثل زندگی

جنگ و صلح یک رمان تاریخی است که نویسنده‌ی آن توانسته با موفقیت، یک ماجرای واقعی را به یک اثر ادبی تبدیل کند. تولستوی برای این‌کار بیش از همه از توصیف دقیق جزئیات و صحنه‌ها استفاده کرده و تکنیک‌های سینمایی را هم، مثل کلوز آپ در توصیف یک صحنه یا شخصیت، در نوشتن داستان، وارد کرده‌ است.

امروزه به سبکی که جنگ و صلح در آن نوشته شده «رئالیسم» یا «واقع‌گرایی» می‌گویند. در این سبک، نویسنده همه‌ی تلاشش را می‌کند تا داستانش شبیه به زندگی واقعی باشد و خواننده اصلاً احساس نکند که در حال خواندن داستان است. این سبک از نیمه‌ی قرن نوزدهم در بین نویسندگان رواج پیدا کرد و تا امروز یکی از محبوب‌ترین روش‌های نوشتن داستان است.

جالب این‌جاست که بعضی از بزرگ‌ترین نویسندگان واقع‌گرا، روس هستند و تولستوی یکی از پیشگامان و از بزرگ‌ترین آن‌هاست.

 

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۳۶

کد خبر 252132
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز